آنارکو-کاپیتالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات: تصحیح یادکرد ناموجود با استفاده از ویکی‌پدیای انگلیسی
جز اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB
خط ۲:
{{سرمایه‌داری|expanded=انواع}}
'''آنارکو-کاپیتالیسم''' (همچنین '''آنارشیسم بازار آزاد'''،<ref name="Stringham504">Edward Stringham, ''Anarchy and the law: the political economy of choice,'' [http://books.google.com/books?id=nft4e62nicsC&pg=PA504&dq=anarcho-capitalism+market+anarchism&hl=en&ei=PuBiTOv3MMX7lwfQxc2DAw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=4&ved=0CDkQ6AEwAw#v=onepage&q=anarcho-capitalism%20market%20anarchism&f=false p. 504]</ref> '''آنارشیسم بازار'''،<ref>Roderick T. Long, Tibor R. Machan, ''Anarchism/minarchism: is a government part of a free country?,'' Ashgate Publishing, Ltd. , 2008, [http://books.google.com/books?id=PUev30VZ04kC&pg=PR7&dq=anarcho-capitalism+libertarian&hl=en&ei=DtNiTMzdOIWBlAeZmIiTCw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=4&ved=0CDcQ6AEwAzgK#v=onepage&q=anarcho-capitalism%20libertarian&f=false Preface], ISBN 978-0-7546-6066-8, ISBN 978-0-7546-6066-8</ref> و ''' آنارشیسم بازار آزاد'''<ref name="AL">[http://books.google.com.ec/books?id=nft4e62nicsC&dq=Anarchy+and+the+Law Anarchy and the Law: The Political Economy of Choice], by Edward Stringham. Transaction Publishers, 2007</ref>) یک فلسفه سیاسی [[لیبرترین]] است که از حذف [[حکومت]] به نفع [[خویش فرمانی]] در یک [[بازار (اقتصاد)|بازار آزاد]] دفاع می‌کند.<ref>Ronald Hamowy, Editor, ''The encyclopedia of libertarianism,'' SAGE, 2008, [http://books.google.com/books?id=yxNgXs3TkJYC&pg=PT50&dq=anarcho-capitalism+libertarian&hl=en&ei=guxiTNrmIMP7lweDmPC1Dw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=2&ved=0CCwQ6AEwAQ#v=onepage&q=anarcho-capitalism%20libertarian&f=false p 10-12], [http://books.google.com/books?id=yxNgXs3TkJYC&pg=PT50&dq=anarcho-capitalism+libertarian&hl=en&ei=guxiTNrmIMP7lweDmPC1Dw&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=2&ved=0CCwQ6AEwAQ#v=onepage&q=radical%20%20libertarian&f=false p 195], ISBN 978-1-4129-6580-4, ISBN 978-1-4129-6580-4</ref><ref name="Stringham51">Edward Stringham, ''Anarchy and the law: the political economy of choice,'' [http://books.google.com/books?id=nft4e62nicsC&pg=PA51&dq=anarcho-capitalism+libertarian&hl=en&ei=R9JiTMCQOYH6lwfGw-SICg&sa=X&oi=book_result&ct=result&resnum=8&ved=0CE4Q6AEwBw#v=onepage&q=anarcho-capitalism%20libertarian&f=false p 51]</ref>
در یک جامعه آنارکو-کاپیتالیستی، اجرای قانون، دادگاه‌ها و همه خدمات دیگر، به جای دولت و به واسطه دریافت مالیات، توسط رقابت کنندگان با بودجه خصوصی فراهم می‌شوند و پول نیز از طریق بخش خصوصی و به طور رقابتی در یک بازار باز فراهم می‌شود. نتیجتاً فعالیت‌های شخصی و اقتصادی زیرمجموعه آنارکو-کاپیتالیسم در چهارچوب قوانین خصوصی تنظیم می‌شود و نه از طریق سیاست‌گذاری. در یک تعریف کلی و خلاصه شده می‌توان گفت آنارکولیبرالیسم آنارشیسمی است که از مالکیت خصوصی دفاع می‌کند.<ref name="Encyclopædia Britannica Online">libertarianism. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved 30 July 2007, from [http://search.eb.com/eb/article-234237 Encyclopædia Britannica Online]</ref>
 
