ژانوس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح متن با استفاده از AWB
جز تمیزکاری و اصلاح متن با استفاده از AWB
خط ۳:
 
== معرفی ==
ژانوس خدای دروازه‌ها بود و نخستین ماه سال، یعنی ژانویه، نام خود را از این ایزد گرفته‌است. ژانوس نه تنها خدای دروازه‌ها، به شمار می‌آمد، بلکه خود نیز دروازه‌ای بود. در [[فوروم]] یا میدان عمومی [[رم]]، دروازه‌ای بود که دیواری نداشت و هیچ گاه گشوده نمی‌شد. این دروازه، ژانوس نام داشت و همانند سنگ‌های مقدس آتش زنه معبد [[ژوپیتر]] به نظر می‌رسید و از همین دروازه بود که ژانوس، خدای دروازه‌ها، بر همهٔ دروازه‌ها فرمان می‌راند و در این مسیر پاسدار [[در]] ِخانه‌های رم نیز بود.<ref name="ReferenceA">اساطیر رم، اثر: استیوارد پرون، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ اول، صفحه: ۲۷</ref>
 
== شرح ==
خط ۱۳:
 
== روایت گریمال ==
ژانوس از کهن‌ترین خدایان رومی بود که غالبا او را با دو چهره، یکی چهره متمایل به روبرو و دیگری سیمای متمایل به پشت سر، تویر می‌کردند. روایت‌های مربوط بدین خدا همه رومی بودند و با خاستگاه شهر، پیوند داشتند. در افسانه‌ها، ژانوس ساکن رم بود و گفته می‌شد که وی دیرگاهی با کامس، شهریار افسانه‌ای که از او تنها نامی در دست است، بر رم فرمان می‌راندند.<ref>اساطیر رم، اثر: استیوارد پرون، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ اول، صفحه: ۲۷<name="ReferenceA"/ref>
 
== روایتی دیگر ==
در روایتی دیگر، ژانوس بیگانه‌ای از مردمان [[تسالی]] بود که به رم تبعید شد و با اقبال کامس در شهریاری، با او همداستان شد و بر فراز تپه‌ای که ''ژانیکول'' نام داشت، شهری بنا نهاد. در این روایت ژانوس همراه همسر خود، [[کامیس]] یا کاماسن به رم آمد و یکی از فرزندان او، [[تیبر]] نام داشت. ژانوس پس از مرگ کامس، به تنهایی بر لاسیوم فرمان راند.
 
در روایتی، ژانوس پس از رانده شدن [[ساتورن]]، پسر [[ژوپیتر]] از [[یونان]] او را به گرمی پذیرفت و به هنگامی که ژانوس بر ژانیکول فرمان می‌راند، شهریاری منطقه‌ای در ارتفاعات [[کاپیتول]] به ساتورن واگذار شد.<ref>اساطیر رم، اثر: استیوارد پرون، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ اول، صفحه: ۲۷<name="ReferenceA"/ref>
 
== یادگارهای ژانوس ==
خط ۳۰:
 
== نجات رم ==
در یکی از روایات کهن نقل شده که ژانوس، با معجزه‌ای رم را از تهاجم سابین‌ها نجات داد و زمانی که رومولوس و یاران او زنان سابین را ربودند، تاتیوس و تیتوس و سابین‌ها به شهر تاختند و در شبیخونی دختر نگهبان کاپیتول، یعنی [[تارپیا]]، شهر را به سابین‌ها تسلیم کرد. در این روایت، هنگامی که سابین‌ها (سابن) با بالا رفتن از بلندای کاپیتول، نزدیک بود که مدافعان را شکست دهند، به ناگاه به فرمان ژانوس، چشمه آب گرمی رو در روی آنان فوران می‌کند و سربازان سابین وحشت زده می‌گریزند و چنین بود که به یاد این اعجاز، درب معبد ژانوس، همیشه در طی جنگ‌ها گشوده می‌شد تا ژانوس بتواند هر دم که ضروری بود، به یاری رومیان بشتابد و فقط درب معبد، به هنگام صلح بسته بود.<ref name="ReferenceB">اساطیر رم، اثر: استیوارد پرون، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ اول، صفحه: ۲۸</ref>
 
== نزدیکان ژانوس ==
بر اساس برخی روایات، ژانوس با خدابانویی به نام ژوتورن، که چشمه و رواق او در نزدیکی معبد ژانوس در فوروم قرار داشت، ازدواج کرد. از این ازدواج پسری زاده شد که همانا، فونس یا فونتوس، خدای چشمه‌ها بود.<ref>اساطیر رم، اثر: استیوارد پرون، ترجمه: محمدحسین باجلان فرخی، چاپ اول، صفحه: ۲۸<name="ReferenceB"/ref>
 
== پانویس‌ها ==