برابری جنسیتی در بهائیت: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB |
جز تمیزکاری و اصلاح متن با استفاده از AWB |
||
خط ۴:
== چگونگی تساوی ==
متون بهائی بیان میکنند: ”زنان در همه امور و تشکیلات و ساختارهای سیاست وارد خواهند شد ”.<ref name="هاربپ|افندی|۱۳۶۵|loc= ص ۲۹">{{هاربپ|افندی|۱۳۶۵|loc= ص ۲۹}}</ref>
ولی بهائیان از این اصل برداشتهای متفاوتی دارند. بسیاری طرفدار توجه و رعایت نقش سنتی زنان هستند، خصوصاً موضوع خانواده، و بنابراین تغییر اندکی در نقش و جایگاه زنان را میپذیرند. برخی دیگر خواستار تحول اساس و بنیادین در ساختار روابط و حیات اجتماعی، با استفاده از ارزشهای برگرفته از آثار و نصوص بهائی هستند. توسعه آیین بهائی در اوایل عصر تکوین بهائیت در دو جامعه کاملاً متفاوت از نظر فرهنگی و جغرافیایی، صورت گرفته است. آیین بهائی در اواسط قرن ۱۹ (میلادی) در ایران پایهگذاری شد و در دهه ۱۸۹۰ (میلادی) در آمریکای شمالی، رشد و توسعه یافت. اگرچه اندیشههای دینی و الاهیاتی بهائی در محیط و چهار چوب فرهنگ شیعی اسلامی پاگرفت، ولی ساختار اداری و تشکیلاتی آن در ایالات متحده آمریکا توسعه یافت.
در مورد حقوق زن و مرد نیز نباید حقوق با وظایف اشتباه شوند. اعتقاد به تساوی حقوق، اعتقاد به تساوی وظایف نیست.<ref>{{یادکرد کتاب |کتاب= آموزههای نظم نوین جهانی بهائی}}</ref>
منشی ولی امر الله، از جانب او دربارهٔ زندگی خانوادگی چنین نوشته است: ” وظیفه پرورش و تربیت کودک بهائی، آنگونه که مکرراً در آثار بهائی تأکید شده، مسئولیت اصلی و اساسی مادر است. ”<ref
بیت العدل جهانی مدعی است که در نتیجه این مطلب آنست که مسئولیت نفقه و امور مالی خانواده بر عهده شوهر میباشد. اگر چه مهریه زن روستایی برابر با نوزده مثقال نقره است و مهریهٔ زن شهری نوزده مثقال طلا، که این خود نمونه دیگری از عدم تساوی بین خود زنان است. کنار گذاشتن خانمها از بیت العدل اعظم ظاهراً مبتنی بر قاعده مورد مناقشه حقوق مساوی زن و مرد، ولی در حوزههای متفاوت استوار است. در عین حال، آمال و اهداف بهائی برای نظم نوین جهانی، بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی، به نحوی که خانمها در آن نقش رهبری و پیشتاز داشته باشند تحقق پذیر نیست.
خط ۱۶:
لیندا و جان والبریج، در مقالهای با عنوان قوانین بهائی به نفع مردان در نظم جهانی سال ۱۹۸۶، اولین مفسرانی بودند که مقالهای را به زبان انگلیسی در مورد قانون ارث منتشر کردند. آنها برخی از ویژگیهای جامعه شناختی جامعه بهائی، به ویژه یک الگوی پدرسالارانه را از نابرابریهای موجود در آن استنباط کردند و سعی کردند دلیل اینکه چرا چنین الگویی برای جامعه و برای زنان مطلوبتر است را بیایند؛ بنابراین اقدس ساختار و چهارچوب خانواده را کمی منحرف میکند تا آن را در مسیری مردانه رقم بزند. در قوانین ارث کتاب اقدس، خانه محل زیست خانواده به پسر ارشد میرسد. گویا فرض شده که در تقسیم ارث، مادر هم بعنوان جزئی از اموال و اثاثیه، به پسر ارشد تعلق میگیرد. سهم همسر بازمانده نسبتاً اندک است. بخش عمدهای از داراییهای خانه به پسر میرسد. بیشتر اینطور به نظر میرسد که مادر هم بخشی از داراییهای خانه به حساب میآید، بهخصوص حالا که خانه محل سکونت هم بخشی از داراییهای پسرش شدهاست<ref>{{harvnb|Walbridge|1984|p=28}}</ref>.
