خدا مرده‌است: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
'''خدا مرده است''' ([[زبان آلمانی|آلمانی]]: {{صدا|De-Gott_ist_tot.ogg|"Gott ist tot"}}؛ همچنین شناخته‌شده به '''مرگ خداوند''') جمله مشهور و به شدت نقل قول شده و گاهی بد تفسیر شده فیلسوف آلمانیآلمانی، [[فریدریش نیچه]] است. این جمله اولین بار در کتاب ''[[دانش شادان]]'' وی در بخش ۱۰۸ (کشمکش‌های تازه) ٫ بخش ۱۲۵ (دیوانه) و برای بار سوم در بخش ۳۴۳ (مفهوم خوشیِ ما) نمایان شد. همچنین این جمله را می‌توان در اثر کلاسیک ویوی، ''[[چنین گفت زردتشت]]'' نیز پیدا کرد که بیشترین تاثیر را در شهرت این عبارت داشته است.
 
این اندیشه در بخش «دیوانه» کتابِ دانش طربناک بدین‌گونه بیان می‌شود:
 
<blockquote>خدا مرده است. خدا مرده باقی می‌ماند. و ما او را کشته‌ایم. چگونه خود را تسلی خواهیم داد، جنایتکاران تمامِ جنایتکاران را؟ آنچه مقدس‌ترین و مقتدرترین چیز بود که تاکنون جهان به خود دیده است، بر اثر خونریزی بسیار حاصل از چاقوهای ما مرده است،است؛ چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ چه آبی برای ما موجود است تا خود را بشوییم؟ چه اعیادی بهر کفاره، چه مناسک مقدسی را از خود ابداع خواهیم کرد؟ آیا عظمت این عمل بیش از اندازه برای ما عظیم نیست؟ آیا نبایستی تنها خود خدایانی دیگر شویم تا شایسته این کار باشیم؟</blockquote>
 
نیچه .کتاب دانش شادان، بخش 125، ترجمه ار آلمانی به انگلیسی: والتر کوفمن.
خط ۹:
 
== تفسیر ==
عبارت «خدا مرده است» به این معنا نیست که نیچه به خدایی واقعی اعتقاد داشته؛ یا به عبارت لفظی در ابتدا وجود داشته است و بعدا مرده؛ بلکه انتقال‌دهنده این دیدگاه است که خدای [[مسیحیت]] دیگر منبع معتبری از اصول ِ مطلق اخلاقی به شمار نمی‌رود. نیچه بحرانی را که مرگ خدا برای فرضیات اخلاقی موجود ایجاد می‌کند، تشخیص داده است: «وقتی فرد ایمان مسیحی را رها می‌کند، حقانیت اخلاق مسیحی را نیز از خود سلب می‌کند؛ این اخلاق به هیچ وجه خود-آشکار نیست... با فروشکستن یک مفهوم بنیادین در درون مسیحیت،مسیحیت؛ یعنی ایمان به خدا، شخص تمام آن را در هم می‌شکند؛ هیچ چیز الزام‌آور دیگری در دستان او باقی نمی‌ماند.» <ref>trans. Walter Kaufmann and R.J. Hollingdale; [https://en.wikipedia.org/wiki/Twilight_of_the_Idols Twilight of the Idols], Expeditions of an Untimely Man, sect. 5</ref>
 
از همین رو است که در «دیوانه» که بدایتاً به خداناباوران (مخصوصا [[آتئیست‌]] ها) اشاره دارد، مسئله اصلی نگاهداشت هر گونه سیستم ارزشی، در نبود انتظام و دستگاه ارزشی الهی است.
خط ۲۳:
[[پل تیلیچ]] (Paul Tillich) و [[ریچارد شاخت]] (Richard Schacht) تحت تاثیر نیچه، بخصوص عبارت «خدا مرده است»، قرار داشتند.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=rj3AntBLBQY Richard Schacht, After the Death of God: Friedrich Nietzsche and Paul Tillich] You Tube</ref>
 
[[توماس جی جی آلتیزر]] [[(Thomas J.J. Altizer)]] یکی از الهیون "مرگ خدا" ("Death of God") می نویسد که تنها مسیحی ها می توانند [[آتئیست]] (atheists) واقعی باشند و مرگ خداراخدا را جار بزنند. وی می نویسد که بین "خدا نیست" (There is no God) و "خدا مرده است" (God is Dead) تفاوت وجود دارد.
 
ویلیام همیلتون (الهیدان) درباره نظرگاه نیچه اینگونه می‌نویسد که:
 
<blockquote>آلتیزر (Altizer) در حل مسئله مرگ خدا، زبان عرفانی را به زبان اخلاقی ترجیهترجیح می‌دهد. و آنچنان که خود تشریح می‌کند، مسیر کار را از کفرآمیز به قدسی طراحی کرده است. هر چند ترکیب [[سورن کی‌یرکگور]] (Kierkegaard) و [[الیاده]] (Eliade) توسط آلتیزر خوانش مضطرب و مغلقی را عرضه می‌کند، اما موضع او در پایان به نسبت ساده‌تر است. در اینجا خلاصه‌ای از اهمّ دیدگاه‌های او را بیان می‌کنیم: اگر [[الهیات]] هم‌اکنون می‌بایست شیوه [[پرسش و پاسخ]] را بپذیرد، به تبع آن، می‌بایستی معنی تامّ آری گفتن و نه گفتن را نیز بیاموزد؛ باید احتمال یک آری را که می‌تواند یک نه بشود یا یک نه را که می‌تواند آری بشود، درک کند. کوتاه سخن آنکه باید به یک پرسش و پاسخ با ضریب احتمال پنجاه‌-پنجاه نظر داشته باشد. . بگذارید الهیات شاد باشد از آنکه ایمان بار دیگر "رسوایی" به بار آورده است. نه فقط یک رسوایی اخلاقی و توهینی به غرور و پرهیزگاری انسان، بلکه بسیار عمیقتر از آن، رسوایی وجودی؛ چرا که یک ایمان آخرت‌شناسانه در تضادی آشکار با عمیق‌ترین واقعیتی که آن را با عنوان [[تاریخ]] و [[کیهان]] می‌شناسیم، قرار دارد. از طریق بازگشت جاودانه نیچه می‌توانیم آن آزادسازی وجدآمیز را که با نابود کردن [[ماوراء‌الطبیعه]] حاصل می‌شود، درک کنیم. ... با توجه به تصویری که نیچه از [[مسیح]] ارایه می دهد، الهیات می‌بایست از قدرت یک ایمان آخرت‌شناسانه که می‌تواند مومن را از آنچه توسط ادراک معاصر به عنوان واقعیت گریزناپذیر تاریخ شناخته می‌شود، آزاد سازد. اما این آزادسازی در نهایت می‌بایست به وسیله تصدیق به مرحله عمل در آید.<ref>[http://www.religion-online.org/showchapter.asp?title=537&C=587 The Death of God Theologies Today by William Hamilton]</ref></blockquote>
 
== منابع ==