نهضت تنباکو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
میم خراسانی (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۸:
کشور ایران در عصر قاجار از لحاظ اقتصادی اوضاع آشفتهای داشت که بخشی از آن به نظام استبدادی باز میگشت که نظام اقتصادی را نیز به صورت خانخانی، تیولداری و اقطاعداری اداره میکرد. بر این اساس کشور به بخشهای نیمه مستقلی تقسیم شده بود که در آن خانها میتوانستند راههای تجاری را ببندند، از کاروانها باج بگیرند و بدین ترتیب موانع رشد و پیشرفت تجاری را فراهم سازند. در این سیستم که تضعیف حکومت مرکزی، مساوی با استقلال بیشتر بخشهای نیمه مستقل بود، ایران به صورت کشوری عقبمانده و مبتنی بر محصولات کشاورزی درآمده بود که بیش از ۸۰ درصد جمعیت آن در روستاها و ایلات براساس نظام ارباب ـ رعیتی به سر میبردند.
بر اساس این نظام که زمینداران بزرگ بهره ناچیزی از سهم تولیدات کشاورزی خود را به رعیت میدادند، راههای تولیدات فراوان اقتصادی و پیشرفت نیز سد میگشت؛ چرا که گردش آزاد سرمایه وجود نداشت و اقتصاد کاملاً جنبه معیشتی یافته بود. این وضع نابسامان در کشاورزی، وقتی با مالیاتهای مضاعف و ظلم و ستمهای فراوان همراه میشد، شکل بسیار اسفباری را در روستاها ایجاد میکرد.<ref>رحیم رئیسنیا، زمینه اقتصادی و اجتماعی مشروطیت ایران، تبریز، ابن سینا،۱۳۵۲، صص ۸ـ ۲۴.</ref>
در واقع بی عدالتیهای اقتصادی، فاصله طبقاتی، کاهش دستمزد کارگران و تنزل ارزش پول که در نارضایتی اقتصادی مردم مؤثر بودند، به همراه زوال اکثر صنایع دستی، تبدیل بافندگان فرش به کارگرانی که برای دستمزد ناچیزی کار میکردند، تنزل بهای صادرات ایران در مقابل بهای واردات از اروپا و افت وحشتناک قیمت نقره که پول رایج ایران بود، نارضایتی عمومی را در میان مردم افزایش داده بود. بنابراین از یک سو جا به جاییهای اقتصادی و سیاسی که در اثر تماس با غرب در ایران به وجود آمده بود، به نارضایتی روز افزون اقتصادی مردم دامن میزد<ref>[[نیکی کدی]]، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انشتارات قلم، ۱۳۷۷، ص ۱۰۵</ref> و از سوی دیگر ضعف و ناتوانی دولت باعث حضور و نفوذ گستردهٔ ممالک قدرتمند اروپایی در ایران شده بود. به طوری که نفوذ انگلستان وروسیه در ایران به انحاء مختلف به چپاول اموال و داراییهای ملی ایرانیان انجامیده بود.
