نابرابری اقتصادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Sara93592 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Sara93592 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵۹:
===سودآوری، رفاه اقتصادی و بازده توزیع===
به دنبال اصل مطلوبیتگرانه برای جستجوی بیشترین سود برای بیشترین تعداد - نابرابری اقتصادی مشکل ساز است. خانه ای که کمترین امکانات را برای یک میلیونر به مانند یک خانه تابستانی فراهم می کند، نسبت به خانواده بی خانمان پنج نفره، نمونه ای از کاهش بهره وری بازتولیدی در جامعه است که باعث می شود که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش یابد و بنابراین مجموع مطلوبیت شخصی. یک دلار اضافی که توسط یک فرد فقیر خرج می شود، به چیزهایی می رساند که برای آن فرد بسیار مفید می باشد مانند نیازهای اساسی مانند غذا، آب و مراقبت های بهداشتی.در حالی که یک دلار اضافی که توسط شخص خیلی ثروتمندتر خرج می شود به احتمال زیاد به کالاهای لوکسی منتهی می شود که به آن فردمطلوبیت نسبتاً کمتری می دهد. بنابراین، مطلوبیت نهایی ثروت هر فرد ("دلار اضافی") کاهش مییابد زمانی که شخص ثروتمندتر می شود. از این منظر، برای هر مقدار داده شده ای از ثروت در جامعه، جامعه ای با برابری بیشتر، مطلوبیت کل بالاتری خواهد داشت. برخی از مطالعات<ref name=happiniess>[http://stoa.org.uk/topics/happiness/Happiness%20-%20Has%20Social%20Science%20A%20Clue.pdf "Happiness: Has Social Science A Clue?" Richard Layard] 2003</ref><ref>Blanchard and Oswald 2000, 2003</ref>شواهدی را برای این نظریه پیدا کرده اند و اشاره دارد که در جوامعی که نابرابری کمتر است، رضایت و خوشبختی همه جمعیت در به بالاتر رفتن گرایش دارد.
فیلسوف دیوید اشمیتز استدلال می کند که به حداکثر رساندن مجموع مطلوبیتهای فردی به انگیزه های تولید آسیب خواهد رساند.
===تقاضای کل، مصرف و بدهی===
محققان محافظه کار استدلال کرده اند که نابرابری درآمدی معنی دار نیست زیرا مصرف به جای درآمد باید معیاری برای اندازه گیری نابرابری باشد و نابرابری مصرف کمتر از نابرابری درآمد در ایالات متحده است. با توجه به جانسون، اسمیدینگ، و تُری، نابرابری مصرف در سال 2001 در مقایسه با سال 1986، در واقع پایین تر بود.<ref>Johnson, Smeeding, Tory, "Economic Inequality" in Monthly Labor review of April 2005, table 3.</ref><ref>see also [https://www.wsj.com/article/SB10000872396390444100404577643691927468370.html "Consumption and the Myths of Inequality"], by Kevin Hassett and Aparna Mathur, ''Wall Street Journal'', October 24, 2012</ref> این بحث در "رفاه مخفی فقیران" توسط توماس ب.دلسول، روزنامه نگار، خلاصه شده است.<ref name=hidden>{{cite news|last=Edsall|first=Thomas B.|title=The Hidden Prosperity of the Poor|url=http://opinionator.blogs.nytimes.com/2013/01/30/the-hidden-prosperity-of-the-poor/?src=me&ref=general|accessdate=January 2, 2013|newspaper=New York Times|date=January 30, 2013}}</ref>سایر مطالعات نابرابری مصرف را به طور چشمگیری کمتر از نابرابری درآمد خانوار پیدا نکرده اند
<ref name=denial>[http://www.tnr.com/blog/plank/109157/conservative-inequality-denialism "Conservative Inequality Denialism,"] by Timothy Noah ''The New Republic'' (October 25, 2012)</ref><ref>{{cite journal |title=The Evolution of Income, Consumption, and Leisure Inequality in The US, 1980–2010 |first=Orazio |last=Attanasio |first2=Erik |last2=Hurst |first3=Luigi |last3=Pistaferri |work=NBER Working Papers #17982 |year=2012 |ssrn=2035781 }}</ref> و مطالعه CBO در بر داشت اطلاعات مصرف "به اندازه کافی" برای خانوارهای پر درآمد در نظر گرفته نشده است در حالیکه چنین کاری برای درآمد انجام گرفته است .هرچند که موافق بود که تعداد مصرف خانوارها توزیع برابرتری را از درآمد خانوار نشان می دهد.<ref name="cbo.p5">[http://www.cbo.gov/doc.cfm?index=12485 Congressional Budget Office: Trends in the Distribution of Household Income Between 1979 and 2007]. October 2011. p. 5</ref>
