اتابکان یزد: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
طاها عارف۷۶ (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
طاها عارف۷۶ (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۷:
قطب الدین ابومنصور در سال ۶۲۶ درگذشت و اورا در مدرسه خود به خاک سپردند
* '''قطبالدین محمود شاه''':
او پس از پدرش به حکومت یزد رسید و از حوادث دوران حکومت
محمود شاه در سال ۶۳۷ در گذشت و در مدرسه محمود شاهیه که به دستور خود او با دو منار عالی ساخته شده بود به خاک
* '''رکن الدین علاالدوله''':
او از [[هلاکوخان]] منشور اتابکیه یزد را گرفت، علاالدوله برای گرفتن انتقام خون خواهرش ترکان خاتون زن سعدبن ابی بکر سلغری که به دست سلجوق شاه کشته شده بود
علاالدوله از دانشمندان و اهل فضل پیوسته حمایت میکرد و آنان را از نواحی مختلف به یزد فرا میخواند.
علاالدوله چند فرزند داشت که نام یکی از انها به نام شاه قطب الدین محمود از سردار سپاه [[مبارزالدین محمد مظفری]] بود و نبر با [[ابواسحاق اینجو]] به وی یاری میرساند.
* '''طغان شاه''':
طغان شاه یا طغی پسر علاالدوله که پس از پدر به حکومت رسید و از سال ۶۶۲ تا ۶۷۰ در یزد به مدت ۸ سال حکم راند.
گزارشهایی داریم که او پیرامون یزد باغ ساباطی عالی و مسجد زیبا ساخت و در یزد به آرامش و دادگری فرمانروایی کرد.
* '''علاالدوله دوم''':
علاالدوله دوم بعد از پدر در سال ۶۷۰ به شاهی رسید در سه سال پادشاهی او اتفاق خاصی رخ نداد فقط در اواخر شاهی او در سال ۶۷۳ سیل عظیمی در یزد صورت گرفت که گزارشها میگویند در یزد پنج شبانه روز باران مفصلی بارید که خرابیهای زیادی به بار آورد، سیل از کوهها به شهر افتاد و بخشهایی از باروی شهر فرو ریخت و محلههای مریاباد سرسنگ
* '''رکن الدین یوسف شاه''':
یوسف شاه که به عبارتی هم برادر علاالدوله بود و به عبارت دیگر پسر او بعد از او شاه شد.
یوسف شاه در آغاز حکومت خرابیهای ناشی از سیل عظیم زمان علاالدوله را ترمیم کرد.
او از پسران امیر غیاث الدین حاجی خراسانی نیای [[آل مظفر ]]حمایت میکرد،
در زمان او در مناطق [[ندوشن]] و [[قهستان]] راهزنان مردم را مورد اذیت و آزار قرار میدادند که یوسف شاه، شرف الدین مظفر را برای از بین بردن راهزنان به
یوسف شاه پادشاه عیاش و خوش گذرانی بود و دخل یزد خرج اورا کفاف نمیداد.
وقتی [[غازان خان]] به حکومت رسید از تمام شهرهای ایران برای او پیشکش فرستادن به غیر از یزد، غازان خان از اتابک یزد خواستار پیشکش شد ولی یوسف شاه به این خواسته توجهی نکرد، ناگزیر سلطان را
یوسف شاه چون توان مقاومت نداشت زن و بچه یسودر را برداشت و به همراه شرف الدین مظفر به [[سیستان]] فرار کرد، شرف الدین مظفر در میانه راه از یوسف شاه جدا شد و به همراه زن و بچه یسودر ابتدا به کرمان و سپس به یزد رفت و پس از مدتی راهی اردو [[ارغون خان]] شد.
چون امیر محمد ایداجی به یزد رسید سادات یزد به استقبال او رفتند و امیر محمد مردی به نام بلغری را به داروغگی شهر گذاشت.
خط ۱۱۰:
* '''حاجی شاه''':
پس از کشته شدن یوسف شاه مغولها به یزد که تا ان زمان در امان مانده بود چیره شدن.
ایلخان بایدو خان سال ۶۹۴ قلمرو یزد را به ده هزار دینار به سلطان شاه پسر امیر نوروز نواده اتابک علاالدوله پسر محمود شاه به مقاطعه داد به این ترتیب اتابکی قلمرو یزد عملاً از هم پاشید و به سرزمین اجارهای تبدیل شد، اتابک حاجی شاه در زمان اتابکی خود با حرکتی ناشایست که به خاطر پسری خوب روی بود، درگیر برخوردی با با
این رویداد را برای ایلخان شورش قلمداد کردند، و اونیز به [[امیر مبارزالدین]] دستور داد تا حاجی شاه را سرکوب کند، حاجی شاه که تاب پایداری نداشت از یزد فرار کرد و امیر مبارزالدین به حکومت ۱۸۰ ساله اتابکان یزد پایان داد <ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=زرینکوب|کتاب=روزگاران|سال=۱۳۹۰|فصل=|صفحه=۵۸۲|جلد=|زبان=}}</ref>.
|