کسایی مروزی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱:
{{لحن|date=اکتبر ۲۰۱۵}}
'''مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی''' (زادهٔ ۳۴۱ ه. ق در [[مرو]])، شاعر ایرانی در نیمهٔ دوم سده چهارم هجری و (شاید) آغاز سده پنجم هجری است. چنانکه از نامش برمیآید و خود وی نیز به این امر اشاره دارد اهل [[مرو]] بود. کسایی در اواخر دورهٔ [[سامانیان]] و اوایل دوره [[غزنویان]]
== نام و نشان ==
نام کسایی در [[چهار مقاله]] [[نظامی عروضی]] بهصورت ابوالحسن کسایی
تاریخ تولد او را بنا بر قول خود شاعر در روز چهارشنبه ۲۷ ماه شوال سال ۳۴۱ هجری تعیین کردهاند و این تاریخ را در مطلع قصیدهٔ لامیهٔ خود که قسمتی از ابیات ان در دست است چنین
{{شعر}}
{{ب|به سیصد و چهل و یک رسید نوبت سال|چهارشنبه و سه روز باقی از شوال}}
خط ۱۲:
[[قصیده لامیه]] خود در اصل، سرودهٔ [[سراجالدین اوشی]] به [[زبان عربی]] با موضوع [[توحید]] است که به فارسی و ترکی نیز ترجمه شده.<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://ia801405.us.archive.org/14/items/tadab/tadab03.pdf|عنوان=تاریخ الأدب العربی|نام خانوادگی=فروخ|نام=عمر|ناشر=[[دارالعلم للملایین]]|سال=[[۱۹۸۴ (میلادی)|۱۹۸۴]]|شابک=|جلد=سوم|مکان=[[بیروت]]|صفحه=|صفحات=۴۰۴|پیوند نویسنده=عمر فروخ}}</ref>
زمان وفات او بدرستی معلوم نیست. اما از قصیدهای که در پنجاه سالگی خود سروده مسلم است که وفاتش بعد از سال ۳۹۰ هجری
== [[مرو]] زادگاه کسایی ==
[[مرو]] یا مرو شاهجان در سی فرسخی شمال شرقی [[سرخس]] و شصت فرسخی [[طوس]] از کهنترین ادوار تاریخی، شهری معروف و یکی از مراکز مهم فرهنگ ایرانی بود. در دورهٔ [[ساسانی]] مرو برای دفاع از کشور در برابر هجوم ترکان اهمیت خاص داشت و [[یزدگرد]] آخرین پادشاه ساسانی، بازپسین روزهای خود را در این شهر گذرانید و در حوالی آن کشته شد. با ظهور اسلام نیز مرو اهمیت خود را حفظ کرد و مقر نایب خلافت گردید و حمله به ماوراءالنهر از آنجا انجام میگرفت. [[ابومسلم]] قیام خود را از آنجا آغاز کرد و در آن کاخی برای مرکز حکومت ساخت و بعدها مأمون نیز هنگامی که حاکم [[خراسان]] بود در آن کاخ اقامت داشت. اگر چه از دورهٔ [[طاهریان]] [[نیشابور]] مرکز خراسان گردید و سامانیان هم ابتدا [[سمرقند]] و بعد [[بخارا]] را پایتخت خودساختند، با این همه مرو اهمیّت و آبادی خود را همچنان حفظ کرد. در همان روزها، در عصر کسایی در [[حدود العالم]] (تألیف شده در ۳۷۲) چنین
در قرن سوم و چهارم با تشویقی که امیران [[سامانیان|سامانی]] از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی میکردند شاعران بسیاری از این شهر باستانی برخاستند از آن میان نمونههایی از اشعار [[مسعودی مروزی]] (نخستین شاهنامهسرای ایران)، بشار مرغزی صاحب قصیدهٔ معروف، ابونصر مرغزی، حکاک مرغزی، صفار مرغزی، طیان مرغزی، نوایحی مروزی در فرهنگها و جُنگها
== خراسان در عصر کسایی ==
خط ۲۶:
{{پایان شعر}}
کسایی مسلماً از ستایشگران خاندان [[سامانیان|سامانی]]
{{شعر}}
{{ب|به مدحتکردن مخلوق روح خویش بشخودم|نکوهش راسزاوارم که جز مخلوق نستودم}}
{{پایان شعر}}
ظاهراً اشعار مذهبی و «زهد و وعظ» مربوط به اواخر عمر اوست که خود
{{شعر}}
{{ب|دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم|مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا}}
خط ۳۷:
== شعر کسایی ==
دیوان کسایی که تا قرن ششم موجود بوده، بعدها از میان
گفته میشود که کسایی پیرو [[رودکی]] و پیشرو [[ناصرخسرو]] است. در زادگاه کسایی در [[مرو]] که در قلمرو [[سامانیان]] بود، روزی که کسایی چشم به جهان و لب به سخن گشود سرودههای رودکی زبان به زبان میگشت و طبیعی است که شاعر ما از کودکی باز با شعر و غزل او انس یافته باشد و بعدها هم او را «استاد شاعران جهان» بشمارد و خود را صد یک وی و سزاوار خاک کف پای او هم نشمارد و بگوید:
خط ۴۸:
{{ب|زیبا بود ار مرو بنازد به کسایی|چونانکه جهان جمله به استاد سمرقند}}
{{پایان شعر}}
مقایسهٔ اشعاری با وزن و قافیههای مشترک در آثار موجود آن دو میرساند که [[کسایی]] بسیاری از قصیدههای خود را به استقبال قصاید [[رودکی]] سروده
{{شعر}}
{{ب|به وقت دولت سامانیان و بلعمیان|چنین نبود جهان با بها و سامان بود}}
خط ۵۵:
بعد از کسایی هم [[ناصرخسرو]] که به اعتباری همشهری کسایی شمرده میشد و نیم قرن بعد از او میزیست از کسایی پیروی کرده، و بیشتر قصاید خود را به استقبال کسایی با به اصطلاح در جواب او سروده و از آن میان یازده قصیدهٔ او هم وزن و هم قافیه با آثار بازمانده از کسایی است که در پایان برخی از آنها از کسایی نام برده است؛ و این معارضهٔ ناصرخسرو با کسایی قطعاً به سبب مدایح یا غزلهای او نبوده بلکه به این سبب است که او هم مثل کسایی شعر را وسیلهٔ تبلیغ اندیشههای سیاسی و مذهبی و فلسفی خود قرار داده، با این تفاوت که شعر کسایی مناقب و مراثی به مذاق شیعه دوازده امامی بوده، و ناصرخسرو «حجت» و مبلغ شیعهٔ هفت امامی بود، و در میان شیعیان زمینهٔ مناسبتری برای تبلیغ افکار خود تصور میکرد و شکستن بازار کسایی را لازم میشمرد.<ref>کسایی مروزی، زندگی، اندیشه و شعر او، ص ۳۳</ref>
سخن کسایی جامعیتی دارد و در آثار بازمانده از او که سیصد و چند بیت است از همهٔ موضوعات شعری عصر او نمونههایی هست از: وصف طبیعت و تغزل، مدح و منقبت و سوگنامه، زهد و حکمت، و هزل و طنز. باخرزی دو بیت شعر عربی هم به نام او
[[بدیعالزمان فروزانفر]] دربارهٔ شعر او
[[شفیعی کدکنی]] در بارهٔ کسایی چنین مینویسد: «از نظر صور خیال و انواع تصویر به ویژه در زمینهٔ طبیعت، شعر کسایی بهترین شعری است که از گویندگان قرن چهارم در دست داریم. جای دریغ است که دیوان این شاعر از میان رفته و جز چند قطعهٔ پراکنده شعری از او باقی
== نمونههایی از شعر کسایی مروزی ==
خط ۱۳۷:
[[رده:شاعران فارسیزبان سده چهارم (قمری)]]
[[رده:اهالی مرو]]
[[رده:اهالی نخشب]]
|