نظریه‌پردازان گوناگون با فلسفه‌های مختلف، هرچند مشابه، زیر عنوان آنارکوکاپیتالیسم جای می‌گیرند. نخستین نسخه شناخته شده از آنارکولیبرالیسم توسط اقتصاددانان [[مکتب اتریش]] و به ویژه [[موری راتبارد]] در نیمه قرن بیستم فرموله شد و برساخته از عناصری بود از اقتصاد مکتب اتریش، لیبرالیسم کلاسیک و اندیشه‌های فردگرایان آنارشیست آمریکایی [[لیزاندر اسپونر]] و [[بنجامین تاکر]] (البته با رد نظریه کار ارزش آنان).<ref>"A student and disciple of the Austrian economist Ludwig von Mises, rothbard combined the laissez-faire economics of his teacher with the absolutist views of human rights and rejection of the state he had absorbed from studying the individualist American anarchists of the nineteenth century such as Lysander Spooner and Benjamin Tucker." Blackwell Encyclopaedia of Political Thought, 1987, ISBN 978-0-631-17944-3, p. 290</ref>
خط ۱۲:
=== اخلاق ===
 
آنارکوکاپیتالیسم، آن گونه که راتبارد و دیگران فرموله کرده‌اند، بر مبنای اصل لیبرترین «عدم تجاوز» بنا شده است. بر اساس اصل عدم تجاوز(nonaggression principle)، فرد حق دارد با بدن خودش هر کاری که می‌خواهد بکند، تا زمانی که با آن کار به بدن یک فرد دیگر اعمال تجاوز نکند.<ref> name="donya-e-eqtesad.com">[http://donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=230726 مالکیت و اصل عدم تجاوز: چرا بازتوزیع قابل دفاع نیست]، هانس هرمان هپه، ترجمه مسعود بُربُر</ref>
 
{{نقل قول|اصل بنیادین نظریه سیاسی لیبرترین می‌گوید که هرکس مالک خویشتن است و حق مطلق قضاوت درباره بدن خویش را داراست. این بدان معناست که هیچ فرد دیگری به هیچ عوان حق هجوم یا نقش حق مالکیت فرد دیگری را ندارد. در ادامه هر فردی مالک هر آن چیزی از جمله منابعی است که پیشتر تحت مالکیت در نیامده باشند و یا او با «نیروی کار» خویش ترکیب کرده باشد. با این اصول دوگانه است که استدلال اثباتی کل سیستم حقوق مالکیت در یک بازار آزاد شکل می‌گیرد....<ref>Rothbard, Murray N. (1982) [http://www.mises.org/rothbard/lawproperty.pdf "Law, Property Rights, and Air Pollution"] Cato Journal 2, No. 1 (Spring 1982): pp. 55–99. Retrieved 20 May 2005</ref>}}
 
دفاع روتبارد از اصل مالکیت خویشتن به اعتقاد خود او ریشه در «رد تمامی نظریات جایگزین» دارد.<ref name="Rothbard-1982.2">Rothbard, Murray N. (1982) [http://www.mises.org/rothbard/ethics/ethics.asp ''The Ethics of Liberty''] Humanities Press ISBN 978-0-8147-7506-6:p162 Retrieved 20 May 2005</ref>
[[هانس هرمان هپه]] معتقد است که نه تنها مکتب اخلاقی لیبرتارینی را می‌توان «به نحو ماقبل تجربی» توجیه کرد بلکه به نحو استدلالی از هیچ مکتب جایگزین دیگری نمی‌توان دفاع کرد. او در رد نظریات مدافع بازتوریع ثروت می‌گوید: «همه مکاتب جایگزین لیبرالیسم، چه همه آنها که تجربه شده‌اند و چه بیشتر مکاتب غیرلیبرالی که به لحاظ نظری پیشنهاد شده‌اند، حتی از آزمون نخست و صوری '''فراگیری''' نیز سربلند بیرون نمی‌آیند و تنها به خاطر همین یک واقعیت نیز زیر سوال می‌روند. همه این نسخه‌پیچی‌ها هنجارهایی را در چارچوب دستورالعمل‌های قانونی‌شان گنجانده‌اند که چنین ظاهری دارند: «برای برخی افراد آری و برای برخی دیگر نه.» به هر رو، چنین دستورالعمل‌هایی که حقوق یا تعهدات متفاوتی را برای دسته‌های گوناگون مردم مشخص می‌کنند، به دلایل ساده صوری، هیچ بختی ندارند که توسط هر شرکت‌کننده بالقوه‌ای در یک گفتگو، منصفانه شناخته شده و پذیرفته شوند.. تا زمانی که این تمایز ایجاد شده بین طبقات گوناگون مردم، آن طور شکل نگرفته باشد که برای هر دو طرف به عنوان حالت طبیعی اوضاع پذیرفته شود، چنین دستورالعمل‌هایی مورد پذیرش نخواهد بود؛ زیرا پذیرش چنین دستورالعمل‌هایی به این معنا است که برخی گروه‌ها از مزایایی قانونی به بهای تبعیض معادلی علیه گروه‌های دیگر، بهره‌مند خواهند شد.»<ref> [http://name="donya-e-eqtesad.com"/Default_view.asp?@=230726 مالکیت و اصل عدم تجاوز: چرا بازتوزیع قابل دفاع نیست]، هانس هرمان هپه، ترجمه مسعود بُربُر</ref>
 