قوانین ارث اقدس با این فرض بیان شدهاند که متوفا یک مرد باشد؛ بنابراین بهاءالله به صراحت می گوید که محل اقامت و لباس شخصی مرحوم به مردان میرسد و نه زنان یا فرزندان. عبدالبهاء اینگونه تفسیر میکند که محل اقامت و لباس شخصی مرد متوفی بین وراث ذکور باقی میماند. شوقی افندی در تفسیر این مطلب میگوید که محل اقامت و لباسهای پدر متوفی به فرزندان ذکور میرسد نه فرزندان اناث<ref name="McGlinn 1993">{{harvnb|McGlinn|1993}}</ref>. والبریج به طور خاص به اثراتی اشاره میکند که اعمال این قانون در جامعه بهائی ممکن بود به وجود بیاورد. اما با این فرض که الگوی مالکیت در جامعه بهایی، به جوامع سنتی خاورمیانه شباهت دارد که در آنها اگر نیاز به مالکیت باشد، به طور کلی مرد یا پدر مالک مطلق قانونی خانه و خانواده است. اینکه چرا این الگو باید برای یک جامعه بهائی طراحی شود مشخص نیست. در مقایسه، قوانین اسلامی صریحاً به زنان اجازه میدهد مالک درآمد خود باشند. بنا بر آیه ۳۲ نساء ” مردان را از آنچه به دست آوردهاند بهرهای است و زنان را نیز از آنچه به دست آوردهاند بهرهای است”<ref
در تشریح شیوه تقسیم اموال یک زن، بیت العدل بیان میکند: “از نوشته گاردین چنین برمیآید که در جایی که بهاءالله میان یک زن و مرد قانونی وضع کردهاست، تغییرات لازم باید در قانون اعمال شود مگر آنکه زمینه و مفاد قانون این امر را ناممکن کند. ” بنابراین، اگر چه تغییر قوانین بر اساس تصمیمات بیت العدل اعظم است و میتواند تا حدی که تفسیر گاردین اجازه میدهد تغییر کند، ممکن است به عنوان یک اصل ثابت در حقوق بهائی محسوب شود. در جواب این سؤال که اگر متوفی زن باشد، سهم الارث او به چه کسی میرسد؟ پاسخ دادهاند که سهمالارث زن به شوهر میرسد<ref
ارشدیت مردان در مورد لباسهای شخصی هم کاربرد دارد، هر چند به راحتی قابل تقسیم است، در حالی که در ارشدیت زنان لباسها به طور مساوی تقسیم میشود. چنین نظر میرسد که ارشدیت اصلی است که به طور کلی در مورد وراث ذکور معنا پیدا میکند، نه همهٔ اعضای خانواده. والبریجها استدلال میکنند که قوانین ارث بهائی به نفع مردان است. علتش هم اثبات مسئولیت خانواده به عنوان یک وظیفه مردانه، و ایجاد خانوادهای است که به طور ملایمی پدرسالار است. با فرض قبول ارتباط میان ارث (خاصه خانه و لباس شخصی) و شناخت جنسیت و هویت، این الگوی ارث ما، در واقع، به یک جامعه دوسویه اشاره میکند، جامعهای متشکل از دو خط - مرد و زن – با برابری متقارن بین آنها.
خط ۴۳:
=== بدشت ===
عموم بابیان قدوس را بعنوان رئیس بابیان پذیرفتند ولی طاهره مکرراً دربارهٔ او میگفت: ” او طفل دبستانی است و باب مرا برای تربیت و تأدیب او فرستاده است! او بیشتر از این نیست. ” و قدوس طاهره را مظهر کفر میدانست. یکبار هنگامیکه قدوس غرق مناجات و نماز بود طاهره با شمشیر برهنه از چادرش بیرون آمد و فریاد زد:” الان وقت نماز و عبادت نیست، بلکه هنگامه عشق و ایثار در میدان جهاد است<ref>{{harvnb|Zarandi|1932|p=2017}}</ref>.
مهیجترین اقدام طاهره، پدیدار شدنش در حضور بابیان بدون حجاب و پوشش است. شوقی این صحنه را با هیجان توصیف میکند…. ” <ref name="Effendi 1970 32">{{harvnb|Effendi|1970|p=32}}</ref> طاهره راحت و صریح گفت:” من آن کلمهای هستم که قائم بر زبان جاری میکند: کلمهای که سران واشراف روی زمین را جابجا خواهد کرد. ” <ref
== زنان در آثار بهاء الله ==
آثار و نوشتههای بهاء الله با این تعبیر که "الیوم دست جمال الهی هرگونه تبعیض را از میان برداشته" <ref>{{harvnb|Effendi|1970|p=75}}</ref>
بطور واضح و صریحی، تساوی مردان و زنان را اعلام میکند. عباد الله و اماء الرحمن یکسان و برابر در نظر گرفته میشوند. در جای دیگری میگوید: "تفاوتهای بین دو جنس ،نتیجه توهمات پوچ و تخیلات بی اساس" است.<ref>{{harvnb|Smith|1987|pp=92-93}}</ref>
که با قدرت الهی از بین رفته است. او سپس بر تعلیم و آموزش دختران تأکید میکند.<ref name="Research 1986">{{harvnb|Research|1986}}</ref>
البته ازدیدگاه فمینیستی اشکالاتی بر آثار بهاء الله وارد است. کتاب اقدس، که حاوی احکام و قوانین بهائی است به زبان عربی نگاشته شده، که ضمایر جمع آن همگی مذکر است. غالب احکام و قوانین آن خطاب به مردان میباشد. قرائت متن آن نشان میدهد که حق طلاق به مردان اختصاص دارد. اگرچه تک همسری توصیه شده، ولی برای مردان داشتن دو همسرمجاز شمرده شده است. اگر در عقد ازدواج زن را دوشیزه قید کنند و سپس معلوم شود که او باکره نبوده مرد میتواند درخواست ابطال عقد و اعاده مهریه را نماید. اگرچه بهاء الله توصیه میکند که موضوع مکتوم بماند و مرد گذشت کند.<ref
عبد البهاء که بهائیان او را بعنوان مفسر و مبین مجاز متون بهائی میدانند بیان کرده که چون داشتن دو زن منوط به شرط رعایت عدالت بین آنها گردیده، که عملاً محال است، لذا تنها تک همسری مجاز میباشد. شوقی نیز اعلام کرده که زنان نیز میتوانند درخواست طلاق به دادگاه بدهند و نیز شرط باکره بودن را قطعاً میتوان برای دو طرف ازدواج قرار داد. تنها در مورد عضویت در بیت العدل جهانی زبان و ادبیات مردانه به قوت خود باقیمانده است.