دیگران اهمیت مصرف بیش از درآمد را متذکر می شوند، اشاره می کنند که درآمد متوسط ​​و پایین ،بیشتر از آنکه به دست آورده باشد مصرف میشود، به این دلیل است که آنها یا پس انداز کمتری دارند یا بیشتر به پرداخت بدهی های خود میپردازند.<ref name=ignore>[http://www.slate.com/articles/news_and_politics/the_great_divergence/features/2010/the_united_states_of_inequality/why_we_cant_ignore_growing_income_inequality.html "The United States of Inequality, Entry 10: Why We Can't Ignore Growing Income Inequality,"] by Timothy Noah, ''Slate'' (September 16, 2010)</ref>نابرابری درآمد عامل اصلی در افزایش بدهی های خانوار است.<ref name=denial/><ref>[http://newamerica.net/publications/policy/the_way_forward The Way Forward] By Daniel Alpert, Westwood Capital; Robert Hockett, Professor of Law, Cornell University; and Nouriel Roubini, Professor of Economics, New York University, New America Foundation, October 10, 2011</ref>زمانی که به دست آورندگان درآمد های بالا قیمت املاک و مستغلات را به مزایده میگذارند افرادی که درآمد متوسط به دست میآورند در پرداختن بدهی های خود بیشتر تعمیق میکنند و سعی که که چیزی که به عنوان شیوه زندگی طبقه متوسط شناخته میشود حفظ کنند.<ref name=plumer>{{cite web|last=Plumer|first=Brad|title=‘Trickle-down consumption’: How rising inequality can leave everyone worse off|url=http://www.washingtonpost.com/blogs/wonkblog/wp/2013/03/27/trickle-down-consumption-how-rising-inequality-can-leave-everyone-worse-off/|work=27 March 2013|publisher=Washington Post|accessdate=March 27, 2013}}</ref>
راجارام راجان اقتصاددان بانک مرکزی، معتقد است که "نابرابری های سیستماتیک اقتصادی در داخل ایالات متحده و در سراسر جهان خطوط خطای عمیق مالی ایجاد کرده اند که بحران های مالی را بیشتر از گذشته پیش بینی کرده اند" - بحران مالی 2007-08 آخرین نمونه است.<ref name=Lo>{{cite web|last=Lo |first=Andrew W. |title=Reading About the Financial Crisis: A 21-Book Review |url=http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |work=2012 |publisher=Journal of Economic Literature . |accessdate=November 27, 2013 |deadurl=yes |archiveurl=https://web.archive.org/web/20130113032210/http://www.argentumlux.org/documents/JEL_6.pdf |archivedate=January 13, 2013 |df=mdy }}</ref>برای جبران رکود و کاهش قدرت خرید، فشار سیاسی برای ایجاد اعتبار ساده تر برای افراد دارای درآمد پایین و متوسط ​​- به ویژه برای خرید خانه ها - و اعتبار ساده تر به طور کلی برای حفظ نرخهای پایین بیکاری توسعه یافته است.<ref name=KOEHN>{{cite news|last=Koehn|first=Nancy F.|title=A Call to Fix the Fundamentals (Review of ''Fault Lines: How Hidden Fractures Still Threaten the World Economy'' by Raghuram G. Rajan)|url=https://www.nytimes.com/2010/08/01/business/01shelf.html|accessdate=November 20, 2013|newspaper=New York Times|date=July 31, 2010}}</ref>
===انحصار نیروی کار، تحکیم ،و ویرایش رقابت===
ابرابری درآمد بزرگتر می تواند منجر به انحصار نیروی کار شود و کارفرمایان کمتری نیاز به کارگران کمتری داشته باشند.<ref name=Pigou>{{cite book|last1=Pigou|first1=Arthur C.|title=The Economics of Welfare|date=1932|publisher=Macmillan and Co.|location=London|edition=4th|url=http://www.econlib.org/library/NPDBooks/Pigou/pgEW8.html|accessdate=August 11, 2014|chapter=Part I, Chapter VIII}}</ref><ref name=Lynn>{{cite journal|last1=Lynn|first1=Barry C.|last2=Longman|first2=Phillip|title=Who Broke America’s Jobs Machine?|journal=Washington Monthly|date=March–April 2010|url=http://www.washingtonmonthly.com/features/2010/1003.lynn-longman.html|accessdate=August 11, 2014}}</ref>کارفرمایان باقیمانده میتوانند از کمبود نسبی رقابت استفاده کنندکه منجر به انتخاب کمتر مصرف کنندگان، سوء استفاده از بازار و قیمت واقعی نسبتا بالاتر میشود.<ref name="Castells-Quintana">{{cite journal|last=Castells-Quintana|first=David|last2=Royuela|first2=Vicente|year=2012|title=Unemployment and long-run economic growth: The role of income inequality and urbanisation|url=http://diposit.ub.edu/dspace/bitstream/2445/33140/1/617293.pdf|journal=Investigaciones Regionales|volume=12|issue=24|pages=153–73|accessdate=17 October 2013}}</ref><ref name=Lynn/>
===انگیزه های اقتصادی===
برخی از اقتصاددانان بر این باورند که یکی از دلایل اصلی نابرابری ممکن است کاهش یافتن انگیزه های اقتصادی باشد به این دلیل است که رفاه مادی و مصرف آشکار با وضعیت مرتبط است. در این دیدگاه، طبقه بندی بالا درآمد (نابرابری بالا) مقدار زیادی از طبقه بندی اجتماعی را ایجاد می کند، که منجر به رقابت بیشتر برای وضعیت می شود.
جامعه شناسان مدرن و اقتصاددانان نظیر ژولیت شوور و رابرت فرانک، میزان فعالیت اقتصادی را که تقویت میشود توسط توانایی مصرف برای نشان دادن وضعیت اجتماعی مطالعه کرده اند. شوور ، آمریکایی غریب، استدلال کرد که افزایش نابرابری در دهه 1980 و 1990 به شدت علتی برای افزایش آرمان های درآمد، مصرف افزایش یافته، پس انداز کاهش يافته و بدهی افزایش یافته است.
در کتاب تب لوکس ، رابرت ح. فرانک استدلال می کند که رضایت از سطوح درآمد، به شدت تحت تاثیر درآمد افراد نسبت به دیگران از نسبت به سطح مطلق آن قرار می گیرد.
===رشد اقتصادی===
====مطالعات پیش از سال 2000====
ررسی 1999 در مجله ادبیات اقتصادی بیان می کند که نابرابری بالا باعث کاهش رشد می شود، شاید به این دلیل که بی ثباتی اجتماعی و سیاسی را افزایش می دهد.<ref name="The New Growth Evidence"/>این مقاله نیز می گوید:
<Blockquote>چیزی که برای ادبیات رشد غیر معمول است، مطالعاتی هستند که تمایل دارند تا بگویند که در یافته ها اثرات منفی نابرابری بالایی بر رشد بعدی هم رای یا موازی هم میباشند. شواهد توسط همه پذیرفته نشده اند:برخی نویسندگان اشاره می کنند که تمرکز کشورهای ثروتمندتر در انتهای پایین تر طیف نابرابری،کیفیت پایین داده های توزیع،و عدم استحکام به مشخصات ثابت اثرات. با این وجود، حداقل، ساختن پرونده ای که نابرابری برای رشد مناسب است، بسیار سخت است. این به خودی خود یک پیشرفت قابل توجه است. با توجه به شاخصهای داده شده که نابرابری برای رشد اقتصادی مضر است، توجه به مکانیزم های احتمالی حرکت کرده است.... ادبیات به نظر می رسد حرکت می کند ... به سمت بررسی اثرات نابرابری بر نرخ باروری، سرمایه گذاری در آموزش و ثبات سیاسی.<ref name="The New Growth Evidence"/></blockquote>
یک گزارش بانک جهانی در سال 1992 که در مجله اقتصاد توسعه منتشر شد، گفت: نابرابری:<blockquote>منفی است و به شدت با رشد همراه است. این نتیجه به شدت وابسته به فرضیه های مربوط به هر دو نوع رگرسیون رشد یا اندازه گیری نابرابری نیست.اگر چه از لحاظ آماری معنادار است، میزان رابطه بین نابرابری و رشد نسبتا کوچک است.<ref name="Clarke1995">{{cite journal|year=1995|title=More evidence on income distribution and growth|journal=Journal of Development Economics|volume=47|issue=2|pages=403–27|doi=10.1016/0304-3878(94)00069-o|last1=Clarke|first1=George R.G.}}</ref></blockquote>
ویلیام بایومُل، اقتصاددان نیویورک، دریافت که نابرابری معناداری رشد را تحریک نمی کند چرا که فقر تولید نیروی کار را کاهش می دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2007.05.004 |title=On income distribution and growth |journal=Journal of Policy Modeling |volume=29 |issue=4 |pages=545–8 |year=2007 |last1=Baumol |first1=William J. }}</ref>اقتصاددانان Dierk Herzer و Sebastian Vollmer دریافتند که نابرابری درآمد افزایش یافته، رشد اقتصادی را کاهش می دهد، اما رشد خود به نابرابری درآمد را افزایش میدهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jpolmod.2013.02.011 |title=Rising top incomes do not raise the tide |journal=Journal of Policy Modeling |volume=35 |issue=4 |pages=504–19 |year=2013 |last1=Herzer |first1=Dierk |last2=Vollmer |first2=Sebastian }}</ref>
[[File:Berg Ostry 2011 Chart 4.gif|thumb|right|400px|برگ و اُستری از صندوق بین المللی پول دریافتند که عوامل موثر بر مدت زمان رشد (و نه نرخ رشد) در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه،برابری درآمد از بازاریابی تجاری سودمندتر است،یا سرمایه گذاری خارجی.<ref name=BergOstryEE /><ref name=BergOstrySD />]]
در سال 1993، گالور و زیرا نشان دادند که نابرابری در وجود نقایص بازار اعتباری، تأثیرات مخرب طولانی مدتی بر شکل گیری سرمایه انسانی و توسعه اقتصادی دارد.{{sfn|Galor|Zeira|1993}}مطالعه 1996 توسط Perotti کانال هایی را بررسی کرد که از طریق آن نابرابری بر رشد اقتصادی ممکن است که تأثیر بگذارد. وی نشان داد که طبق رویکرد نقص بازار اعتباری،نابرابری با سطح پایین تر از تشکیل سرمایه انسانی همراه است(آموزش، تجربه و کارآموزی)و سطح بالاتری از باروری،و در نتیجه سطوح پایینتری از رشد. و دریافت که نابرابری با سطوح بالاتری از توزیع مجدد مالیات همراه است که با سطوح پایین تر رشد از کاهش در پس انداز خصوصی و سرمایه گذاری همراه است. پروتی نتیجه گرفت که"جوامع برابر تر دارای نرخهای باروری پایینتر و نرخهای بالاتر از سرمایه گذاری در آموزش هستند.هر دو در نرخهای بالاتر رشد منعکس می شوند.همچنین جوامع بسیار نابرابر تمایل دارند به شرایط ناپایدار از لحاظ سیاسی و اجتماعی،که در نرخ های پایینتر سرمایه گذاری و در نتیجه رشد منعکس شده است. " <ref>{{cite journal |doi=10.1007/bf00138861 |title=Growth, income distribution, and democracy: What the data say |journal=Journal of Economic Growth |volume=1 |issue=2 |pages=149 |year=1996 |last1=Perotti |first1=Roberto }}</ref>
حقیقات اقتصاددان هاروارد رابرت بارو، نشان داد که "رابطه کمی بین نابرابری درآمد و نرخهای رشد و سرمایه گذاری وجود دارد".با توجه به کار Barro در سال های 1999 و 2000، سطح بالای نابرابری رشد را در کشورهای نسبتا فقیر کاهش می دهد، اما رشد را در کشورهای ثروتمند تشویق و تحریک می کند.<ref>{{cite web|url=http://www.nber.org/papers/w7038|title=Inequality, Growth, and Investment|work=NBER}}</ref>{{sfn|Barro|2000}}مطالعه ی سرزمینهای سوئد بین سالهای 1960 تا 2000 نشان داد که تأثیر مثبت نابرابری بر رشد با زمان سربسته پنج سال یا کمتر هست، اما بعد از ده سال رابطه وجود ندارد.<ref>{{cite web|author=Ruth-Aida Nahum|url=https://ideas.repec.org/p/hhs/ifswps/2005_003.html|title=Income Inequality and Growth: a Panel Study of Swedish Counties 1960-2000|date=2 February 2005|publisher=}}</ref>مطالعات مجموعه های بزرگ داده ها نشان داد که هیچ رابطه ای برای هیچ زمان ثابت سربسته ای وجود ندارد<ref name=BanerjeeDuflo/>و تاثیر منفی بر طول مدت رشد دارد.<ref name=BergOstryEE/>
