جیم جارموش: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
اطلاعات بیشتر در مورد زندگی جارموش و اثار سینمایی اش
برچسب‌ها: دارای ادبیات عامیانه ویرایشگر دیداری
خط ۱:
'''جیمز آر. "جیم" جارموش''' {{به انگلیسی|James R. "Jim" Jarmusch}} (زادهٔ [[۲۲ ژانویه]] [[۱۹۵۳ (میلادی)|۱۹۵۳]])، [[سینمای مستقل|کارگردان مستقل]] نمایشنامه‌نویس، بازیگر، تهیه کننده، تدوین‌گر و آهنگساز [[آمریکا|آمریکایی]] است.{{فیلم‌ساز
{{فیلم‌ساز
| نام = جیم جارموش
| تصویر = Jim_Jarmusch_Cannes_2013.JPG
خط ۱۲:
|imdb_id =۰۰۰۰۴۶۴
}}
'''جیمز آر. "جیم" جارموش''' {{به انگلیسی|James R. "Jim" Jarmusch}} (زادهٔ [[۲۲ ژانویه]] [[۱۹۵۳ (میلادی)|۱۹۵۳]])، [[سینمای مستقل|کارگردان مستقل]] نمایشنامه‌نویس، بازیگر، تهیه کننده، تدوین‌گر و آهنگساز [[آمریکا|آمریکایی]] است.
 
== زندگی و حرفه ==
 
جیمز رابرت "جیم” جارموش (James Roberto "Jim” Jarmusch) در ۲۲ ژانویه ۱۹۵۳ در آکرون، اوهایو آمریکا به دنیا آمد. مادر او قبل از ازدواج در یک روزنامه محلی به نام "آکرون بیکن ژورنال” به عنوان ریویو نویس فیلم و تئاتر کار می کرد و به گفته خود جیم، برای اینکه شنبه بعدازظهرها از شر او خلاص شود، او را به سالن سینمایی به نام "استیت رود” که روزی دو یا سه تا فیلم نشان می داد، میفرستاد. پدرش حقوق خوانده بود اما بیشتر از اینکه کارهای حقوقی انجام دهد به کارهای تجاری کوچک مشغول بود.
 
جارموش اولین فرزند خانواده، خواهر و برداری کوچکتر از خود داشت. آرزوی پدرش همواره این بود که او نیز در رشته حقوق تحصیل کند؛ این موضوع با افکار جیم جارموش در تناقض بود؛ او سرانجام توانست با ساخت چند فیلم رضایت پدر را به دست آورد.
 
جیم جارموش به عنوان سمبل سینماى مستقل معاصر آمریکا به شمار می رود. ویژگى هایى چون روایت پردازى مینى مالیستى (ساده گرایی)، تاکید بر ریتم و ساختار، فضاى سورئال، ساختار روایى شاعرانه، طنز تلخ، نگاه بدبینانه و در عین حال انسانى به زندگى و تم هایى نظیر از خودبیگانگى، تنهایى، عدم درک متقابل، مرگ، سفر و رهایى، کم و بیش در همه فیلم هاى جارموش حضور دارند. جارموش علاوه بر کارگردانی در فیلمهای زیادی هم به عنوان بازیگر ایفای نقش کرده است که به گفته خودش هدف او از بازیگری فقط درک حس و حال بازیگران در سمت دیگر دوربین بوده است.
 
او برای فیلمهای "عجیب تر از بهشت”، قسمت سوم از مجموعه ۱۱ اپیزودی "قهوه و سیگار” با نام "جایی در کالیفرنیا” و "گلهای پژمرده” جوایزی از جشنواره کن دریافت کرده است.
 
تحصیلات
 
شهری که جارموش در آن زندگی میکرد یک شهر کارگری بود و او برای پرداخت هزینه های تحصیلی خود مجبور بود در کارخانه های مختلف از جمله لاستیک سازی کارکند.
 
تحصیل در دانشگاه "کلمبیا”
 
جیم جارموش به نویسندگی علاقه داشت. او در سال ۱۹۷۱ از دبیرستان فارغ التحصیل شد، به شیکاگو نقل مکان کرد و در مدرسه روزنامه نگاری دانشگاه "نورث وسترن” مشغول تحصیل شد اما علاقه او به ادبیات و تاریخ باعث شد سال بعد با هدف شاعر شدن به دانشگاه "کلمبیا” انتقال یابد.
 
