خولیو کورتاسار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری و اصلاح متن‌‌‌‌‌ با استفاده از AWB
خط ۵۴:
 
== اوان زندگی ==
خولیو کورتاسار که هنگام تولد ژولز فلورنسیو کورتاسار نامیده شد{{مدرک}}، در سال ۱۹۱۴ در پایتخت [[بلژیک]] و در ماه‌های آغازین [[جنگ جهانی اول]] از پدر و مادری آرژانتینی متولد شد. پدرش، خولیو خوزه کورتاسار و مادرش ماریا هرمنیا دسکوته بود. در سال ۱۹۱۳ از آرژانتین به بلژیک نقل مکان کردند.<ref name="ReferenceA">Cortázar sin barba, by Eduardo Montes-Bradley. Random House Mondadori, Editorial Debate, Madrid, ۲۰۰۴</ref> هر دو آن‌ها آرژانتینی بودند.. او خود می‌گوید: «تولد من محصول دیپلماسی و توریسم بود».<ref>Televisión Española, Serie A Fondo. Interview by: Joaquin Soler Serrano.</ref>
 
کورتاسار کمی پس از تولد به همراه پدر و مادرش به منظور پیوستن به والدین ماریا هرمنیا، به سوییس نقل مکان کردند. ویکتوریا گابل (که یک شهروند [[آلمان]]ی بود) و دسکوته، (که یک شهروند [[فرانسه|فرانسوی]] بود.) در آن زمان در بلژیک به فرانسوی‌ها روی خوش نشان داده نمی‌شد. به همین خاطر به‌هم‌پیوستن خانواده باید در یک سرزمین بی‌طرف صورت می‌گرفت. خانواده کورتاسار به مدت دو سال ابتدا در [[زوریخ]] و سپس [[ژنو]] اقامت داشته و سپس، پس از اقامت کوتاهی در [[بارسلونا]] به [[بوئنوس آیرس]] بازگشت.
 
پس از بازگشت به آرژانتین، خولیو خوزه کورتاسار و ماریا هرمنیا ابتدا به طور غیررسمی از هم جدا شده و چند سال بعد رسماً طلاق گرفتند.<ref>Cortázar sin barba, by Eduardo Montes-Bradley. Random House Mondadori, Editorial Debate, Madrid, ۲۰۰۴<name="ReferenceA"/ref>. کورتاسار بیشتر دوران کودکی خود را در بن‌فیلد، محله‌ای در حومه جنوبی بوئنوس آیرس، با مادر و خواهر کوچکترش سپری نمود. حیات‌خلوت خانه بن‌فیلد، بعدها منبع الهام بعضی از داستان‌های او شد. علی‌رغم این حقیقت، او در نامه‌ای به گارسیلا م. د سولا (به تاریخ ۴ دسامبر، ۱۹۶۳) این دوره از زندگی‌اش را به عنوان دورانی سراسر «بیگاری، زودرنجی مفرط، و توأم با اندوهی عمیق و مکرر» توصیف کرده‌است. مادرش که نقش اصلی را در انتخاب کتاب‌هایی که او می‌خواند بر عهده داشت درباره او چنین می‌گوید: «او پسر مریض‌احوالی بود که بخش اعظم کودکیش را در رختخواب سپری می‌کرد.» او همچنین از اشتیاق و توجه پسرش نسبت به کتاب‌های [[ژول ورن]] یاد می‌کند کسی که کورتاسار تا پایان عمر دست از تحسینش بر نداشت. او در مجله پلورال (شماره ۴۴، [[مکزیکو سیتی]]، مه ۱۹۷۵) می‌نویسد: «کودکی من در هاله‌ای انباشه از ارواح خبیثه و شیاطین گذشت با احساسی از زمان و مکان یکسره متفاوت از دیگران.»
 
بنا به گفته نویسنده، او در ۹ سالگی اولین رمان خود را می‌نویسد! خولیو که از استعداد ادبی سرشاری بهره‌مند است، اشعاری نیز می‌سراید که رفتار بد خانواده به گمان اینکه این اشعار را از جایی کپی کرده‌است، تأثیر سوئی بر وی می‌گذارد. در ۱۹۳۲ دیپلم خود را دریافت می‌کند و با مطالعه «[[افیون (کتاب)|افیون]]» اثر [[ژان کوکتو]] برداشت وی از ادبیات کاملاً دگرگون می‌گردد.
خط ۷۲:
 
== سال‌های در فرانسه ==
در سال ۱۹۵۱، کورتاسار، که از مخالفان دولت خوان دومینگو پرون بود<ref>Cortázar sin barba, by Eduardo Montes-Bradley. Random House Mondadori, Editorial Debate, Madrid, ۲۰۰۴<name="ReferenceA"/ref> به فرانسه مهاجرت کرد، جایی که باقی عمر و زندگی حرفه‌ای‌اش را در آن سپری کرد. از ۱۹۵۲ به بعد، وی برای سازمان یونسکو به عنوان مترجم کار می‌کرد. از پروژه‌هایی که کورتاسار بر آن‌ها کار کرد می‌توان ترجمه اسپانیایی [[رابینسون کروزو]]، داستان «[[خاطرات هادرین]]» نوشته [[مارگریت یورسنار]]، و داستان‌هایی از [[ادگار آلن پو]] را نام برد. او از آثار [[آلفرد ژاری]] و [[کنت د لاترمون]] تأثیر بسیار گرفت. کورتاسار بخش عمده‌ای از آثارش را در پاریس به رشته تحریر در آورد. در سال‌های بعد، او به طور فعال در مخالفت با سوءاستفاده از حقوق بشر در [[امریکای لاتین]] تلاش کرد، و از طرفداران انقلاب [[ساندنیستا]] در [[نیکاراگوئه]] بود.
 
در ۱۹۵۳ پس از گذشت دو سال از دریافت بورس تحصیلی دولت فرانسه برای ادامه تحصیل در پاریس و شروع به کار در [[سازمان یونسکو]]، با «آئورورا برناردِس» ازدواج می‌کند. سال بعد به هنگام حضور در اجلاس عمومی یونسکو در [[مونته ویدئو]] - اروگوئه - و اقامت در [[هتل سروانتس]] این شهر بارها با خورخه لوئیس بورخس دیدار و گفتگو می‌کند، هتلی که بعداً به عنوان محل شکل‌گیری ماجرای داستان کوتاه موفقی به نام «در قفل‌شده» مورد استفاده‌اش قرار می‌گیرد.