ساختار دیانای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس> {{ساختار زیستمولکولی}} (درخواست کاربر:Modern Sciences)+ |
جز اصلاح املایی با استفاده از AWB |
||
خط ۹:
در سال ۱۹۴۸ [[لینوس پاولینگ]] کشف کرد که بسیاری از مولکولهای پروتئینی به شکل یک مارپیچ هستند، و کم و بیش شکلی همانند فنر دارند. در سال ۱۹۵۰ نیز [[اروین شارگاف]] نشان داد که اگرچه آرایش بازهای موجود در ساختار DNA بسیار گوناگون است، ولی همواره نسبت باز [[آدنین]] و باز [[تیمین]] موجود در آن با هم برابر است و همین طور نسبت باز [[سیتوزین]] با باز [[گوانین]]. این دو یافته نقش مهمی را در آشکار شدن ساختار مولکول DNA داشتند.
در دهه ۱۹۵۰ همچنان رقابت برای یافتن ساختار DNA ادامه داشت. در [[دانشگاه کمبریج]] [[فرانسیس کریک]] و [[جیمز واتسون]] برپایه کارهای پاولینگ کوشش داشتند تا با ارایه مدلهای فیزیکی ساختارهای احتمالی ممکن برای [[DNA]] را محدود کنند تا سرانجام به ساختار درست دست یابند. گروه دیگری در برگیرنده [[موریس ویلکینز]] و [[رزالین فرانکلین]] نیز در [[کالج کینگ لندن]] همزمان سرگرم مطالعه DNA بود. روش کار این گروه با گروه پیشین متفاوت بود. آنها کوشش داشتند تا با روش آزمایشگاهی به ویژه با بکارگیری تصاویر [[پراش اشعه X]] از مولکول DNA، ساختار آن را معین کنند.
رزالین الیس فرانکلین دانشمند زن انگلیسی در بیست وپنجمین روز ژوئیه ۱۹۲۰ در ناتینگ هیل لندن متولد شد. رزالین در ۱۵ سالگی و درحالی که اروپا از زنان و دختران جز خانهداری انتظار دیگری نداشت تصمیم میگیرد دانشمند شود اما با مخالفت پدر روبرو میشود با اینحال او در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه کمبریج لندن میشود و سه سال بعد در رشته شیمی از کالج نینونهام در کمبریج فارغالتحصیل میشود. وی برای تحقق بخشیدن به اهدافش وارد مرکز تحقیقات زغال لندن شد وبررسیهای خود را برای اخذ مدرک دکترادر زمینه ریز ساختمان گرافیت وکربن ادامه داد. رزالین فرانکلین جوان ۴سال بعد و در ۲۵ سالگی موفق به اخذ مدرک دکترا در زمینه بیوفیزیک ملکولی از دانشگاه کمبریج گردید. وی پس از جنگ جهانی دوم به مدت سه سال به فرانسه رفت ودر یک آزمایشگاه دولتی شیمی در پاریس مشغول به کار شد در آنجا با تکنیک پراش اشعه ایکس اشنا شد و در سال۱۹۵۰ مجدداً به انگلستان و به کمبریج برگشت تا مقامی درآزمایشگاه فیزیک شیمی کینگزکالج که بخشی از دانشگاه کمبریج لندن است به دستآورد. در دانشگاه همزمان با موریس ویلکینز اما در دو گروه جداگانه اقدام به برسی روی مولکول DNA نمود. وی بعد از
در سال ۱۹۵۱، فرانکلین دریافت که DNA با نگرش به میزان نم هوای پیرامون، میتواند دو شکل متفاوت داشته باشد و بنابراین نتیجهگیری کرد که بخش فسفات مولکول در سمت بیرونی آن قرار دارد. اندکی بعد او با بکارگیری تصاویر اشعه X فهمید که DNA در حالت «نمناک» از همگی ویژگیهای یک مارپیچ برخوردار است؛ این احتمال که حالت دیگر مولکول DNA نیز به شکل مارپیچی باشد به ذهن او خطور کرد، ولی نمیخواست تا زمانی که شواهد پایانی برای این حدس پیدا کند آن را اعلام نماید. در ژانویه ۱۹۵۳ ویلکینز که از به نتیجه رسیدن تحقیقات ناامید شده بود، نتایج تحقیقات فرانکلین را بدون اطلاع و خشنودی او، با واتسون در میان گذاشت.
خط ۲۲:
{{ساختار زیستمولکولی}}
[[رده:پیچهها]]
[[رده:دیانای]]
|