بنجامین «بنی» پرل (آیدن کوئین) و خواهر بیمارش جونیپر «جون» پرل از زمان مرگ ناگهانی پدر و مادرشان با هم زندگی میکنند. دوست بنی، مایک (جو گریفاسی) با پسرعمویش سم (جانی دپ) که عاشق سینما است زندگی میکند.
جون با بنی و مایک پوکر بازی میکند و شرطی را میبازد که سم را مجبور میکند که با بنی و جون زندگی کند. بنی اول از این اتفاق عصبانی میشود اما بعد از اینکه با سم به رستوران میرود و روز بعد میبیند که سم خانه را تمیز کرده است، نظرش عوض میشود. چون فردی که قبلاً کارهای خانه را انجام میداد از عصبانیتهای جون میترسید، بنی تصمیم میگیرد که سم بماند و کارهای خانه را برای جون انجام دهد..
روز بعد جون به سم که سواد کمی دارد کمک میکند که برای مادرش نامه بنویسد و با هم به رستورانی که راتی (جولین مور) در آنجا کار میکند، میروند. راتی آنها را به خانه میرساند. ماشین راتی که برای شام در خانه آنها مانده است، روشن نمیشود و بنی او را به رستوران میبرد و بعد به خانه میرساند. روز بعد بنی، جون و سم به پارک میروند. سم با کلاهش [[شعبده بازی]] میکند و مردم زیادی دور او جمع میشوند. بنی سعی میکند که سم را متقاعد کند که در زندگی اش کارهای مهم تری از انجام کارهای خانه برای جون میتواند بکند. جون و سم به خانه میروند و سم به جون میگوید که عاشق او شده است.
روز بعد سم به دنبال کار در یک مغازه ویدیویی میگردد. وقتی بنی به سم پیشنهاد میدهد که باید کاری برای خودش انجام دهد، جون پریشان میشود و سم را وادار میکند که بگوید که عاشق جون است. بنی سم را از خانه بیرون میاندازد و سر جون داد میکشد و جزوهای را درباره خانه گروهی به جون نشان میدهد و میگوید که دکتر گاروی فکر میکند که رفتن به آنجا برایش بهتر است. وقتی جون شروع به کتک زدن بنی و فریاد کشیدن میکند، بنی او را هل میدهد. بنی که از این کارش ناراحت میشود از خانه بیرون میرود تا برای جون غذا بگیرد. سم میآید و به همراه جون وسایلشان را جمع میکنند و سوار اتوبوس میشوند اما جون دچار ترس میشود. اتوبوس متوقف میشود و دو مرد با آمبولانس میآیند و جون را آرام میکنند و به بیمارستان میبرند. وقتی بنی به بیمارستان میرود، دکتر گاروی به او میگوید که جون نمیخواهد بنی را ببیند. بنی سم را در اتاق انتظار میبیند و با او بحث میکند. سم به خانه راتی میرود.
مدتی بعد بنی سم را پیدا میکند و میبیند که در همان مغازه ویدیوئی کار میکند و از او کمک میخواهد. آنها به بیمارستان میروند. بنی، جون را متقاعد میکند که در آپارتمان خودش زندگی کند. وقتی که دکتر گاروی با جون صحبت میکند، جون از پنجره سم را بیرون از آنجا میبیند و به دکتر میگوید که میخواهد در آپارتمان خودش زندگی کند. جون از بیمارستان مرخص میشود و سم به دیدنش میآید. بنی و جون با هم آشتی میکنند.
در آخر بنی یک دسته [[گل رز]] برای راتی و یک دسته گل هم برای جون که در آپارتمان خودش در [[طبقه بالا]] زندگی میکند میبرد. اما وقتی که میفهمد بنی و سم با هم در خانه هستند و با خوشحالی با اتو سانویچ پنیردرست می کنن، لبخند میزند و دسته گل را پشت در میگذارد و میرود.