عراق عجم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
عدد انگلیسی، اصلاح ارقام |
ابرابزار |
||
خط ۹:
عراق عجم به نام ناحیه جبال نیز شناخته میشده است. جبال جمع عربی لغت جبل (کوهستان یا تپه) نامی که عربها به منطقهای که پیشتر ماه ([[سرزمین ماد]]) که به آن عراق عجم هم گفته میشود که از [[عراق عرب]] - در جنوب بینالنهرین - تمایز داده شود<ref name="IOEDJIBAL">{{cite book | last =Lockhart| first =L | author-link = | year = 1991 | title =[[دانشنامه اسلام|Encyclopaedia of Islam]] | edition = 2nd | chapter = DJIBĀL | place = Leiden | publisher = E. J. Brill | volume =vol.2 | pages = 534 | isbn = 90-04-07026-5 | ref =}}</ref>
دلیل این نام گذاری، کوهستانهای آن - جز در ناحیه شمال شرقی اش - است. جبال از شرق به صحرای بزرگ خراسان، از جنوب خوزستان، از جنوب شرق استان فارس، از جنوب غرب عراق عرب، در شمال غرب آذربایجان و در شمال هم [[رشته کوههای البرز]] محدود شده است. مرزهای جبال به خوبی مشخص نشده و به طور مکرر تغییر میکرده است<ref name="IOEDJIBAL" />
بر پایه [[اصطخری]] (۲۰۳ ه. ق) و [[ابن حوقل]] (۲۶۷ ه. ق) معدنهای آنتیمونی (سنگ سرمه) در اصفهان وجود داشته است.<ref name="IOEDJIBAL" />
در سدههای نخست پس از اسلام و دوران حکومت [[اموی]] و [[عباسی]]، به منطقه کوهستانی غرب [[ایران]] '''جبال''' (به معنای ''کوهها'' یا ''رشتهکوه'') میگفتند. این ناحیه میان دو ناحیه [[عراق عرب]] (عراق کنونی) و عراق عجم (اصفهان و ری) قرار داشت.<ref name="Dominique Sourdel pp. 435-436">Janine et Dominique Sourdel, ''Dictionnaire historique de l'islam'', Éd. PUF, ISBN 978-2-13-054536-1, article ''Jibâl'', pp. 435-436</ref>
خط ۲۳:
جبال جمع عربی لغت جبل (کوهستان یا تپه) نامی که عربها به منطقهای که قبلاً ماه ([[سرزمین ماد]]) که به آن عراق عجم هم گفته میشود که از [[عراق عرب]] - در جنوب بینالنهرین - تمایز داده شود<ref name="IOEDJIBAL">{{پک|Lockhart|1991|ک=DJIBĀL|ص=534}}</ref>
دلیل این نام گذاری، کوهستانهای آن - جز در ناحیه شمال شرقی اش - است. جبال از شرق به صحرای بزرگ خراسان، از جنوب خوزستان، از جنوب شرق استان فارس، از جنوب غرب عراق عرب، در شمال غرب آذربایجان و در شمال هم رشته کوههای البرز محدود شده است. مرزهای جبال به خوبی مشخص نشده و به طور مکرر تغییر میکرده است<ref name="IOEDJIBAL" />
بر طبق [[اصطخری]] (۲۰۳ ه. ق) و [[ابن حوقل]] (۲۶۷ ه. ق) معدنهای آنتیمونی (سنگ سرمه) در اصفهان وجود داشته است<ref name="IOEDJIBAL" />
در سدههای نخست پس از اسلام و دوران حکومت [[اموی]] و [[عباسی]]، به منطقه کوهستانی غرب [[ایران]] '''جبال''' (به معنای ''کوهها'' یا ''رشتهکوه'') میگفتند. این ناحیه بین دو ناحیه [[عراق عرب]] (عراق کنونی) و عراق عجم (اصفهان و ری) قرار داشت.<ref name="Dominique Sourdel pp. 435-436" />
سعید نفیسی، جبال را مابین بغداد، فارس، کرمان، خراسان، آذربایجان، خوزستان، طبرستان میداند و آن را شامل ناحیه همدان، ری، نهاوند، سمنان، دامغان، قزوین، کاشان و قم و اصفهان و اراک میداند<ref>نفیسی، سعید، ص 30</ref>
خط ۳۶:
== نگاهی گذرا به تاریخچه نامگذاری ==
{{لحن}}
اما چرا به مناطق مرکزی ایران پس از سلجوقیه، عراق عجم گفتهاند، نگاهی گذرا خواهیم داشت به سیر تاریخی نامگذاری فلات ایران. هستههای اولیه تاریخ بشریت درخراسان بزرگ پدید آمد. نشانههایی از سومریان در خراسان به دست آمده است که نشان میدهد آنان از آنجا به سوی جنوب عراق رفتهاند.<ref>جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا، رشید الناضوری، دارالنهضه العربیه، ص 75- 77، 191.</ref> به همین علت است که خراسان بزرگ همراه با مناطق گرداگرد [[دریای مازندران]] به عنوان قلب جهان یا قلب تاریخ خوانده شده است. تمدن سیلک، در نزدیکی کاشان قبل از شش هزار سال پ. م پدید آمده است. تمدن شوش در خوزستان در هزاره چهارم پیش از میلاد بوده است. قبایل گوتی که در [[کوههای زاگرس]] بودند، در سده دوم هزاره سوم پ. م بر عراق حکومت کردند.