جوادخان قاجار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatranslator (بحث | مشارکت‌ها)
جز افزودن ناوباکس> {{ژنرال ایرانی}} (درخواست کاربر:Modern Sciences)+
جز تمیزکاری با استفاده از AWB
خط ۶:
درزمان [[شاه عباس صفوی]]، محمد خان زیاد اوغلو، از نیاکان جوادخان، فرمانروای گنجه بود و هنگامی که [[دولت عثمانی]] در ۲۸ اکتبر ۱۵۴۹ به گنجه هجوم کرد، محمدخان زیاداوغلو با خالی کردن کل شهر و مردمان، به کناره‌های ارس کوچ نمود و چیزی برای دشمن باقی نگذاشت ([[زمین سوخته]]). هنگامی که [[شاه عباس]] بصورت موقت با عثمانی صلح کرد، محمد خان زیاد اوغلو با جمعی از امرای قزلباش، قلعه گنجه را محاصره کرده بود، اما به دستور شاه عباس دست از محاصره کشید تا شانزده سال بعد با پیروزی نیروهای ایران، دوباره فرمانروای گنجه شد <ref>"گنجینه فتح گنجه"، رحیم زاده ابراهیمی هریمی، مطالعاتی درباره تاریخ آذربایجان، صفحه ۲۰۵ و ۲۰۶</ref>.
 
پس از محمدخان زیاداوغلو، محمد قلی خان و [[مرتضی خان]] زیاد اوغلو، به فرمان [[حکومت مرکزی]] بیگلربیگی گنجه بودند و در ۱۶۶۴ میلادی، اغورلوخان بیگلربیگی گنجه و قراباغ شد. دیوان او به [[زبان فارسی]]، چهارهزار و دویست بیت دارد و در [[کتابخانه آستان قدس رضوی]] به شماره ثبت ۵۵۵ نگهداری می‌شود که به دستور نوه او یعنی جوادخان زیاد اوغلو نسخه برداری شده است و بعنوان "زیادی" و "مصاحب" تخلص می کرد <ref>طالع، هوشنگ، تاریخ تجزیه ایران؛ دفتر چهارم، شابک :۹۶۴۷۷۷۵۲۱۰، انتشارت سمرقند ۱۳۸۷، صفحه ۱۰۷</ref>.
 
[[نادرشاه]] – که [[قزلباش]] نبود - برای کاهش نفوذ و اقتدار این خاندان و تسری قدرت خود در مناطق متعلق به این خاندان و تقویت قدرت و نفوذرقبای محلی آنان، قلمرو آنان را به ناحیه گنجه محدود کرد و قراباغ را از حکومت خاندان زیاد اوغلی جدا نمود. به گفته [[عباسقلی آقا باکیخانوف]] ،<ref> گلستان ارم: تاریخ شیروان و داغستان از آغاز تا جنگهای ایران و روس، عباسقلی آقا باکیخانوف، تهران، انتشارات ققنوس ،۱۳۸۳، شابک : ۹۶۴۳۱۱۴۳۲۵، صفحه ۱۹۷</ref> "...حکام گنجه و قراباغ نیز به لقب زیاد اوغلی قاجار از [[پل خدا آفرین]] تا قریه شولاور گرجستان بالاتر از پل سنق حکمرانی می‌نموده‌اند. چون در شورای کبرای مغان به سلطنت نادر شاه رضا نداده و در طلب استقرار [[دولت صفویه]] بودند، نادرشاه نیز بعد از تمکن بر سریر سلطنت ایران به مقام کسر حشمت و اقتدار ایشان برآمده بسیاری از اهالی قراباغ را به خراسان کوچانده ملکان برگشاط و خمسه را از تحت اختیار ایشان به در کرده و به سردار آذربایجان سپرد و محال قزاق را که [[هلاکو خان]] از ترکستان و محال بوزجالو را که شاه عباس اول از بوزجالوی عراق آورده در سرحد گرجستان نشانیده بودند به اختیار والی گرجستان داد. به این سبب خوانین مذکوره به غایت ضعیف گشته به حکومت حوالی گنجه اکتفا داشتند."
 
