تاریخ اجتماعی افشاریان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Aryanamehr (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Aryanamehr (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴:
طول مدت این سلسله از سال 1148 هجری شمسی که نادرشاه افشار بنابر کنگره دشت مغان به سلطنت ایران رسید تا 1218 که نادر میرزا افشار آخرین فرمانروای افشاریه به دست فتحعلی قاجار اسیر شد و در سال 170 به قتل رسدی. افشاریه به طور رسمی 13 سال سلطنت کردند چرا که در سال 1163 هـ.ق سلسله ی جریدی ب نام زندیه به همت کریم خان زند روی کارآمد به هر حال در این مدت 170 ساله شش نفر به این نترتیب به عنوان فرمانروا و پادشاه افشاریه حکومت کردند که دو نفر نخست بر تمام متصرفات افشاریه حکومت داشتند و بقیه هر یک تنها در قسمتی از قلمرو صاحب قدرت بودند<ref name=":0" />
 
فاتح نامدار نظامی آسیا و شاید بزرگترین شخصیت رزمنده ای که قرن 18 میلادی دیده وو از نظر استعداد و نبوغ نظامی در ردیف معدودی از داعیان تاریخ بشر قرا رگرفته است. نادر اصل و نصب روشنی ندارد نه تنها از بابت روز، ماه، سال تولد او در میان مورخان معاصرش اختلاف وجود دارد بلکه تا نزدیک چهل سالگی اطلاع دقیقی در دست نیست. ابتدای زندگی دو آن چنان در تارپای افسانه سازی ها و خیالبافی های محب ومغرض گم گشته است که امروزه نیز تحقیق در باب اجدادش را مشکل می گرداند<ref name=":1">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران|نام خانوادگی=شعبان|نام=رضا|ناشر=چاپ خوشه|سال=1365|شابک=|مکان=|صفحات=50266}}</ref>
 
== '''نظام ارضی''' ==
از نظر تاریخی دوره ی افشاریه به لحاظ زمینداری و اداره ی امو رارضی دارای اهمیت خاصی نمی باشد آن ها در اداره ی امور تیول ها و سیور غال ها نظارت بیشتری داشتند که آن ها را از صاحبان اصلی پس بگیرند. چنینبه نظر می رسدکه نادرشاه به طور کلی امرای خود را از به دست آوردن ملک و مال منع می کرده است.<ref name=":2">{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت|نام خانوادگی=نوذری|نام=عزت الله|ناشر=انتشارات خجسته|سال=1380|شابک=|مکان=تهران|صفحات=317320}}</ref>
 
که این خود از سیاست های داخلی شاه افشار بود که هدف آن تثبیت حکومت مرکزی و سرکوب کردن تجزیه طلبی فئودال ها بود. به این صورت که او مقدار زمین های دولتی و زمین های خالصه را افزایش داد و استقلال خود را با تضعیف موقعیت سیاسی- اقتصادی فئودال ها بدست آورد در دوره ی نادرشاه ممیزی زمین بوجود آمد که متأسفانه بعدها از بین رفت البته این ممیزی سیاستی بود که زمین های دولتی را توسعه می داد. نادرشاه بعد از اینکه به تخت سلطنت رسید بررسی وضع اقتصادی روستاها و شهرهای ایران توجه کرد و دستور داد تا با آباد کردن زمین ها و کشت زرع آن ها بپردازند سیستم آبیاری را نظمی بخشید وی از این را منبع درآمد خوبی برای خزانه بدست آورد وی کشاورزان را به این محل ها کوچ داد و بعدها به دستور وی این زمین ها زمین های دولتی یا خاصه نام گرفت طبیعی است که این کوچاندن ها باعث خرابی و نابودی خانه ی ده ها هزار کشاورز شهرنشین و چادر نشین می شد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ اجتماعی ایران|نام خانوادگی=راوندی|نام=مرتضی|ناشر=مؤسسه انتشارات امیرکبیر|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=459}}</ref>
خط ۲۷:
 
