آرزوهای بزرگ: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۷ core): + رده:رمانهایی که بر پایهشان برنامه تلویزیونی ساخته شده+[[رده:رمانهای واقعشده د... |
Sablegarbed (بحث | مشارکتها) جز تلفظ اشتباه |
||
خط ۲۳:
== داستان ==
''پیپ'' هفت ساله، زندگی محقر و فروتنانهای را در کلبهای روستایی، با خواهری بدخلق و سختگیر و شوهر خواهرش «جو
[[پرونده:Breakhisheart.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|[[میس هاویشام]]، استلا و پیپ، اثری از [[اچ ام بروک]]]]
مدت زمانی از آن ماجرا میگذرد و پیپ کوچک، توسط زنی میانسال و ثروتمند موسوم به «[[میس هاویشام]]»<ref>Miss Havisham</ref> (یکی از استادانهترین شخصیتهای خلقشده توسط دیکنز) اجیر میشود تا گهگاه برای همنشینی و سرگرمنمودنش پیش او بیاید. هاویشام که در گذشتهای دور و به هنگام عروسی، معشوقش او را بیرحمانه ترک گفته، از آن زمان، به زنی دلسرد و انتقامجو بدل گشتهاست. او «اِستِلا»،<ref>Estella</ref> دخترکی زیبا، اما گستاخ و مغرور را به فرزندی پذیرفته است تا به او بیاموزد که چگونه مردان را به بازی گرفته و بدینسان انتقام خویش را توسط او از مردان بستاند. پیپ کوچک در آن خانه به استلا دل میبندد و تحت تأثیر توهینها و آزارهای دخترک، نخستین آرزوهایش مبنی بر ترک زندگی محقر و روستایی و زیستن چون نجیبزادگان، در او نقش میبندد.
پیپ، سالها نزد ''جو
پیپ که همیشه [[خانم هاویشام]] را ولینعمت مرموز خود میپنداشته، در پایان به این موضوع پی میبرد که ولینعمتش «مگویچ» همان زندانی فراریست که در کودکی یاریش داده بود. او همچنین درمییابد که مگویچ پدر ''استلا'' است. اما زمانی این راز برملا میشود که مگویچ طی یک درگیری دستگیر و زخمی شده و در بستر مرگ افتاده و تمام اموالش توسط دولت ضبط شدهاست. از طرفی استلا نیز با ''درامل'' ازدواج کرده و بدرفتاریهای بسیاری از او دیدهاست. پیپ که به هیچیک از آرزوهای خود نائل نمیآید، به کلبه محقر روستایی خود پیش ''جو'' بازمیگردد. هرچند دیکنز تصمیم داشت تا پیپ را در رسیدن به استلا عاقبت ناکام گذارد و داستان را به صورتی غمانگیز به پایان برساند، اما به توصیه دیگران پایان آنرا با درس گرفتن استلا از شکستهای زندگی و بازگشتش به نزد پیپ، تغییر میدهد تا به مذاق خوانندگان آن زمان خوش بیاید.
|