در دانشگاه کلمبیا او ادبیات انگلیسی و امریکایی را تحت نظر اساتید مدرسه نیویورک خواند و شروع به نوشتن قطعه های نیمه روایتی کوتاه کرد و مجله "کلمبیا ریویو”، مجله ادبی دوره کارشناسی را ویرایش می کرد. ترم آخر دانشگاه، برای تحصیل در رشته ادبیات فرانسه به شعبه دانشگاه کلمبیا در پاریس رفت اما این موضوع به جای یک ترم، نزدیک به یکسال طول کشید.
 
ادامه تحصیل در پاریس و آشنایی با فیلم
 
جارموش که برای پایان تحصیلات خود به پاریس آمده بود، به عنوان یک راننده کامیون برای یک گالری نقاشی امریکایی کار می کرد. بیشتر کار او در پاریس به جای رفتن به کلاس و درس خواندن، دیدن فیلم در سینما تک فرانسه بود و در همانجا بود که با انواع فیلمهای اروپایی و آسیایی آشنا شد. این باعث شد که نوشته های ادبی او بیشتر به سمت نوشته های سینمایی سوق پیدا کنند؛ نوشته هایی مشابه یک فیلمنامه.
 
اولین تجربه فیلمسازی
 
جارموش در سال ۱۹۷۵ از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد. او در سال ۱۹۷۶، از پاریس به نیویورک بازگشت و مدتی به عنوان موزیسین فعالیت کرد اما از هم پاشیده شدن گروه و علاقه او به سینما باعث شد که در مدرسه فیلمسازی دانشگاه نیویورک ثبت نام کند. مدرسه عالی فیلمسازی جایی بود که شرط ورود به آن، داشتن تجربه بازیگری یا ساخت فیلم بود، چیزی که جارموش آن را تجربه نکرده بود اما در کمال ناباوری به جهت نوشته هایی که درباره فیلم داشت در این مدرسه پذیرفته شد. او ۴ سال در آنجا درس خواند و با دانشجویان و همکاران آینده خود چون: "سارا درایور”، "هاوارد بروکنر” و "اسپایک لی” آشنا شد. در سال آخر، جارموش به عنوان دستیار کارگردان معروف فیلم نوآر، "نیکلاس ری” انتخاب شد و با او در آخرین فیلمش "آذرخش روی آب” همکاری کرد.
 
"تعطیلات همیشگی” اولین فیلم جارموش
 
"نیکلاس ری” در تابستان ۱۹۷۹ بعد از مدت طولانی مبارزه با سرطان درگذشت، درست چند روز پس از اینکه توسط "ری” و "آموس پو” فیلمساز زیرزمینی نیویورک مورد تشویق قرار گرفته و بورس تحصیلی که باید به دانشگاه نیویورک داده می شد را دریافت کرده بود. جارموش فیلم پروژه تحصیلی خود را با نام "تعطیلات همیشگی” با استفاده از بورس تحصیلی ساخت، عاملی که باعث شد تا دانشگاه نیویورک هیچ گاه به او مدرک پایان دوره را ندهد. فیلم "تعطیلات همیشگی” به عنوان اولین فیلم جارموش موفق به کسب جایزه جشنواره فیلم "مانهایم هایدلبرگ” آلمان شد.
 
نگاهی به کارنامه فیلمسازی جارموش
 
جارموش دومین فیلم خود را در سال ۱۹۸۴، با نام "[[عجیب‌تر از بهشت|عجیب تر از بهشت]]” را ساخت؛ این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در جشنواره کن ۱۹۸۴ نخل طلای کن را از آن خود کرد. فیلم "عجیب تر از بهشت” کمدی احساسی است درباره سفر عجیب و غریب ۳ جوان سرخورده از نیویورک به فلوریداست…
 
این فیلم به عنوان فیلمی مستقل، بسیاری از کنوانسیونهای فیلمسازی سنتی هالیوود را شکست. این فیلم علاوه بر نخل طلای کن، جایزه بهترین فیلم انجمن ملی منتقدان فیلم امریکا در سال ۱۹۸۵ را نیز دریافت کرد.
 