وضع مالی سپاهیان را می توان خوب توصیف کرد این شغل از مهم ترین شغل ها برده که اگر چه مردم زیر فشار افت مادی بودند ولی سپاهیان هیچ مشکل مالی نداشتند چون نادر از نقد دوحه چنان به سپاهیان بخشیده بود که صاحب جاه و ثروت گردیده بودند<ref name=":1" />
 
== دین و مذهب ==
درباره ی دین نادر عقیده ی قطعی وجود ندارد برخی معتقد هستند که نادر به هیچ دینی اعتقاد نداشته است چرا که وی قدرت خویش را با قدرت بزرگان دین برابر می دانست و این را به صورت آشکار بیان می کرد. به نظر برخی دیگر از مورخین، هنگامی که نادر به طرف داری صفویه و قزلباش و شاه طهماسب محتاج بود، شیعه ی متعصبی به شمار می رفت و به تعمیر مرقد امام رضا (ع) اقدام نمود و به دستور وی در صحن امام رضا (ع) گلدسته و حوض سنگی که از هرات آورده بودند بنا کردند، نادر خود را غلام و بنده امام علی (ع) می دانست اما پس از بازگشت از خراسان (1144هـق) عهده سپاه او افغان ها، تاتارها و ترکمانان بودند و به کمک همین سپاه توانست بدون هیچ مقاومتی شاه طهماسب را به زانو دراورد. از این پس محبت نادر نسبت به قزلباش کاسته شد. سیاست مذهبی نادر در همان دشت مغان مورد مخالفت قرار گرفت به طوری که امیرمحمود ملاباشی هنگامی که اعلام نمود در باب مذهب، احکام خدا و احادیث پیامبر راهنما است و پادشاهان نباید در آن تغییر و تجدیدی انجام دهند. شاه افشار دستور داد او را خفه کنند و سپس دستور داد کلی املاک و روحانیون را مصادره و به سپاه اختصاص دهند.<ref name=":2" />
 
در عصر افشاری میدان زیادی به روحانیت داده ننمی شد این مسئله به چند دلیل بوده :
 
1- اینکه نادر تصور می کرد که این جماعت میانه خوبی با او ندارد تکیه بر آن ها را ملتفت و معتقد به تنظیمات حکومتی پیش رز خود را بی فایده تلقی می کرد.
 
2- در واقع نادرخود را در مقامی می دید که اختلافات طولانی بین هر دو رکن را پایان بخشد.
 
3- کار دست را در آن می دید که ریشه های اختلافی چندین ساله را بخشکاند. <ref name=":1" />
 
= '''سازمان کشوری، اداری''' =
دولتی که نادر بنیان گذار او بود با همه ی عظمتی که داشت مجال اینکه بتواند تغییراتی در سازمان های کشوری و دگرگون کردن ترکیبات حکومتی ایجاد کند را نیافت در واقع به جرأت می توان گفت که دستورالعمل های امور دیوانی تقریباً همان بوه است که از روزگار صفویه وجود داشته است، نادر در انتخاب مسئولان مختلف امور مملکتی در هر منطقه افراد خوش نام همان مکان را به حکومت می گمارد. مسلم است که نادر از تشریفات بی فایده ی دیوان سالاری که در دوره های آسایش طلبی معمول مردم و ملت ها می گردد بی زار بود. با توجه به روحیات نادر در عصر او هیچ یک از مقامات و مناصب عصر صفویه دارای اهمیت نبود. مناصب هایی چون ملاباشی گری، منشی الممالک و نیز اعتباری دیرنه خود را از دست داده بودند در واقع اوج سرکشی نادر اراده و اختیار را از دست عمال و کارگزاران کشوری ول شکری سلب کرد. بود و از سمت های اداری فقط نامی به جای مانده بود.به هر حال سازمان کشوری ول شکری در عصر افشاریه همان بوده که در دوره ی صفویه معمول بوده است و نادر نیز بر حسب میل خود تغییراتش در مقامات کشوری و لشکری انباب اول قضات جاممی داد که با سیاست وی هماهنگی داشته باشد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ فرهنگ تمدن ایران در دوره افشاریه و زندیه، صص 76، 77، 1384.|نام خانوادگی=قدیانی|نام=عباس|ناشر=فرهنگ مکتوب|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=76،77}}</ref>