=== امتیازات ===
خط ۲۱:
در این زمان انتشار اعلامیهای رسمی از سوی دولت که واگذاری امتیاز تنباکو را تذکر میداد و در عین حال به زارعین توتون و تنباکو نیز وعدهٔ خرید عادلانه و نقدی محصولات آنها را میداد، موج گستردهای از نارضایتی را دامن زد.<ref>پیشین، ابراهیم تیموری، صص ۳۹ ـ ۴۰.</ref>
در سال۱۸۹۰، روزنامه فارسی زبان اختر که در عثمانی منتشر میشد، طی مصاحبهای با تالبوت، تفاوت فاحش امتیاز دخانیات ایران را با امتیازی که کمپانی رژی از عثمانی گرفته بود، یادآور شد و ضمن انتقادهای گسترده از دولت، تبعات و پیامدهای قرارداد را برای مردم ایران روشن ساخت.<ref>[[مصلحالدین مهدوی]]، بیان سبل الهدایه فی ذکر اعقاب صاحب الهدایه(این کتاب در سال ۱۳۹۰ با عنوان زندگینامه آیتالله العظمی آقانجفی اصفهانی تجدید چاپ شدهاست)، صفحه۷۹</ref><ref>ادواردبرون، انقلاب ایران، صفحه۴۶</ref><ref>محمدرضازنجانی، تحریم تنباکو، صفحه۳۰</ref>
با توجه به این مطلب که توتون و تنباکو از مهمترین اقلام تجاری و صادراتی ایران بود و حدود دویستهزار تن به کشت و خرید و فروش آن اشتغال داشتند،<ref>[[فریدون آدمیت]]، شورش بر امتیاز نامهٔ رژی، تهران، ۱۳۶۰، ص ۱۳.</ref> بنابراین انحصار خرید و فروش این محصول به یک شرکت انگلیسی منافع بسیاری از مردم ایران را به خطر میانداخت. به همین سبب نخستین اعتراضها را تاجران دخانیات آغاز کردند که تجارتشان مستقیماً در معرض تهدید کمپانی رژی بود. در آغاز عدهای از بازرگانان به همراه امینالدوله نزد شاه رفتند و به انحصار تجارت تنباکو اعتراض کردند.<ref>ادوارد گرانوبل براون، انقلاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، ۱۳۳۸، ص ۴۸.</ref> همچنین در ماه مارس(اسفند/فروردین) ۱۸۹۱م/۱۲۶۹ ش ضمن دادخواستی خطاب به ناصرالدین شاه اعلام کردن حاضرند مبلغی بیش از حق امتیاز بابت مالیات به او بپردازند و او امتیاز را لغو کند. روز ششم مارس (۱۵ اسفند)تاجران توتون وتنباکو در حرم شاه عبدالعظیم بست نشستند و طی دادخواستی اعلام کردند به هیچ عنوان با رژی کنار نخواهند آمد.
این اعتراض موجب شد که دولت به انگیزهٔ دلجویی از آنان مهلت شش ماههای برای فروش ذخایر توتون و تنباکوی تاجران قایل شود.<ref>پیشین، فریدون آدمیت، ص ۱۸.</ref> با این حال مهلت فوق نیز نمیتوانست خسارات ناشی از واگذاری امتیاز را جبران سازد.
در این بین روسها نیز که در منطقهٔ ساوجبلاغ به کشت تنباکو اشتغال داشتند به امتیاز فوق اعتراض کردند و آن را ناقض عهدنامهٔ [[ترکمانچای]] خواندند و خواستار لغو آن یا عقد قرارداد مشابهی شدند.<ref>[[هما ناطق]]، بازرگانان در داد و ستد با بانک شاهی و رژی تنباکو، تهران، ۱۳۷۳، ص ۹۳</ref>
خط ۲۷:
=== اقدامات کمپانی رژی ===
پس از آنکه شرکت رژی حدود ۲۰۰ هزاراز اتباع دولت بریتانیا و مستعمرات آن را به عنوان کارکنان شرکت به ایران آورد و به شهرهای مختلف فرستاد، زنگ هشدار برای ایرانیان به صدا درآمد. چرا که با حضور آنها در حدود ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی وارد ایران شدند و ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، دختران ایرانی را نیز به امور پرستاری در بیمارستانها و بیحجابی واداشتند. در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکی پدید آوردند. علاوه بر این، انگلیسیها هر جا که میرفتند، سوار، اسب، اسلحه و مزدور اسلحه به دست خود را نیز میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند.<ref>جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۸۲، ص ۳۱</ref>
از این رو اقدامات فوق عالمان دینی را به دلیل متزلزل شدن اساس دین و استقلال کشور توسط قدرت بیگانه و مغایرت امتیازات با قرآن مجید (قاعدهٔ نفی سبیل)، به تحریم تنباکو ترغیب نمود. در واقع دلیلی اصلی مخالفت علما با این امتیاز، افزون بر جنبهٔ تجاری آن و اختلال در نظام بازرگانی کشور، نگرانی از نفوذ تدریجی و سلطهٔ کامل بیگانگان بر ایران بود که از تجربهٔ کمپانی هند شرقی ناشی میگردید.<ref>
همچنین رجوع کنید به: [[ناظمالاسلام کرمانی]]، تاریخ بیداری ایرانیان، تصحیح علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، ۱۳۶۲، ج۱، ص ۱۹</ref> به همین سبب مردم مسلمان ایران با این اندیشه که انگلیسیها قصد دارند، کمپانی رژی را به کمپانی هند شرقی و ایران را همانند هند به مستعمرهٔ خود تبدیل کنند، به مخالفت گسترده پرداختند.
خط ۶۳:
[[پرونده:S. J. al-Afghani.jpg|بندانگشتی|چپ|150px|سید جمالالدّین اسدآبادی]]
حکومت شایعهٔ جعلی بودن حکم را مطرح ساخت. از این رو با مساعدت وعاظالسلاطین و معممین دربار به شایعه جعلی بودن فتوی دامن زدند و حاجمحمد کاظم ملکالتجار را منشأ جعل حکم معرفی و او را به قزوین تبعید کردند. اما این اقدامات نیز تأثیری در روند قضایا نداشت و شاه و دربار را ناگزیر به سمت تفرقهافکنی میان علما کشاند. از این رو شاه و امینالسلطان به [[میرزا حسن آشتیانی]] روی آوردند و از او خواستند که چون او نیز همانند [[میرزای شیرازی]] مجتهد است، حکمی بر اباحه و تجویز استعمال دخانیت صادر کند.<ref>همان، صص ۱۲۵ ـ ۱۳۲.</ref>
در نتیجه آخرین حربهٔ شاه و دربار، تشکیل جلسهای با حضور دولتیان و علما بود. در این جلسه که افرادی نظیر [[میرزا حسن آشتیانی]] و [[شیخ هادی نجمآبادی]] حضور نداشتند، شاه خواستار حکم حلیت استعمال تنباکو شد که با پاسخ صریح حاضران مواجه گردید. در این میان امینالسلطان راه دیگری در پیش گرفت و به علما وعده داد که اقداماتی جهت لغو امتیاز خواهد کرد و در برابر از آنان خواست که صریحاًً استعمال دخانیات را مجاز اعلام کنند.<ref>
با لغو انحصار داخلی، علما در برابر اصرار [[امینالسلطان]] اظهار داشتند که چون امتناع مردم از استعمال دخانیات مستند به حکم [[میرزای شیرازی]] است، تنها چارهٔ کار مراجعه به وی و کسب اطلاع از نظر اوست. در واقع آنها ضمن رفع تکلیف از خود، به اصرار [[امینالسلطان]] تلگرامی حاکی از لغو امتیاز داخلی پاسخ میرزای شیرازی ارسال کردند. دو هفته پس از اعلام لغو امتیاز داخلی، پاسخ میرزای شیرازی به تلگرام علما به تهران ارسال شد. او در این تلگرام ضمن تشکر از شاه به جهت لغو امتیاز، اظهار امیدواری کرده بود که دستهای خارجی به کلی از ایران کوتاه شود. پاسخ مزبور که به هیچ وجه مقصود اصلی دولتیها را که خواهان صدور حکم حلیت استعمال تنباکو بودند، تأمین نمیکرد،<ref>
دولت که میرزای آشتیانی را عامل ناآرامی میپنداشت از او خواست تا به منبر برود و حلال بودن استعمال تنباکو را اعلام کند. شاه برای پایان دادن به اوضاع نامساعد، شدت عمل بیشتری نشان داد و از یک سو فرمان بازگشایی تمام قهوهخانهها را صادر نمود و از سوی دیگر میرزای آشتیانی را در قلیان کشیدن در مجامع عمومی و یا خروج از دارالخلافه (تهران) مختار کرد.
[[میرزا حسن آشتیانی]] نیز بیدرنگ ترک تهران را بر مخالفت با حکم میرزای شیرازی ترجیح داد و آمادهٔ حرکت شد.<ref>عباس میرزا قاجار (ملکآرا)، شرح حال عباس میرزا ملکآراء: برادر ناصرالدین شاه، تصحیح عبدالحسین نوائی، تهران، ۱۳۶۱، صص ۱۸۵ ـ ۱۸۶</ref>
خط ۷۱:
[[پرونده:انیسالدوله.jpg|بندانگشتی|چپ|150px|انیس الدوله]]
در سوم جمادیالثانی ۱۳۰۹، مردم پس از آگاهی از تصمیم میرزای آشتیانی مبنی بر خروج از دارالخلافه در منزل وی در محلهٔ [[سنگلج]] اجتماع کردند و از آنجا به سمت [[میدان ارگ]] و [[کاخ گلستان]] رفتند. زنان پیشاپیش مردان خطاب به شاه فریاد میزدند و نگرانی خود را نسبت به بیرون کردن علما از شهر اعلام و تأکید میکردند که دولت قصد دارد دین آنها را از بین ببرد تا فرنگیان بر مردم سلطه یابند.
جماعتی که در شیراز و تهران با نیروهای نظامی شاه درگیر شدند زن و مرد با هم بودند. در شیراز زنی و دختر بچهای به ضرب گلوله پلیس شاه کشته شدند. در تهران نیز زنان در رویدادهای حساس ژانویه ۱۸۹۲ (دی/بهمن ۱۲۷۰) دخالت موثر داشتند.<ref>
همچنین در این ایام زمزمههای جهاد علیه دستگاه نیز بالا گرفته بود و اعلامیههایی بدین مضمون که {{نقل قول|«بر حسب حکم جناب حجتالاسلام، آقای شیرازی، اگر تا ۴۸ ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید.»}} بر در و دیوار شهرها نصب شده بود.
به هر روی پیشروی مردم، دربار را وحشت زده کرد و کوشش [[کامران میرزا نایبالسلطنه]] برای آرام کردن مردم حاصلی نداشت. به طوری که وعدههای او به نیابت از شاه که «فرنگیها را بیرون میکنیم» و یا دستخط شاه خطاب به وی که اعلام میداشت،{{نقل قول|«امتیاز داخله را که برداشته بودیم، حال امتیاز از خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور در کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جناب میرزای شیرازی برسد»}}، بیحاصل ماند.<ref>ژوانس فووریه، سه سال در دربار ایران، ترجمه: عباس اقبال آشتیانی، تهران: دنیای کتاب، بیتا، ۱۳۶۳، صص ۲۳۷ ـ ۲۳۹</ref> بینتیجه ماندن وعدهها سبب شد که محمدعلی خان معین نظام، فرمان تیراندازی صادر کند و در این تیراندازیها عدهای کشته شوند.
خط ۷۸:
== پایان جنبش و پیامدهای آن ==
سرانجام شاه در پنجم جمادیالثانی ۱۳۰۹ برای اطمینان بیشتر در دستخطی به [[امینالسلطان]] لغو کامل امتیاز را اعلام کرد تا وی به آگاهی علما و مردم برساند. ولی مخالفان آرام نگرفتند و عزل امینالسلطان ـ که از نظر انان حامی امتیاز بود ـ و لغو تمام قراردادهایی که با خارجیان منعقد شده بود را خواستار شدند.<ref>پیشین حسینبن علی اصفهانی کربلایی، صص ۱۷۲ ـ ۱۷۳</ref> بدین ترتیب درنتیجهٔ لغو امتیاز تنباکو، حکم تحریم تنباکو نیز پس از ۵۵ روز از سوی علماء لغو شد.