<ref>فی تاریخ الشرق الادنی القدیم، احمد امین سلیم، دارالنهضه العربیه.</ref> همچنین کاسیها از کوههای زاگرس برخاسته و به مدت پانصد سال در هزاره دوم پیش از میلاد بر عراق حکومت راندند و دولت میانی بابل را پدیدآوردند.<ref>همان، ص 94.</ref> عیلامیها، در یک چهارم نخستین هزاره سوم پ. م یک سلسله حکومتی در خوزستان، کوههای بختیاری، ایلام و لرستان و تا کنارههای خلیج فارس تا بوشهر تشکیل دادند.<ref name="همان، ص 258">همان، ص 258.</ref> «ایلامتو» از یک واژه اکادی سامی نژاد برگرفته شده از واژه سومری غیرسامی نژاد «انم» به معنای جای بلند است. در تورات عیلام آمده است، عیلامیها به خود «حاورتی» یا «خاتمتی» میگفتند که شاید به معنای زمین خدا باشد.<ref name="همان، ص 258" /> و از آن واژه «خور» و «خویره» و «خوزستان» گرفته شده است.<ref name="همان، ص 258" /> عیلامیها تاسال ۶۴۵ پ. م بر این مناطق، حکومت کردند. آریاییان که نام ایران برگرفته از آنان است، در هزاره دوم پیش از میلاد به فلات ایران آمدند. اولین حکومت فراگیر آنها، حکومت ماد در نیمه اول [[هزاره اول پیش از میلاد]] در آذربایجان و در غرب ایران بود. در تورات به دو ماد قایل است. ماد بزرگ که همدان، ری و اصفهان است و ماد کوچک که آذربایجان است.<ref>لغت نامه دهخدا، لغت ماد.</ref> در [[لغتنامه دهخدا]]، به نقل از کتاب «الجماهر» نوشته [[ابوریحان بیرونی]] آمده است که «ماه» به معنای «ماد» عبارت است از زمین جبل (الجبال) و ماهین عبارتند از ماه بصره که دینور باشد و ماه کوفه، که نهاوند باشد. این تقسیم گذاری حکومتی مربوط میشود به سدههای اولیه اسلامی. پس از مادها، پارسیان [[سلسله هخامنشی]] را در فارس کنونی بنیانگذاری کردند و اولین ابرقدرت تاریخ را از تونس در جنوب غربی تا [[دریاچه خوارزم]] در شمال شرقی و از یونان در شمال غربی تا سند در جنوب غربی به وجود آوردند. این دوران در تاریخ بشریت به نام دوران فارسی نامیده میشود. بطلمیوس، حد مازندران را بین پارت و آریا میداند.<ref>تاریخ رویان، به نقل از جغرافیایی بطلمیوس کتاب ششم، فصل پنجم، ص 8.</ref> بدینگونه یونانیان، منطقه فارس را آریا مینامیدند و خراسان را پارت میدانستند؛ و همچنین به مناطق مرکزی ایران، مدیا میگفتند.<ref>لغتنامه دهخدا، ج 10، ص 15786.</ref> پس از هخامنشیان، پارتیان از خراسان برخاستند و دولت اشکانیان را پدیدآوردند. در این دوران، مناطق مرکزی ایران، سرزمین پهلوی یا پهله نامیده میشد.<ref>دائرةالمعارف اسلامی، ج 9، ص 163. به نقل از ابن خرداد به و ابن فقیه</ref> ویس از آنها، ساسانیان در فارسی، حکومتی را بنیانگذاری کردند. در این دوران، منطقه اصفهان یکی از بخشهای چهارگانه ایران زمین به نام کوست نیمروز به معنای بخش جنوبی بود.<ref>همان، ص 163.</ref> در هنگام ظهور اسلام و در خلافت عمر، ایران به دست مسلمانان عرب افتاد و هر شهری را که تصرف میکردند، از نام سابق همان شهر استفاده میکردند. عمر در دستوری به یکی از فرماندهان نظامی خود، به نام نعیم بن مقرن، مینویسد:
... عبدالله السفاح [اولین خلیفه عباسی در نیمه سده دوم هجری علی فارسی محمدبن الاشعث... و علی خراسان و الجبال ابومسلم الخراسانی .<ref>الکامل فی التاریخ، ابن الاثیر، ج 4، ص 340.</ref>) لما نزل طاهر ابن الحسین قائد جیش المأمون بباب همدان سار- نحو قزوین- و استولی علی سائر اعمال الجبل معها.<ref>همان، ج 5، ص 146</ref> فی هذه السنه ۴۵۵ ه. ق سارالسلطان طغرل بیک من بغداد الی بلد الجبل فوصل الی الهین.<ref>همان، ج 8، ص 94.</ref> نامگذاری عراق بر مناطق مرکزی ایران، همانگونه که از قول یاقوت حموی نقل کردیم از دوران سلجوقیه به این طرف آغاز میشود. یاقوت حموی به دلیل این که سلطان سلجوقی را سلطان العراق میخواندند و [[لغت نامه دهخدا]] آن را به خاطر این که سلطان سلجوقی از طرف [[خلیفه عباسی]] در بغداد لقب سلطان العراقین گرفت، میدانند.