"مغلوب قانون” فیلمی با بازی "روبرتو بنینی”
 
جارموش در سال ۱۹۸۶ سومین فیلمش "مغلوب قانون” را ساخت. این فیلم، فیلم مستقل و سیاه سفیدی است که توسط جارموش نوشته و کارگردانی شده است. ستارگانش تام ویتیس، جان لاری و کمدین ایتالیای، روبرتو بنینی هستند که به عنوان سه متهم از زندان نیواورلئان فرار می کنند…
 
"قطار اسرار آمیز” و "شب روی زمین” فیلمهایی اپیزودی
 
جارموش در سال ۱۹۸۹ "قطار اسرار آمیز” را ساخت. در "قطار اسرار آمیز” ۳ اپیزود فیلم همگی تحت تأثیر الویس پریسلی، خواننده و هنرپیشه امریکایی هستند و از این رو جارموش از موزیسین ها در نقش های اصلی استفاده کرده است. "جواشترومر” خواننده اصلی گروه Clash قهرمان اصلی قطار اسرار آمیز است…
 
جارموش پس از چند سال دوری از سینما در سال ۱۹۹۱ فیلم ۵ اپیزودی "شب روی زمین” را عرضه کرد. در این فیلم داستان هاى مختلف آن در ۵ شهر و بین راننده و مسافر یک تاکسی، همگی در زمانی واحد و در یک شب روی میدهد…
 
"مرد مرده” وسترنی سیاه و سفید
 
ساخت ششمین فیلم جارموش در سال ۱۹۹۵ تمام شد. "مرد مرده” با بازی "جانی دپ”، یک وسترن سیاه و سفید و با موسیقی زیبای "نیل یانگ” است.
 
داستان فیلم: ویلیام بلیک پس از مرگ پدر و مادرش و جداشدن از نامزدش، از کلیولند به شهر "ماشین” در آریزونا می‌آید تا کاری بیابد. در یک درگیری ناخواسته عشقی، باعث مرگ مرد جوان مهاجم می‌شود و در حالی که خود نیز زخمی است، می‌گریزد. از قضا مقتول پسر کارخانه دار بانفوذ شهر بوده و وی گروهی شکارچی انسان را اجیر می‌کند تا قاتل را زنده یا مرده تحویلش بدهند. ویلیام بلیک در حال فرار با سرخپوستی عجیب به نام هیچ کس آشنا می‌شود که جانش را نجات می‌دهد و همراه وی سفری را آغاز می‌کند که باعث تغییر وی می شود…
 
یکى از تم هاى اصلى "مرد مرده”، چرخه یا تسلسل مدور زندگى و مرگ است. فلسفه اصلى حاکم بر فیلم "مرد مرده” این بود که زندگى و مرگ در یک چرخه (سیکل) جریان پیدا مى کنند نه در یک خط مستقیم.
 
"[[گوست‌داگ: سلوک سامورایی|گوست داگ]]” و به تصویر کشیدن مرام سامورایی
 
فیلم "مرد مرده” شروعی شد برای ساخت فیلم "گوست داگ: راه و رسم سامورایی”، فیلمی همراه با صحنه‌های اکشن است که فرهنگ ایتالیایی ژاپنی و سیاهان را به نماش می‌گذارد. فیلم درباره یک آمریکایی آفریقایی تبار است که با گروه‌های مافیایی کار می‌کند. او مردی قوی هیکل و درشت اندام است که وظیفه‌اش کتک زدن آدم‌هایی است که با گروه‌های مافیایی همراهی نمی‌کنند؛ سرمشق او سامورایی‌های قدیمی هستند و خیلی دوست دارد که به شیوه‌ آن‌ها زندگی کند. "گوست داگ” به زودی متوجه می‌شود که از سوی رهبر گروه مافیایی که برای آن کارمی ‌کند، محکوم به مرگ شده است و تصمیم می ‌گیرد قبل از کشته شدن از قاتلان خود انتقام بگیرد…
 
این فیلم در جشنواره کن ۱۹۹۹ نامزد دریافت نخل طلای کن بود.
 
"قهوه و سیگار” مجموعه ای از فیلمهای کوتاه
 
جارموش در سال ۲۰۰۳ مجموعه ای از فیلمهای کوتاه را با نام "قهوه و سیگار” عرضه کرد. فیلم "قهوه و سیگار” شامل ۱۱ اپیزود طنز گونه است که از نظر شخصیت ها، مکان و زمان هیچ ارتباطی با هم ندارند. ۱۱ داستان و رویداد که در کافه بین مردم اتفاق می افتد و نقطه اشتراکشان قهوه سفارش دادن و سیگار کشیدنشان است.
 
