زمینداور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب (۱۱ core): + رده:تاریخ ولایت هلمند |
جز اضافه نمودن منابع معتبر. |
||
خط ۱:
'''زمینداور''' یا '''زَمینداوَر''' نام منطقهای تاریخی در محدودهٔ کشور امروزی [[افغانستان]] در ولایت [[ولایت هلمند|هلمند]] میباشد. زمینداور در میان [[سجستان]] و [[غور]] واقع شده بود. زمینداور به صورت درهای بوده که رود [[هیرمند]] که از [[کوههای هندوکش]] جاری میشده پس از سیراب نمودن این سرزمین به [[بست]] میرسیدهاست. زمینداور در دورهٔ اسلامی منطقهای پرجمعیت و آباد بودهاست و چهار شهر عمده داشته: [[درتل]]، [[درغش]]، [[بغنین]] و [[سروان (زمینداور)|سروان]].
== روایات تاریخی زمینداور ==
[[اصطخری]] از [[ترک]]ان [[خلج]] زمینداور یاد کردهاست. ▼
اين سرزمين را مؤرخين وجغرافيا نويسان اسامی به نام ھای "بلد داور،ارض داور، داور، و زمينداور" ذکر کرده اند که مراد از ھمه يعنی تلفظ عربی وفارسی آن، يکی است وبه گفته لسترنج بمعنی معبرھای کوھستان ميباشد.<ref>٢
- لسترنج، جغرافياى تاريخى سرزمينھاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، طبع ،١٣٣٦
٣٧١ ص</ref>
بوسورت محقق انگلیسی میگوید: درگزارشی درباره فتوح يعقوب بن ليث که دوقرن پس از حمله عبدالرحمن بن سمره بر زمينداور روی داد از پرستشگاه "زون" ياد ميشود که برسرکوھی نھاده بود. دراين محل شاه راخدا ميخواندند وبرتخت زرينی که برشانه ھای دوازده نفرحمل ميشد، ازيکجا به جای ديگری ميرفت.بنايرين"زمينداور" ريشه در نام معبد"زون- دادتبر" )خدای دادگر دارد که به معنی سرسرزمين دادگری و انصاف و داوری می باشد. <ref>- بوسورت، سيستان،ص ،٨١ -٨٠بلاذری، ص ۴٠٠به بعد.
</ref>
از مؤرخين اس2می، قديم ترين مورخی که از اين سرزمين ياد کرده،احمدبن يحيی بغدادی معروف به بلاذری است که درسال ٢۵۵ھجری در جمله فتوحات مسلمين در سيستان، نام "داور" را ذکر نموده است.<ref>- بلاذری،فتوح البلدان،ص ۴٠٠به بعد</ref>
بلاذری، ابن خرداذبه و ابن فقيه و اصطخری، آنجا که به توصيف وتعريف شھرھای عمده سيستان پرداخته اند، از اين سرزمين بنام "بلاد الداور" نامبرده اند.<ref>- ابن خردادبه،مسالک وممالک،ص،۵٠کتاب البلدان ابن فقيه،چاپ ليدن،ص٢٠٨
</ref>
ابوالفضل بيھقی مؤرخ دربار غزنويان گويد: "درسال ۴٠١ ھجری محمود بغزو غور رفت براه زمين داور از بست پسران خود (محمد ومسعود )وبرادرش يوسف را فرمود تا آنجا مقام کردند و بنه ھای گرانبھا آنجا ماند وايشان را آنجا بدان سبب ماند که زمينداور مبارک داشتی، که نخست ولايتی که اميرعادل سبکتگين وی را داد آن ناحيت بود.<ref>- تاريخ بيھقی، چاپ دکتر غنی ودکترفياض، ،١٣۵٠ص١١٣ -١١١</ref>
ياقوت حموی،در آغاز قرن ھفتم ھجری مينويسد که:"زمينداور" بکسراول وثانی وفتح واو شهر وسيعی است واقع بين سجستان وغور،وشھرھای وروستاھايش بين بست وبکراباد قرارگرفته که دارای جويھای آب ونخلستان بسيار است.<ref>- ياقوت حموی،معجم البلادان،ج ،۴ص ۴٠۵
</ref>وی درجای ديگری زير عنوان"داور" مينويسد: اھل آن، آنجا را"زمينداور" می نامند ومعنی آن ارض داور است.<ref>- ياقوت حموی،معجم البلدان،ج ،۴ص٢٨
</ref>
ياقوت حموی گويد:درعصر خلافت حضرت عثمان، عبدالرحمن بن سمره پس از فتح سيستان بسوی زمينداور شتافت ودر آنجا بر:"کوه زور" دست يافت ودر آن کوه بتی بزرگ از طلای خالص يافت که چشمانش از ياقوت بود. پس عبدالرحمن دست ھای بت را بريد وچشمانش را کشيده به مجاور آن گفت: اينست طلا وجواھر،فقط ميخواستم بشما بفھمانم که اين بت نه ضررميتواند برساند ونه نفع.<ref>- ياقوت حموی،ج ،۴ص ٢٨</ref>
{{سرخط}}
▲[[اصطخری]] از [[ترک]]ان [[خلج]] زمینداور یاد کردهاست.{{نیازمند منبع|date=ژانویه ۲۰۱۷}}
== جستارهای وابسته ==
سطر ۷ ⟵ ۲۹:
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
* [http://parsi.wiki/dehkhodaworddetail-e29c9025c0014ba3803fd3d95efbedf4-fa.html لغتنامهٔ دهخدا]
|