کشکسرای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
نام و تاريخچه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴:
(منبع: عبدالحسین سعیدیان دائره معارف سرزمین ایران، ص ۶۵).
'''<big>واژه هاي فارسي رايج در زبان تركي مردم كشكسراي كه بعضاً در زبان فارسي امروز استفاده نمي شوند</big>'''
دُلچا: در فارسي "دولچه": دول کوچک، ظرف آب.
مُوْي: در فارسي "درخت تاك"
جَويز: در فارسي "گردو"
ديرَك (در گويش محلي ديرَه): [ رَ ] (اِمصغر) تیرک. ستون خیمه و جز آن. ستون خیمه. پادیر. پاذیر. شمع. تیرافراشته زیر چادر که حامل چادر است. عمود. ستونه. دعامة. دعام. دعمة. (یادداشت مؤلف ). (لغت نامه دهخدا)
دَهليز: دالان، راه تنگ وباریک ودراز، راهروباریک، دالان و محل میانه ٔ دو در و یا محلی که میان در خارجی خانه باشد.
شَتَرَه: در فارسي "شاه تره".
خُنچا: در فارسي "خُنچه". طبق کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند . طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند.
كولَك (كولَهْ): در فارسي "كولاك".
گُوْهان: در فارسي "گاو آهن".
وردَنَه: چوب استوانه شکلی که خمیر را با آن پهن می کنند (فرهنگ معين).
كَردي: در فارسي "كَرد": قطعه زمینی که کناره های آن را بلند کنند تا آب در آن نشیند و در میان آن سبزی کارند یا زراعت کنند.
سُوزي: در فارسي "سبزي".
چَه كَن (در گويش محلي چَنكن): در فارسي "چاه كن" و "مقني".
اَلچَه: گوجه سبز
كَرَه: خانه اي كه در باغ مي سازند
و بسياري از واژگان ديگر همچون شَنَه، آختا، اَمرود، چيراغ، دو-وار، دام، دره، تپه، چاگال (چاكال)، اَلُوْ، كوزَه، جييَر، چيمَن،
== منابع ==
|