=== مالکیت ===
خط ۲۹:
{{نقل قول|هرکس مالک انحصاری بدن فیزیکی خود و نیز همه جاها و کالای اعطا شده از طبیعتی است که اشغال می‌کند و به وسیله بدنش به کار می‌گیرد، فقط با این شرط که هیچ کس دیگری قبلاً همان جاها یا کالاها را پیش از او اشغال نکرده باشد. این مالکیت بر مکانها و کالاهای «به طور اصیل تملک شده» مؤید حق او برای استفاده از آن و تبدیل این جاها و کالاها به هر شکلی که او مناسب می داند است، به این شرط که او یکپارچگی فیزیکی جاها و چیزهایی را که دیگری پیشتر تملک کرده را به طور ناخواسته تغییر ندهد. به طور خاص، به محض این که جا یا کالایی بتواند برای اولین بار به قول جان لاک با ترکیب کار شخص با آن تملک بشود، مالکیت بر این جاها و کالاها فقط از طریق انتقال داوطلبانه و قراردادی عنوان مالکیت از یک مالک به بعدی به دست می‌آید.<ref name="Hoppe-2002">Hoppe, Hans-Hermann (2002) [http://www.lewrockwell.com/hoppe/hoppe7.html "Rothbardian Ethics"] Retrieved 23 May 2005</ref>}}
 
بنابر نظر همه متفکران کلاسیک لیبرال، پایبندی به آزادی فردی مستلزم تایید نهادهای مالکیت خصوصی و [[بازار (اقتصاد)|بازار آزاد]] است. مارکسیست‌ها و برخی از سوسیالیست‌ها معتقدند که مالکیت خصوصی محدودیتی بر آزادی است و لیبرال‌های تجدیدنظرطلب مکتب مدرن لیبرالیسم می‌گویند گاهی اوقات لازم است تا [[حقوق مالکیت]] تحت‌الشعاع مطالبات مربوط به سایر حقوق قرار گیرد.<ref name="ReferenceA">جان گری، لیبرالیسم، ترجمه محمد ساوجی، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱، صفحه ۱۰۱</ref>
 
جان گری معتقد است مالکیت خصوصی مظهر آزادی فردی در ابتدایی‌ترین شکل آن است.<ref>جان گری، لیبرالیسم، ترجمه محمد ساوجی، انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۸۱، صفحه ۱۰۱<name="ReferenceA"/ref> منتقدان مالکیت خصوصی به بازتوزیع ثروت معتقدند و می‌گویند حق مالکیت خصوصی نمی‌تواند حقی مساوی برای همه باشد چرا که ممکن است به معنای تصاحب حق دیگری به کار رود و حق برده‌داری را مثال می‌زنند. [[مایکل اوکشات]] در پاسخ می‌گوید: «حق مالکیت خصوصی مثل هر حق دیگری خود-بازدارنده است: این حق، برده‌داری را نه از سر دلبخواه بلکه بدین دلیل ممنوع اعلام می‌کند که حق در اختیار داشتن یک انسان دیگر هرگز نمی‌تواند حقی باشد که هر عضو جامعه بتواند به طور مساوی از آن بهره‌مند شود. تنها به وسیله نهاد مالکیت خصوصی است که حداکثر توزیع قدرت ناشی از مالکیت حاصل می‌شود.<ref> Michael Oakeshott, Rationalism in Politics, London: Methuen, 1962, p.46</ref>
 