این فیلم به صورت مجموعه فیلم های کوتاه بارها پخش شده بود و اپیزودهای فیلم در طی ۲۰ سال فیلمبرداری شدند، به عنوان مثال اپیزود اول با بازی روبرتو بنینی و استیو رایت در اصل برای برنامه "شنبه شب ها، زنده” ساخته شده بود و یا اپیزود "جایی در کالیفرنیا” در سال ۱۹۹۳ به عنوان فیلم کوتاهی به جشنواره کن ارائه و برنده جایزه شد.
 
"گلهای پژمرده” بازگشت جارموش به سینمای داستانی
 
"گل های شکسته” یا به عبارتی "گلهای پژمرده” ساخته جیم جارموش در سال ۲۰۰۵ است. این فیلم در جشنواره کن ۲۰۰۵ جایزه بهترین کارگردانی را برای جارموش به ارمغان آورد؛ فیلمى که خیلى از منتقدان و تماشاگران حدس میزدند برنده نخل طلا شود.
 
در فیلم "گلهای پژمرده” جارموش بر خلاف چند فیلم آخرش که حالت اپیزودیک پیدا کرده بودند دوباره به سینماى داستانی باز میگردد.
 
در این فیلم مرد میان سالی نامه ای به دستش می رسد که نویسنده اش مدعی شده ۲۰ سال پیش از او صاحب پسری شده و احتمالا همین حالا این پسر دنبالش می گردد. او ابتدا اهمیتی به این نامه نمی دهد اما بعد به اصرار همسایه اش، راهی سفر می شود تا دریابد کدام یک از زنان سابق زندگی اش آن نامه را فرستاده است که در این بین به شناختى جدید از خود و از گذشته خود دست مى یابد…
 
"محدودیت های کنترل شده”
 
"مرزهای کنترل” فیلمی به نویسندگی و کارگردانی جیم جارموش که در سال ۲۰۰۹ ساخته شد. فیلمی درباره یاغی مرموز و اسرار آمیزی که می کوشد عملیات تبهکارانه ای را در اسپانیا به پایان برساند…"تنها عاشقان زنده می مانند” داستانی خون آشامی
 
فیلم ” تنها عاشقان زنده می مانند” براساس داستانی خون آشامی است که جارموش در سال ۲۰۱۳ ساخت. پس از نمایش فیلم در سال ۲۰۱۴، این فیلم موفق شد در رأس باکس آفیس ویژه قرار بگیرد. این فیلم خون آشامی در رده R قرار گرفته یعنی فیلمهایی که تماشای آن برای نوجوانان تنها با حضور والدین یا بزرگتر ممکن است.
 
آثار
 
جیم جارموش به عنوان کارگردان مستقل امریکا در بسیاری از فیلمهای خود علاوه بر کارگردانی، نویسندگی را نیز بر عهده داشته است. فیلمهای او عبارتند از:
 
”تعطیلات همیشگی” (Permanent Vacation) محصول سال ۱۹۸۰، نویسنده، کارگردان، تهیه کننده، تدوینگر و ساخت موسیقی فیلم به همراه "جان لاری”
 
”غریب تر از بهشت” (Stranger Than Paradise) محصول سال ۱۹۸۴، نویسنده و کارگردان و یکی از تدوینگران فیلم
 
”قانون مغلوب” (Down by Law) محصول سال ۱۹۸۶، نویسنده و کارگردان
 
”قطار اسرار آمیز” (Mystery Train) محصول سال ۱۹۸۹، نویسنده و کارگردان
 
”شب روی زمین” (Night on Earth) محصول سال ۱۹۹۱، نویسنده، کارگردان و از تهیه کنندگان فیلم
 
”مرد مرده” (Dead Man) محصول سال ۱۹۹۵، نویسنده و کارگردان
 
”سال اسب” (Year of the Horse) محصول سال ۱۹۹۷، نویسنده و کارگردان
 
”گوست داگ: راه و رسم سامورایی” (Ghost Dog: The Way of the Samurai) محصول سال ۱۹۹۹، نویسنده، کارگردان و از تهیه کنندگان
 
