ژاک اسنیکت

جك اسنيكت يكي از شخصيت هاي مجموعه ماجراهاي بچه هاي بدشانس است.

خانواده

جك اسنيكت پسر ارشد خانواده اسنيكت بود.خواهر او كيت اسنيكت بعد از او به دنيا آمد.بعد از او نيز برادر كوچك او لموني اسنيكت به دنيا آمد.

حضور در كتاب ها

جك اسنيكت فقط در كتاب هفتم يعني دهكده شوم حضور داشته است.

مرگ

جك در كتاب هفتم فقط در يك فصل ظاهر شده است.درحالي كه مجمع بزرگان دارند او را به خاطر شباهتش با كنت الاف به اشتباه محكوم به مرگ ميكنند.در حال كه داد ميزند تا براي بودلر ها رازي را آشكار كند از جايگاه بيرون ميرود.و در فصل ديگري از كتاب به طور مرموزي مي ميرد.آن هم در سلول خودش با اين حال هيچ اثري از خودكشي در او نيست.نتيجه ميگيريم كه او به قتل رسيده است.

حضور در زندگي نامه تاييد نشده

با اين كه جك فقط در دهكده شوم ظاهر شد آثار قبل از مرگ او در موضوعات مربوط به وي اف دي به چشم مي خورد.همچنان كه بودلر ها درباره وي اف دي تحقيق مي كردند در مي يافتند كه جك چه حضور فعالي در وي اف دي داشته است.

كتاب لموني اسنيكت:زندگي نامه تاييد نشده يكي از مهمترين كارهاي او را روشن ميكند.در فصل ششم اين كتاب كه درباره چگونگي فرار لموني اسنيكت به كمك كشتي پراسپرو است ، جك نامه اي به لموني مينويسد كه آن حاكي از اين است كه جك لموني را فراري داده.او راه هايي از فرار لموني را در نامه اش نوشته بود.او جزوه هاي مربوط به تغيير قيافه وي اف ديدر صندوقي سه رقمي گذاشت و طبق آن نامه لموني بايد عمل ميكرد.

در فصل ديگري از همين كتاب،جك نامه اي براي دوست خود جروم اسكوالر مي نويسد و در آن نقل ميكند كه از ازدواج او با زني به نام ازمي اسكوالر وحشتد كرده و از وي خواهش ميكند كه با او ازدواج نكند و دليلش را همان دليلي ميگويد كه گويي در گذشته به جروم گفته بود پنت هاوس ساختمان 667 خيابان تاريك را بخرد و به هيچ وجه نفروشتش.(آن ساختمان يك پناهگاه وي اف دي بود و نبايد به ازمي ميرسيد. در اين نامه جك سعي ميكند به بهترين نوع وي اف دي و كارهايش را براي جروم بازگو كند.او سعي مي كند موضوع قتل دكتر ارول را نيز براي او روشن كند.هرچند نامه او هيچ وقت به دست جروم نرسيد چون دربان خانه ساختمان 667 خيابان تاريك نامه او را سرنگون كرد.

مشخصات ظاهري

بسيار شبيه كنت الاف.يك ابروي دراز يك سره و خالكوبي چشم روي قوزك پا.

منابع

دهكده شوم

ويكي پديا انگليسي