تغییراتی را که نادرشاه در قلمرو حکومت موروثی گنجه و قراباغ به وجود آورده بود، پس از قتل او برقرار ماند و از طریق تشکیل حکومت محلی قراباغ توسط پناه خان جوانشیر، تثبیت شد و حکومت موروثی خاندان زیاد اوغلی منحصر به ناحیه گنجه گردید و تا تهاجم [[ارتش روسیه]] به قفقاز وضع به همین حال باقی‌ماند.
ناحیه‌ای که امروزه [[جمهوری آذربایجان]] و ارمنستان نامیده می‌شود، تا پیش از جنگ‌های ایران و روسیه و انعقاد قراردادهای گلستان ( ۱۲۲۸ ق) و ترکمانچای ( ۱۲۴۳ ق)، در قلمرو [[کشور ایران]] قرار داشت و حکومت‌های موروثی نواحی مختلف آن نظیر لنکران، باکو، قراباغ، شماخی، شیروان، قبه و دربند، گنجه، نخجوان و حتی ملکان خمسه ارمنی نشین قراباغ، اتباع دولت ایران بودند. این حکومت‌ها بطور عمده از [[دوران صفویه]] و افشاریه شکل گرفته و به رغم اینکه بعضی از آنان در دوران‌های فترت و یا ضعف دولت‌های حاکم بر ایران به وجود آمده بودند، پس از اینکه ثباتی در اوضاع و احوال کشور و دولت ایران فراهم می آمد، اطاعت خود را از دولت حاکم بر ایران، ابراز می‌داشتند. در این میان وضعیت حکومت موروثی ناحیه گنجه و خاندان حکومتگر زیاد اوغلی قاجار، یعنی حکام گنجه و قراباغ، از سایر حکومتهای محلی آن سامان تمایز داشت و تقریباً می‌توان گفت که قدیمی‌ترین حکومت موروثی محلی آن سامان به شمار می‌رفت.
 
خط ۳۱:
 
پیکر جوادخان را همراه با عده‌ای از یارانش، در مسجد جمعه گنجه به خاک می‌سپارند تا در اوایل دهه۱۹۶۰ میلادی حادثه‌ای رخ می‌دهد و نام جوادخان را دوباره بر سر زبان‌ها می‌اندازد. احمدعیسی‌اف این رویداد را در کتاب «گنجه و گنجه‌لیلر» [گنجه و گنجه‌ای‌ها] چنین شرح می‌دهد ::
این حادثه قبل از آن که من به گنجه بیایم، اتفاق افتاده است. خیلی جلوتر در اوایل دهه۱۹۶۰ (۱۳۳۹). لکن پس از سپری شدن ۱۵ - ۱۰ سال، باز هم درباره آن صحبت‌ها ادامه داشت. آن هم با صدای بلند.
 
می‌خواستند در نزدیکی حمام «چوکک»، در حیاط مسجد جمعه، فواره‌ای بسازند. تراکتور ناهمواری‌های زمین را هموار می‌کرد که ناگهان به مانعی برخورد. نگاه کردند و قبر بزرگی دیدند. هر چهار طرفش مثل صندوق بتونی بود. همه می‌دانستند که در آن پیرامون، قبر زیاد است، ولی بی‌آن که توجه کنند، زمین را می‌کندند. این بار ممکن نشد. هر کاری کردند که پیچانده و از جا بلند کنند نتوانستند به نوشته سنگ مزار نگاه کردند، چه دیدند؟ این که آرامگاه جوادخان است. تراکتورچی دست از کار کشید و رفت: «گناه است، من به این دست نمی‌زنم». خیلی‌ها دست نگه‌داشتند: این که یک اثر تاریخی است. اجازه بدهید کارشناسان ببینند، بعد ....
خط ۵۵:
خانواده جوادخان که پس از کشته شدن وی در زندان بودند، به دست مارکز پاولوچی همراه چند تن از خان‌های قزلباش آزاد می‌شوند <ref>میرزا آدی گوزل‌بیگ، قره‌باغ‌نامه</ref>. فرزند ارشد جوادخان، [[حسینقلی خان]] بود که همراه با پدر در نبرد گنجه کشته شد، فرزند دیگر او اغورلوخان پس از پیروزی سپاه ایران بر قوای روس در آغاز جنگ دوم ایران و روس و در پی باز پس گیری گنجه توسط لشکریان ایران، به فرمان شاهزاده عباس میرزا [[نایب السلطنه]] به عنوان حاکم گنجه تعیین شد، ولی او فقط چند ماه حاکم گنجه بود زیرا پس از شکست ایران از روسیه و عقد قرارداد ترکمانچای و تصرف مجدد گنجه به وسیله قوای روسیه تزاری، برای همیشه به حکومت زیاد اوغلی خان گنجه پایان داده شد. علی قلی آقا، فرزند دیگرش، از جمله اعضای دیگر خاندان او بود که به ایران پناه آورد. او نیز به فرمان عباس میرزا به نزد ایلات قاجار، آیرملو، قزاق و شمس‌الدین لو که بین ایروان و گنجه ساکن بودند می‌رود. تا این ایلات را بر ضد روسیه تحریک نماید که علی قلی خان هم در این کار موفق می‌شود، اما نتیجه نهایی شکست ایرانیان بوده است.
 