”قهوه و سیگار” (Coffee and Cigarettes) محصول سال ۲۰۰۴، نویسنده و کارگردان
 
”گل های پژمرده” (Broken Flowers) محصول سال ۲۰۰۵، نویسنده و کارگردان
 
”محدودیت های کنترل” (The Limits of Control) محصول سال ۲۰۰۹، نویسنده و کارگردان
 
”تنهاعاشقان زنده می مانند” (Only Lovers Left Alive) محصول سال ۲۰۱۳، نویسنده و کارگردانویژگی سینمای جارموش
 
شیوه جارموش در خلق فیلمهایش به گونه ای است که از میان مجموعه ای از تندنگاری های اتفاقی، موضوعی را حول شخصیتهایی که دوست دارد با آنها کار کند، در نظر گرفته، پس از آن به داستان اجازه می دهد آزادانه پیش رود و از این طریق حس و حال فیلم را می سازد.
 
او در مصاحبه ای در این باره گفت: «به جای اینکه اول دنبال داستان باشم و بعدش جزئیاتو بهش اضافه کنم، جزئیاتو جمع می کنم و بعدش سعی می کنم تا یک پازل یا داستانو بسازم. این داستانه که یواش یواش خودشو برام تعریف میکنه، تا اینکه من باشم که اونو تنظیم کنم.»
 
جارموش در مصاحبه ای دیگر گفت: «یه دوربین متحرک چشمای تماشاگر رو به زور با خودش از این تصویر به اون تصویر می کشونه و توجهشو در اختیار خودش می گیره؛ فیلمهای من هیچ ربطی به این حرکات مستبدانه ندارن، سینمای من درباره مشاهده ست. تماشاگر باید بتونه شخصیت ها و لوکیشن ها رو دید بزنه نه اینکه حواسش به دوربین باشه.»
 
اعتقاد جارموش به رابطه زندگی و مرگ
 
در فیلم "مرد مرده” منبع الهام او عقاید فلسفی مردمان بومی امریکا و در فیلم "گست داگ” فلسفه شرقی به خصوص ذن بوده است. جارموش معتقد است این دو فلسفه شباهت زیادی به هم دارند حداقل از نظر چرخه ای دیدن تسلسل زندگی و مرگ. برای او نظام های فلسفی که معتقد بر جزا و پاداش باشد، قابل قبول نیست و به اینکه اگر انسان اعمال خوب انجام دهد بعد از مرگ پاداش می گیرد و اگر عمل بد انجام دهد جزای آن را می بیند، اعتقادی ندارد. او معتقد است همه موجودات و اجزای جهان در یک چرخه به حیات خود ادامه میدهند.
 
کاراکترهاى تنها و افسرده در فیلمهای جارموش
 
جارموش چون تنها و افسرده بوده است، معتقد است تنها بودن قسمتی از زندگی است. از این رو کاراکترهای فیلمهای او تنها هستند اما در عین تنها بودن یک شوخ طبعی دارند. کاراکترهای او افرادی هستند که معمولا روابط صمیمانه ای با دیگران ندارند و از ارتباط برقرار کردن با دیگران عاجزند.
 
شخصیت هاى جارموش معمولاً سرگردان، درون گرا، بیگانه یا جدا افتاده هستند و در پى یافتن حقیقتى ناشناخته، پاى در سفرى مى گذارند که مقصد مشخصى ندارد.
 
کاراکترهاى خارجى و مهاجر (غیر آمریکایى)
 
جارموش که خودش را یک چند رگه می داند با توجه به اینکه امریکا یک کشور مهاجرنشین است بیشتر شخصیتهای خود را از میان افراد خارجی و مهاجر انتخاب کرده است. علاوه بر این دلیل چنین انتخابی به علاقه او به مسافرت و رفتن به کشورهای دیگر برمی گردد؛ قرار گرفتن در مکانهای غریب و مواجه شدن با فرهنگ های غریب از علایق اوست.
 