===== مالکیت معنوی =====
خط ۶۱:
برخلاف تنهیل‌ها و راتبارد که اشتراک ایدئولوژیک اخلاق و فلسفه اخلاق را لازم می دانند، دیوید فریدمن پیشنهاد می‌کند «نظام حقوقی برای سود در بازار باز تولید می‌شود، همان گونه که کتاب‌ها و سینه‌بندها امروزه تولید می‌شوند.» ممکن است بین انواع گوناگون حقوق رقابت به وجود آید، همان طور که بین انواع مختلف خودرو رقابت وجود دارد.»<ref name = "koltwm">Friedman, David. ''The Machinery of Freedom''. Second edition. La Salle, Ill, Open Court, pp. 116–117.</ref> فریدمن می‌گوید این که آیا این کار به جامعه‌ای لبرترین منجر خواهد شد «باید اثبات شود.» او می‌گوید که این ممکن است به قوانین به شدت غیرلیبرترین چون قانون ضدمواد مخدر بینجامد. ولی، او فکر می‌کند که این موارد نادر خواهد بود. او استدلال می‌کند که «اگر ارزش یک قانون برای هوادارانش از هزینه‌اش برای قربانیانش کمتر باشد... آن قانون در یک جامعه آنارکو-کاپیتالیست باقی نخواهد ماند.»<ref>Friedman, David. The Machinery of Freedom: Guide to a Radical Capitalism. Harper & Row. pp. 127–128</ref>
 
آنارکو-کاپیتالیست‌ها دفاع عمومی از آزادی فردی (یعنی دادگاه‌ها، نیروهای نظامی یا پلیس) را فقط تا آن جا می‌پذیرند که این گروه‌ها بر مبنایی به صراحت داوطلبانه شکل گرفته باشند و حقوق بگیرند. ولی، آنها نه فقط به تأمین بودجه خدمات دفاعی دولت بلکه به این که حکومت خود را تنها اعمال کننده مشروع زور فیزیکی فرض می‌کند نیز اعتراض دارند. یعنی، دولت به زور بخش خصوصی را از فراهم آوردن امنیت فراگیر نظیر سیستم‌های پلیس، قضایی و زندان برای حفاظت از افراد در برابر متجاوزین باز می‌دارد. آنارکو-کاپیتالیست‌ها معتقدند دولت هیج چیزی ندارد که بدان برتری اخلاقی بدهد که حق داشته باشد از زور فیزیکی برای بازداشتن متجاوزین سود جوید ولی افراد شخصی این حق را نداشته باشند. همچنین، اگر اجازه رقابت در بخش امنیتی داده می‌شد، قیمت‎هاقیمتها کمتر می‌شد و خدمات به اعتقاد آنارکو-کاپیتالیست‌ها ارزان‌تر می‌شدند. به اعتقاد مولیناری، «در یک حکومت آزاد، تشکیلات طبیعی صنعت امنیت از دیگر صنایع متفاوت نخواهد بود.»<ref name="Molinari-1849">Molinari, Gustave de (1849) [http://praxeology.net/GM-PS.htm The Production of Security] ''(trans. J. Huston McCulloch)'. ' Retrieved 6 January 2013. {{WebCite|url=http://www.webcitation.org/5QjP50k9o|date =30 July 2007}}</ref> هواداران این نظر اشاره می‌کنند که سیستم‌های خصوصی عدالت و دفاع از قبل وجود دارد، و به طور طبیعی جایی که بازار مجاز است ناکارامدی حکومت را جبران کند شکل می‌گیرد: حل اختلاف خصوصی، نگهبانان امنیتی، گروه‌های ناظر محله و الخ.<ref name="Friedman-1973">[[دیوید دی فریدمن|Friedman, David D.]] (1973) ''[[The Machinery of Freedom|The Machinery of Freedom: Guide to a Radical Capitalism]]'' Harper & Row ISBN 978-0-06-091010-5 [http://www.daviddfriedman.com/Libertarian/Machinery_of_Freedom/MofF_Chapter_29.html ch29] {{WebCite|url=http://www.webcitation.org/5ve4A6KFZ|date =6 January 2012}}</ref> گاهی به این دادگاه‌ها و پلیس‌های خصوصی به طور کلی [[سازمان دفاعی خصوصی|سازمان‌های دفاعی خصوصی]] (PDAها) گفته می‌شود.
 
