شیعی‌گری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز Diako1971 صفحهٔ شیعی‌گری (کتاب) را به شیعی‌گری منتقل کرد: تنها کاربرد
MRG90 (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱:
{{جعبه اطلاعات-نیاز|تاریخ=دسامبر ۲۰۱۶}}
{{بهبود منبع}}
[[File:Ruhollah Khomeini letter read and act.jpg|thumb|نامه روح اللهروح‌الله خمینی در واکنش به کتاب شیعه‌گری احمد کسروی]]
'''''شیعی‌گری''''' ، با زیرنام «'''بخوانند و داوری کنند'''» کتابی نوشته [[احمد کسروی]] است که به خرده گیری هاییگیری‌هایی به کیش شیعه میپردازدمی‌پردازد. شیعیگری یکی از سه‌کتاب کسروی ( دو کتاب دیگر [[بهائیگری]] و [[صوفیگری]]) در خرده گیری بر آنچه که بددینی می‌خواند است. این کتاب در زمان زندگانی کسروی جنجال هایجنجال‌های فراوانی را برانگیخت و حتی کار به دادخواهی او در دادگاه کشید.کشید؛ ولی پیش از طی کامل مراتب قانونی و صدور حکم، چند تن از تندروان شیعه با فتوای [[سید روح‌الله خمینی|روح اللهروح‌الله خمینی]] (از روحانیون شیعه) و به سرکردگی [[نواب صفوی]] کسروی را در دادگاه به ضرب چاقو به قتل رسانیدند.<ref>رسولی پور، مرتضی جمعیت فدائیان اسلام؛ گفتگو با احمد شهاب موسسهمؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران |http://www.iichs.org/index.asp?id=266&doc_cat=8 </ref>
 
== نظرات کسروی در مورد مذهب شیعه ==
برخی از نظرات او، به صورت خلاصه به شرح زیر است:
* وی پیدایش مذهب شیعه را از زمان بنی‌امیه می‌داند.<ref>احمد کسروی؛ شیعی‌گری یا بخوانند و داوری کنند، گفتار یکم، شیعی گری چگونه پیدا شد؟</ref>
* وی نخستین آلودگی مذهب شیعه را در بجا دانستن خلافت [[علی]] بر [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] می‌داند. به عقیده وی [[جعفر صادق|جعفر]] [[امام ششم شیعیان]] اولین کسی بود که لفظ [[امام]] را ساخت، و برای گرفتن «[[خمس]]» و «مال امام» گفت که باید خلیفه از طرف خدا باشد و از ترس نام خلیفه را به امام تغییر داد.<ref>همانجاهمان‌جا</ref>
* وی گفته [[امامان شیعه]] را در مورد اینکه «معتی قرآن را جز ما نداند و هر کس نداند باید از ما بپرسد» و «هر کس امام زمان خود را نشناسد بی دینبی‌دین از دنیا رفته‌است» را جز «لاف زدن» و «گزافه گفتن» نشمرده‌است.نشمرده‌است؛ و گوینده‌اش را بی‌دین و خداناشناس می‌داند.<ref>احمد کسروی؛ شیعی‌گری یا بخوانند و داوری کنند.، گفتار یکم، شیعی گری چگونه پیدا شد؟، ص ۱۰</ref>
* به اعتقاد وی «در شیعی‌گری دلیل خواستن و چیزی را به داوری خرد سپردن از نخست نبوده و کنون هم نخواهد بود». <ref name="ten">همانجاهمان‌جا ص ۱۱</ref>
* وی در مورد [[عثمان بن سعید]] و رابطه وی با امام زمان اینچنین می‌گوید: «آن امام مرا میانه خود و مردم میانجی گردانده. شما هر سخنی می‌دارید به من بگوئید و هر پولی می‌دهید به من بدهید.» <ref name="ten" />
 
وی خرده‌هائی به شیعی‌گری می‌گیرد که گزیده ایگزیده‌ای از آنان را ما اینجا می آوریم،می‌آوریم، از جمله:
* «بنیاد شیعیگری بر آنست که خلیفه بایستی از سوی خدا برگزیده شود نه از سوی مردم . ما می‌پرسیم: دلیل این سخن چه بوده؟ کتاب اسلام قرآن می‌بود، آیا در کجای قرآن چنین گفته‌ای هست؟ چگونه تواند بود که چنین چیزی باشد و در قرآن یادی از آن نباشد؟»<ref>احمد کسروی؛ شیعی‌گری یا بخوانند و داوری کنند.، گفتار دوم، خردهایی که به شیعی‌گری توان گرفت، ص ۱۸</ref>
* «چه شد که دلبستگی شیعیان قزوین به اسلام و دستورهای [[پیغمبر اسلام]] بیشتر از دلبستگی یاران پیغمبر گردید؟ آن مردانی که در راه پیغمبر و دین او از جان گذشته و آنهمه گزندها دیده بودند، چشد که به اندازه ملایان شکم پرست ایران به دستورهای پیغمبر ارج نمی‌گزاردند؟!»<ref>احمد کسروی؛ شیعی‌گری یا بخوانند و داوری کنند.، گفتار دوم، خردهایی که به شیعی‌گری توان گرفت، ص ۲۱</ref>
 
== واکنش‌ها ==
خط ۲۸:
 
== پیوند به بیرون ==
 
[[رده:آثار احمد کسروی]]
[[رده:کتاب‌های ایرانی]]