اغورلوخان پسر جوادخان و بازماندگان او به ایران آمدند و در خوی ساکن شدند، مرحوم سرلشکر صادق کوپال ظاهراً از همین خاندان بود<ref>تعلیقات دکتر ریاحی بر عالم‌آرای نادری</ref> .نورجهان‌خانم،دختر [[عباس میرزا]] ، همسر اغورلوخان پسر جوادخان بوده است.
 
در بین بازماندگان جوادخان، بین ابوالفتح آقا نواده جوادخان و شاهزاده خانم آذر همایون، فرزند [[بهمن میرزا]] که در واقع نواده عباس میرزا ولیعهد به شمار می‌رفت پیوند زناشوئی منعقد می‌گردد، از این وصلت سه پسر به وجود می آید که دو تن آنها از شخصیت‌های سیاسی مشهوری می‌گردند یکی از آنها، [[اسماعیل خان‌زیادخانوف]] از آزادی خواهان و فعالان سیاسی ضد تزار بوده و با آنکه به نمایندگی مجلس دوما نیز انتخاب می‌گردد از کرسی نمایندگی خود در جهت مبارزه با تزار بهره می‌جوید، و در این راه تا آنجا پیش می‌رود که به وسیله دولت روسیه تزاری دستگیر شده و برای مدتی به زندان می‌افتد. اسماعیل خان پس از تشکیل اولین جمهوری آذربایجان در جهت نزدیکی میان جمهوری آذربایجان قفقاز و ایران فعالیت می‌نماید، وی به سفارت این جمهوری در ایران انتخاب شده و با دولت ایران جهت بازگشایی مدرسه‌های [[فارسی زبان]] در جمهوری آذربایجان همراهی می‌نماید. برادر او، عادل خان نیز شخصیت بسیار مهمی است. عادل خان زیادخان اُف آخرین سیاستمدار از خاندان زیاد اوغلی؛ یکی دیگر از فرزندان ابوالفتح خان و از برادران و همرزمان اسماعیل خان بود. عادل خان از اواسط دهه ۱۹۰۰ به فعالیت‌های سیاسی وارد می شود، وی کارشناس حقوق از [[دانشگاه مسکو]] بود و همچون برادرش اسماعیل خان مبارزی ضد حکومت تزار بود، عادل خان از سقوط روسیه تزاری در سال ۱۹۱۷ بسیار شادمان گردیده و در دولت جمهوری آذربایجان به معاونت [[وزارت امورخارجه]] انتخاب می گردد عادل خان در تیرماه ۱۲۹۸ به سفارت جمهوری آذربایجان در ایران انتخاب می گردد. یک سال و نیم پس از این رویداد، عمر جمهوری آذربایجان اول به پایان رسیده و شوروی سرتاسر قفقاز را اشغال می کند، به دنبال این رویداد، اسماعیل خان برادر عادل خان از طرف روسها (شوروی) کشته می‌شود و عادل خان نیز در ایران ماندگار شده و در سازمان‌های اداری همچون، اداره فلاحت، [[وزارت فوائد عامه]] و یا [[راه آهن]] خدمت می نماید عادل خان یک ضد روس تمام عیار و دلبسته شخصیتهایی مثل شیخ شامیل داغستانی بود. عادل خان ایران را میهن مادری خود می‌دانست و به بزرگان [[تاریخ ایران]] عشق می و رزید. او در جایی تصریح می‌کند: