دادائیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Zahra Borhan (بحث | مشارکت‌ها)
Zahra Borhan (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۹:
=== شیوه ی خلق آثار ===
یکی از بنیانگذاران دادائیسم می‌گوید در ساعت فلان بعد از ظهر فلان روز، در اتاق پشت میز بودیم و یکی داشت دست در دهانش می‌کرد.
دادائیست‌ها جامعه را نقد می‌کردند، ولی زبان و آثار آنهاآن‌ها به گونه‌ای نبود که مردم با آن ارتباط برقرار کنند و منظور آنها را بفهمند.
مثلاً شیوه نویسندگی آنها به این ترتیب بود که مقاله‌ای را از یک روزنامه انتخاب می‌کردند و آن را با قیچی تکه تکه می‌نمودند تا حدی
که در هر قطعه تنها یک کلمه باقی بماند. آنها قطعات بریده کاغذ را در کیسه‌ای می‌ریختند و آن را تکان می‌دادند. پس یکی یکی آنها را
بیرون آورده و در کنار هم قرار می‌دادند. واضح است که مطلب به دست آمده تا چه حد نامفهوم و بی معنابی‌معنا خواهد بود. قطعه زیر نمونه‌ای از
اشعار دادائیست‌هاست: «بلوری از فریاد مضطرب می‌اندازد روی صفحه‌ای که خزان. خواهشمندم گردی نیم بیان مرا به هم نزنید. غیر ذی‌فقار.
شامگاهان آرامی حسن و جمال دوشیزه‌ای که آب پاشی راه مرداب را تغییر شکل می‌دهد».<ref name="فرهنگ اصطلاحات ادبی">{{یادکرد کتاب | تاریخ بازبینی=۲۳ مه ۲۰۱۴ | صفحه=ص ۱۲۶}}</ref>
نمایشنامه‌های[[نمایش‌نامه|نمایش‌نامه‌]]های آنها نیز عجیب و مضحک بود. به گفته یکی از اعضای این مکتب ،مکتب، در یکی از نمایش‌ها «روی صحنه عده‌ای با کوبیدن دسته کلید به جعبه‌ای فلزی، موسیقی متن درست می‌کردند که حاضران را تا سر حدّ جنون به خشم می آوردمی‌آورد. صدایی از زیر یک کلاه بزرگ، شعرهایاشعار [[ژان آرپ]] را می‌خواند. هولزبنک[[هولزنبک]] با فریادی که هر آن شدیدتر می‌شد، شعرهای خودش را می‌خواند و تزارا،[[تزارا]]، ریتم یکنواختی را روی طبل می‌نواخت. بعد او و هولزبنک[[هولزنبک]] در حالی که صدای خرس در می آوردند، دور صحنه می‌رقصیدند.»<ref>{{یادکرد کتاب | تاریخ بازبینی=۲۳ مه ۲۰۱۴ | صفحه=ص ۵۶۸ | عنوان کتاب=دانشنامه ی ادب فارسی | چاپ=سوم}}</ref>
 
=== هنرمندان ===