'''حل مسألهمسئله''' بخشی از تفکر است. حل مسألهمسئله که پیچیدهترین بخش هر عملیات فکری تصور میشود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارتهای بنیادین و معمولی است (گلداشتاین و لواین، ۱۹۸۷). حلّ مسألهمسئله وقتی مطرح میشود که یک [[موجود زنده]] یا یک سامانهٔ [[هوش مصنوعی]] نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسألهٔمسئلهٔ بزرگتر است که یافتن مسألهمسئله و شکلدهی مسألهمسئله بخشی از آن میباشد.
== گامهای حل مسألهمسئله ==
'''۱. فهم مسألهمسئله :'''
دراین مرحله می باید درک کاملی از مسألهمسئله در ذهن خواننده بوجود آورید . این یعنی باید بفهمیم مسألهمسئله چه معلوماتی بما داده است وچه مواردی را از ما خواسته است
'''۲. انتخاب روش'''
در این مرحله با استفاده از درکی که از مسألهمسئله در ذهن ما وجود دارد یکی از روشهای حل مسألهمسئله مناسب با این مسألهمسئله را انتخاب می کنیم
'''۳.اجرای روش:'''
حال که روش مناسب را انتخاب کردیم ان را اجرا میکنیم
'''۴.بازگشت به عقب:'''جوابهای بدست امده را با صورت مسألهمسئله مقایسه کرده و یکبار دیگر مراحل بالا را مرور می کنیم تا مطمئن شویم قسمتی از مسألهمسئله را اشتباه نرفته یا جا نینداخته باشیم
یکی از روش هایی که ما را در مرحله فهم مسألهمسئله یاری می دهد و کمک میکند تا مسألهمسئله به خوبی و نگاه سیستمی تحلیل شود، [[تحلیل مسألهمسئله با رویکرد آیسبرگ]] است.
== منابع ==
خط ۲۵:
<!--ترجمه از مقالهٔ Problem Solving در wikipedia-->