همچنین درآخرین مراحل جنبش اختلاف نظرهایی پدید آمد و جنبشی که میتوانست به اعتراض علیه هرنوع امتیاز تبدیل گردد به لغو امتیاز واگذاری انحصار تنباکو به شرکت انگلیسی محدود ماند.البته از بدو کار نیز توافق نظر صد در صد میان دست اندرکاران جنبش درباره اهداف آن وجود نداشت. در دسامبر ۱۸۹۱ (آذر_دی ۱۲۷۰) سید عبدالله بهبهانی _که احتمالاً از رژی رشوه ای دریافت کرده بود_ با اقدام میرزا حسن شیرازی به مخالفت برخاست و تا آنجا پیش رفت که در مسجد و در حضور مردم قلیان کشید.<ref>
Algar, Religion and State,213 و سخنرانی در مورد جنبش تنباکو در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، ۸ فوریه ۱۹۸۲ (۱۹ بهمن۱۳۶۰)
State,219</ref>
با این حساب، حاصل امر یک پیروزی محدود بود.جنبش با تمرکز بر یک امتیاز که مورد توجه عامه مردم بود، حالتی فراگیر و تعیین کننده پیدا کرد. اما چون از این حد فراتر نمیرفت و خواهان الغای همه امتیازهای واگذار شده به خارجیان و برکناری وزیران مسئول در اعطای این امتیازها نمیشد، پیروزی جنبه نمادین به خود گرفت. اما باید در نظر داشت که جنبش تنباکو یک پیروزی برای ائتلاف مردمی بود و شکل جدیدی از ظرفیت و قابلیت مقاومت مردم را در برابر شاه و قدرت های خارجی بهآنها نشان داد. آگاهی سیاسی به شکل زلال خود پدید آمد و در روند مبارزه پیشرفت نمایانی پیدا کرد و مسائلی مطرح گردید که بار دیگر در انقلاب مشروطیت رخ نمود.
پیامدها و پایان جنبش تنباکو نشان داد که در چارچوب محدودیتهای وابستگی، ایجاد تحول و تغییر تا چه پایه دشوار است. سرانجام در آوریل ۱۸۹۲ (فروردین/اردیبهشت ۱۲۷۱ ش) توافق شد دولت بابت غرامت، ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ به صاحب امتیاز بپردازد و چون رژی، داراییهای خود را نیز در ایران برجای میگذاشت، دولت موظف شد ۱۳۹ هزار پوند استرلینگ هم از این بابت به شرکت بدهد. در واقع با توجه به سرمایهگذاری اولیه تالبوت که ۱۵۰۰۰ پوند استرلینگ بود متوجه میشویم حل و فصل نهایی امتیاز تا چه پایه غیرمنصفانه و زیان ایران بوده است. شاه ناچار شد از بانک شاهنشاهی انگلیس ۵۰۰ هزار پوند استرلینگ وام بگیرد. این نخستینبار بود که ایران از خارجیان وام میگرفت و بنابراین، شاخصه مهمی در وابستگی ایران به غرب بود. در سال ۱۸۹۲م/۱۲۷۱ ش دولت بی سروصدا انحصار صدور تنباکو را به یک شرکت فرانسوی که دفترش در استانبول بود واگذار کرد. در این امتیاز قبلا با روحانیون مشورت شد و چند نفری نیز مشمول مقرریهای دولت شدند. به نظر میرسد بازرگانان هم به این قانع شدند که بازار داخلی دست آنها باشد، روسها هم اعتراضی نکردند. این جریان عجیب که بعد از امتیاز تنباکو رخ داد محتوای نمادین آن جنبش را به خوبی نشان میدهد.<ref>
== پانویس ==
خط ۹۹:
{{جنبش مشروطه}}
[[رده:ایران در ۱۸۹۰ (میلادی)]]
[[رده:ایران در ۱۸۹۱ (میلادی)]]
|