او همیشه مجذوب و شیفته در هم آمیختن عناصر فرهنگی بسیار متفاوت برای شکل دادن به چیزی نو و طبقه بندی نشدنی بوده است، فیلمهای او همواره ارائه دهنده نگاهی تازه به مسائل آشنا و روزمره آمریکا از دید یک خارجی، همراه با حسی از طنز بوده است.جارموش فیلمسازی مستقل
 
موفقیت یا عدم موفقیت تجاری در روند ساخت فیلمهای جارموش تاثیر نداشته است. او همواره به پیشنهادهای وسوسه انگیز هالیود جواب رد داده است و ترجیح داده که استقلال خود را در ساخت فیلمهایش حفظ کند. او که از همان ابتدا با خود قرار گذاشت که به دلخواه خود و افراد گروهش فیلم بسازد، گفت: «آن تاجرها کلى پول در اختیار شما مى گذارند ولى از شما مى خواهند فیلمى را بسازید که مى خواهند و این از عهده من برنمى آید. بنابراین تصمیم گرفته ام که هیچ وقت از پول آمریکایى استفاده نکنم چون این پول غل و زنجیرهاى زیادى را به پاهاى آدم مى بندد، مشاوره درباره فیلمنامه، مشاوره درباره انتخاب بازیگران و انواع و اقسام مشاوره هاى دیگر و این چیزها اصلاً براى من قابل تحمل نیست.»
 
استقلال جارموش تصویرگر تخطی از شیوه هاى روایى و ساختارهاى سینمایى متعارف و انتقاد از سیستم سرمایه دارى و فرهنگ نژادپرستانه ایالات متحده و هجو اتوپیا (آرمانشهر) آمریکایى است.
 
موسیقى، یکى از مهم ترین اجزاى فیلم هاى جارموش
 
موسیقى الهام بخش جارموش است. او عاشق ادبیات، سینما، نقاشى و طراحى است ولى معتقد است که هیچ هنرى، تأثیر آنى موسیقى را ندارد. فیلمهای او یک فرم موسیقیایى دارد. جارموش در این باره گفت: «وقتى من مشغول تدوین مى شوم، به فیلم به عنوان یک قطعه ریتمیک موسیقایى نگاه مى کنم. لذت بخش ترین لحظات زندگى من لحظاتى هستند که دارم به یک قطعه زیباى موسیقى گوش مى دهم.»
 
تقدیر از جارموش در جشنواره کن
 
جارموش در سال ۱۹۸۴ برای اولین بار برای فیلم "عجیب تر از بهشت” جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد؛ قسمت سوم از مجموعه "قهوه و سیگار” با نام "جایی در کالیفرنیا” که برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه در جشنواره کن شد، نام او را بار دیگر در کن مطرح کرد. او در سال ۲۰۰۵ نیز جایزه ویژه این جشنواره را برای "گلهای پژمرده” دریافت کرد و در سال ۲۰۰۸ برگزار کنندگان شصت و یکمین جشنواره کن به خاطر فعالیت در عرصه کارگردانی از او تقدیر کردند.
 
بنا به گزارش سایت اسکرین دیلی، برگزارکنندگان شصت و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن، به مناسبت چهلمین سال تاسیس بخش "دو هفته با کارگردانان”، به خاطر فعالیتهای جیم جارموش در عرصه کارگردانی از او تقدیر و تندیس "golden coach” به او اعطا کردند.
 
علاقه جارموش به سینمای کیارستمی و مجیدی
 
جیم جارموش در دیدار با مدیر چتر سینمای ایران گفت: «من فیلم‌های کیارستمی و مجیدی را دوست دارم. سینمای ایران مانند باغی پر از گل و میوه است و غنچه‌های جدیدی از این سینما به صورت پیوسته در سطح جهان می‌شکفند.»
 
به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی در خرداد ماه ۱۳۸۶، جیم جارموش در دیدار با امیر اسفندیاری از مدیران سینمای فارابی در کمپانی فیلم فورتیسیمو، گفت: «سینمای ایران سینمایی انسانی و تاثیرگذار است و بسیاری از آثاری که در این سینما تولید می‌شوند قابلیت جذب مخاطبان جهانی را دارند. کارهای برخی از سینماگران ایرانی ازجمله کیارستمی و مجیدی را دوست دارم.»
* زندگی و حرفه جیم جارموش در یک نگاه
 
* ۱۹۵۳ تولد در ۲۳ ژانویه در آکرون اوهایو
* ۱۹۷۲ نام‌نویسی در مدرسهٔ روزنامه‌نگاری در دانشگاه نرث وسترن