خط ۹۶:
== نقش زنان در نهادهای بهائی ==
{| class="wikitable floatleft"
|+ حضور زنان بهائی در محافل ملی (بر اساس قاره و سال میلادی)<ref name="دارالاحصاء، بیت العدل">دارالاحصاء، بیت العدل</ref><ref name="Journal Dialogue 1986 p 31">Journal Dialogue, volume 1, no. 3 (1986), p 31.</ref>
|قاره || ۱۹۵۳||۱۹۶۳||۱۹۷۳|| ۱۹۷۹||۱۹۸۵
|--
خط ۱۲۲:
==== بیت العدل تهران ====
{| class="wikitable floatleft"
|+ حضور زنان در محافل روحانی ملّی، بر حسب قاره (مثلا عدد ۴ در ردیف یک، ستون یک یعنی ۴ محفل روحانی ملی در آفریقا اصلاً عضو زن ندارند)<ref
! تعداد زنان !! ۰ !! ۱ !! ۲ !! ۳ !! ۴ !! ۵ !! ۶ !! ۷ !! ۸ !! ۹
|-
خط ۱۴۶:
جلسات اولین بیت العدل، بطور پراکنده، به مدت ۲ سال در منزل میرزا اسد اله برگزار شد. مردان برجسته بهائی پس از مشورت و همفکری، به عنوان مبلغین و پیشگامان و به صورت انفرادی به پیاده کردن مصوبات میپرداختند. حدود سال ۱۸۸۱ بیت العدل تهران تجدید سازمان شد و تعداد اعضای آن افزایش یافت. بیت العدل تهران صاحب اساسنامه شد و تصمیمات به صورت هماهنگ تری پیگیری میشد. اساسنامه مقرر میداشت که جلسات کاملاً سری باشد و پنهان از چشم مؤمنان بهائی برگزار گردد. اساسنامه همچنین مقرر میدارد که اعضای بیت از آقایان باشند. با توجه به شرایط زمانی آنروز ایران تصمیم اتخاذ شده طبیعی بنظر میرسید. برخی جزئیات این اولین بیت العدل هنوز پابرجاست. آن بیت بیشتر متشکل از افراد مسن وفعالان مذکر بهائی در تهران بود. جلسات با دعوت قبلی برگزار میشد و بعضی مواقع تعداد اعضای آن ۱۴ نفر یا بیشتر هم میشد. سرانجام این جلسات به «مجلس شور» نامیده شد، و خانهای که جلسات در آن تشکیل میشد به نام بیت العدل نامیده شد. جلسات به دنبال آن بود که از طریق مشورت و تبادل نظر، مسانل مختلف بهائیان را حل کنند. بیت تهران مبلغین را به سایر شهرهای ایران فرستاد تا در آن شهرها نیز بیت العدل برپا نمایند. در این موارد هم تصمیمات بیت همواره به صورت فردی پیاده میشد، و مشورتها کاملاً سرّی باقی میماند. بعدها ساختار این تشکیلات با تعارضاتی مواجه شد. جمال بروجردی، یکی از مبلغان سرشناس بهائی، که بعدها در زمان عبد البها از ناقضین شد، به شدت نسبت به بیت العدل طهران اعتراض کرد. در نتیجه اعتراضات، بهائیان دست اندرکار بیت، جهت کسب راهنمایی به حضرت بهاء الله مراجعه کردند. ایشان در جواب، طی لوحی بیت العدل را تأیید، و از اصل مشورت در دیانت بهائی حمایت نمود.<ref>تمام اطلاعات در مورد اولین بیت العدل تهران برگرفته از {{هاربپ|مهرابخانی}}</ref>
{| class="floatleft"
|+ '''درصد زنان در نهادهای بهائی''' <ref
|{{چپچین}}
{{ #invoke:Chart | bar chart
|