به جای نهادهای دولتی متکی بر مالیات‌گیری اجباری، سازمان‌های خیریه متکی بر مبالغ اهدایی داوطلبانه یا کمک شخصی همکارانه گروه‌های افراد می‌توانند حفاظت از آنانی را که قادر به پرداخت هزینه چنین حفاظتی نیستند را بر عهده بگیرند.<ref>Rothbard, Murray N. (1973) [http://www.mises.org/rothbard/newliberty.asp ''For a new Liberty''] Collier Books, A Division of Macmillan Publishing Co. , Inc. , New York: pp.223. Retrieved 6 January 2012.</ref>
خط ۷۷:
برخی دانشوران آنارکو-کاپیتالیسم را شکلی از آنارشیسم لحاظ نمی‌کنند، در حالی که دیگران چنین می‌کنند. بیشتر آنارشیست‌های اجتماعی استدلال می‌کنند که آنارکو-کاپیتالیسم از آنجا که سرمایه‌داری ذاتاً اقتدارگرایانه است، شکلی از آنارشیسم نیست. به طور خاص، آنان استدلال می‌کنند که معاملات سرمایه دارانه مشخصی داوطلبانه نیستند، و این که حفظ ساختار طبقاتی جامعه سرمایه دارانه نیازمند اجبار، است که با یک جامعه آنارشیستی ناسازگار است.<ref name="Tame, Chris R 1983. p. 56">Tame, Chris R. October 1983. The Chicago School: Lessons from the Thirties for the Eighties. Economic Affairs. p. 56</ref><!-- تکمیل یادکرد توسط ربات از ویکی انگلیسی -->
 
در سوی دیگر، آنارکو-کاپیتالیست‌هایی چون پر بایلوند، مدیر وبسایت anarchism without adjectives ذکر می‌کند که گسستگی بین آنارشیست‌های غیر آنارکو-کاپیتالیست، احتمالاً محصول «وضعیت ناگوار تفسیر سوء از آنارکو-کاپیتالیسم» است. بایلوند می‌پرسد، «چگونه کسی می‌تواند از این میراث تاریخی ادعا کند هم آنارشیست و هم مدافع نظام سو استفاده گرانه سرمایه داری است» و پاسخ می‌دهد که «هیچ کس نمی‌تواند، و هیچ کس چنین نمی‌کند. هیچ آنارشیستی چنین نظامی را تأیید نمی‌کند حتی آنارکو-کاپیتالیست‎هاکاپیتالیستها (اکثریت شان) چنین نمی‌کنند.»<ref name="bylund">Bylund, Per. [http://anarchism.net/anarchism_anarchismcapitalismandanarchocapitalism.htm Anarchism, Capitalism, and Anarcho-Capitalism], anarchism.net. 6 July 2004.</ref>
 
== آنارکو-کاپیتالیسم و اقتصاد اتریشی ==
خط ۱۴۶:
== تعریف‌ها ==
 
موری راتبارد لفظ '' آنارکو-کاپیتالیسم '' را به کار گرفت تا فلسفه‌اش را از آنارشیسم که با مالکیت خصوصی مخالفت می‌کند، متمایز کند<ref>libertarianism. (2007). In Encyclopædia Britannica. Retrieved 30 July 2007, from [http://search.eb.com/eb/article-234237 name="Encyclopædia Britannica Online]<"/ref> و همچنین با دیگر اشکال آنارشیسم فردگرایانه نیز مرزبندی مشخصی داشته باشد.<ref name="autogenerated1">Murray Newton Rothbard Egalitarianism As A Revolt Against Nature And Other Essays: and other essays. Ludwig von Mises Institute, 2000. p.207</ref> برای اشاره به این فلسفه گاهی از الفاظ دیگری نیز استفاده می‌شود، از جمله
* کاپیتالیسم ضد حکومت
* مارکتیسم ضد حکومت