بنده در «ابن اثیر» و در «تاریخ گزیده» [[حمدالله مستوفی]] و در «حبیب السیر» خواند میرلقب سلطان العراق را ندیدم.<ref>به خاطر دقت در این موضوع، باید به دیگر کتب تاریخی نوشته شده پس از سلجوقیان مراجعه کرد، مانند:
خط ۱۰۲:
کلیم کاشانی؛ شاعر عهد صفوی در بازگشت خود از هند به کاشان، میسراید: تاریخ توجه عراقش «توفیق رفیق طالب» (۱۰۳۸ه) آمد. (۴۵)
عبارت عراق عجم تا دوره قاجار، مورد بهرهگیری بود. در فارس نامه ناصری، آمده است: و هم در این سال ۱۲۲۲ه به آموزگاری فرستادگان ناپلئون در لشکر ایران نظمی تازه بنا
در کتاب «مرأة القاسان» یا تاریخ کاشان، نوشته [[عبدالرحیم کلانتر ضرابی]] که در سالهای ۱۲۸۷ و ۱۲۸۸ه آن را نوشته، میخوانیم: کاشان جزو عراق عجم است. سکزآباد جزو عراق عجم است. ولایت زنجان در خط عراق عجم قرار گرفته است. خانقین سرحد عراقین عرب و عجم است. شیراز جزو مملکت فارس است. (آستانه حضرت) شاهزاده عبدالعظیم (الحسنی) در یک فرسخی طهران و جزو عراق عجم است. ولایت یزد، جزو خاک قهستان است). در کتاب «تاریخ اجتماعی کاشان» نوشته حسن نراقی در سال ۱۳۴۵ش. در اطلس اول کتاب عراق عجم با جبل و مدی یا ماد بالاخص یکی دانسته شده است. آغاز اهمیت یافتن جغرافیای سیاسی مناطق مرکزی ایران در تاریخ اسلامی با آغاز اهمیت یافتن اصفهان توأم است. اصفهان که از پیشرفت شهر تاریخی جی، پدید آمده است، اولین بار در سده چهارم هجری به گونه شهری یکپارچه درآمد.<ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 9، ص 071، به نقل از لاکهارت</ref> در زمان بویهیان، رکن الدوله در نیمه سده چهارم هجری بر اصفهان حکومت کرد و آنجا را آباد کرد و شخصیتهای علمی- سیاسی همانند ابن العمید، صاحب بن عباد، منطقی رازی؛ شاعر پارسی گوی عراق عجم، بدیع الزمان همدانی، ابوالفرج اصفهانی، ابی حیان توحیدی و ابوعلی مسکویه در آنجا ظهور میکنند. پس از بویهیان، طغرل سلجوقی در سال ۴۴۳ه پایتخت سلجوقیان را در اصفهان قرار میدهد. الب ارسلان، جانشین او، همچنان اصفهان را پایتخت قرار میدهد. ملکشاه سلجوقی، پس از او، بناهای متعددی در اصفهان برپا داشت. [[خواجه نظام الملک طوسی]] در اصفهان، [[مدرسه نظامیه]] بنا کرد. در این دوران، اصفهان خود را رقیب بغداد میداند. اصفهان در سال ۶۳۳ه به دست مغولان میافتد و آسیب فراوانی میبیند؛ ولی در زمان غازان خان، اصفهان آباد میشود. تیمور لنگ در ۷۸۹ه. در اصفهان، قتلعام راه میاندازد. در ۸۷۴ه. اوزون حسن آق قوینلو بر اصفهان، چیره میشود. در این زمان، اهالی ونیز، اصفهان را شهری بسیار وسیع در دشتی پرنعمت معرفی کردهاند.<ref>همان، ج 9، ص 271.</ref> اوج شکوفایی اصفهان در [[دوران صفویه]] است. در سال ۱۰۰۶ه. [[شاه عباس کبیر]] (۹۹۶–۱۰۳۸ه) پایتخت را، از قزوین به اصفهان منتقل ساخت. شاه عباس، [[میدان نقش جهان]] را احداث کرد، که به گفته شاردن یکی از زیباترین میدانهای جهان است.<ref>دائرةالمعارف اسلامی ج 9 ص 371.</ref> بدین گونه میبینیم که اصفهان و همچنین مناطق مرکزی ایران پس از سده چهارم هجری به بعد، به کانون بسیار مهم و اساسی علمی و اقتصادی و سیاسی تبدیل میشود و خود را در برابر نیروهای توانمند در ایران، نمایان میکند. به گونهای که اوج شعر فارسی در شیراز با سعدی و [[حافظ شیرازی]] است؛ و شیواترین سبک شعری به نام مناطق مرکزی ایران، عراقی نامگذاری میشود. در این دوران است که مناطق مرکزی ایران نام جغرافیایی خود را، از الجبال، رها میکنند و یک نام فرهنگی سیاسی به خود میگیرند و آن هم عراق. ما اگر به خط سیر پایتخت در ایران از صفوی به این طرف بنگریم، میبینیم که این خط از مناطق شمال ایران به طرف مناطق مرکزی یعنی عراق عجم بوده است. از تبریز به قزوین که ثغر مسلمانان در سده اول هجری و پس از آن جزو عراق عجم شمرده میشده است و به اصفهان که ناف عراق عجم است و به شیراز، که به نظر بنده از لحاظ جغرافیای سیاسی، جزو عراق عجم است ولی از لحاظ تاریخی جزو عراق عجم شمرده نشده است؛ و سرانجام پایتخت در تهران پایبند میشود. تهران، همسایه ری است و ری بالاتفاق جزو عراق عجم است؛ و همچنین تهران در دامنه کوههای البرز که جزیی از مازندران است، قرار گرفته، پس تهران حدی است میان مناطق شمالی ایران و مناطق مرکزی آن؛ و این خود نشانگر آن است که عراق عجم سرانجام خود را در [[جغرافیای سیاسی ایران]] تثبیت کرد و همچنین مناطق شمالی ایران نفوذ سابق خود را بازیافت. پیشتر گفتیم که با اهمیت یافتن جغرافیای سیاسی مناطق مرکزی ایران، این مناطق نام فرهنگی سیاسی به خود گرفت. علت این تشبیه به دو دلیل است:
خط ۱۷۰:
== پانویس ==
{{پانویس|اندازه=کوچک|چپچین=بله|۲}}
== منابع ==
سطر ۱۷۷ ⟵ ۱۷۶:
* "Irak-i-Ajami". 1911 Encyclopædia Britannica.
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Bosworth | نام =C. Edmund | پیوند نویسنده =کلیفورد ادموند باسورث | مقاله =ʿERĀQ-E ʿAJAM(Ī) | دانشنامه =[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] | جلد=۸ | سال =۱۹۹۸ | ناشر =Bibliotheca Persica Press | مکان =New York | شابک = | صفحه =۵۳۸ | نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/eraq-e-ajami | تاریخ بازبینی =۲۰۱۳-۱-۱۶ | نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
* نفیسی، سعید، بابک خرمدین، دلاور آذربایجان، به اهتمام عبدالکریم جریزه دار، [[انتشارات اساطیر]]، تهران،
{{چپچین}}
* {{یادکرد دانشنامه | نام خانوادگی =Bosworth | نام =C. Edmund | پیوند نویسنده =کلیفورد ادموند باسورث | مقاله =ʿERĀQ-E ʿAJAM(Ī) | دانشنامه =[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] | جلد=۸ | سال =۱۹۹۸ | ناشر =Bibliotheca Persica Press | مکان =New York | شابک = | صفحه =۵۳۸ | نشانی =http://www.iranicaonline.org/articles/eraq-e-ajami | تاریخ بازبینی =۲۰۱۳-۱-۱۶ | نشانی بایگانی = |تاریخ بایگانی = | زبان =en}}
|