====مطالعات پس از سال 2000====
طبق اظهارات اقتصاددانان صندوق بین المللی پول، نابرابری در ثروت و درآمد با مدت زمان رشد اقتصادی همبستگی منفی دارد(نه نرخ رشد).<ref name="BergOstryEE" /> سطوح بالایی از نابرابری نه تنها مانع از رفاه اقتصادی نمیشود، بلکه مانع از کیفیت نهادهای کشور و سطح تحصیلات بالا میشود.<ref name="Easterly2007">{{cite journal|year=2007|title=Inequality does cause underdevelopment: Insights from a new instrument|journal=Journal of Development Economics|volume=84|issue=2|pages=755–76|doi=10.1016/j.jdeveco.2006.11.002|last1=Easterly|first1=William}}</ref>طبق گفته اقتصاددانان کارکنان صندوق بین المللی پول، "اگر سهم درآمد از 20 درصد (ثروتمند) افزایش یابد، رشد تولید ناخالص داخلی عملا در میان مدت کاهش می یابد، و پیشنهاد می کند که مزایای آن نادیده گرفته نشود. در مقابل، افزایش سهم درآمد پایین 20 درصدی (فقرا) با رشد تولید ناخالص داخلی بالاتر همراه است. طبقه فقرا و طبقه متوسط ​​برای رشد بیشتر از طریق تعدادی از کانال های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وابسته به هم هستند."<ref>{{cite book|date=June 2015|last1=Dabla-Norris|first1=Era|title=Causes and Consequences of Income Inequality: A Global Perspective|url=https://www.imf.org/external/pubs/ft/sdn/2015/sdn1513.pdf|publisher=International Monetary Fund|accessdate=29 June 2015|display-authors=etal}}</ref>
با این حال، کارهای بیشتری انجام شده در سال 2015 توسط Sutirtha Bagchi و Jan Svjnar نشان می دهد که تنها نابرابری ناشی از فساد و جنون است که به رشد اقتصادی آسیب میرساند. .وقتی که آنها برای این واقعیت که بعضی از نابرابریها از طریق بیلیونرها با استفاده از ارتباطات سیاسی آنها ایجاد می شود، کنترل می شود، به نظر می رسد نابرابری ناشی از نیروهای بازار تاثیری بر رشد ندارد.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.jce.2015.04.002 |title=Does wealth inequality matter for growth? The effect of billionaire wealth, income distribution, and poverty |journal=Journal of Comparative Economics |volume=43 |issue=3 |pages=505–30 |year=2015 |last1=Bagchi |first1=Sutirtha |last2=Svejnar |first2=Jan }}</ref>
مطالعات بر روی نابرابری درآمد و رشد گاهی اوقات شواهدی را تایید کرد که فرضیه منحنی کوزنتس را نشان می دهد که بیان می کند که با توسعه اقتصادی، ابتدا نابرابری افزایش می یابد و سپس کاهش می یابد.<ref name=Clarke1995/>اقتصاددان Thomas Piketty این مفهوم را به چالش می کشد، ادعا می کند که از سال 1914 تا 1945 جنگها و "شوک های سیاسی و اقتصادی خشونت آمیز" نابرابری را کاهش داد. علاوه بر این، Piketty استدلال می کند که فرضیه "جادویی"منحنی کوزنتس، با تاکید بر توازن رشد اقتصادی در بلند مدت، نمی تواند افزایش قابل توجهی در نابرابری اقتصادی در سراسر جهان توسعه یافته از دهه 1970 در نظر بگیرد.<ref>[[Thomas Piketty]]. ''[[Capital in the Twenty-First Century]].'' [[Harvard University Press]], 2014. pp. 15-16. {{ISBN|067443000X}}</ref>
====مکانیسم ها====
به گفته اقتصاددان Branko Milanovic، در حالی که به طور سنتی اقتصاددانان فکر کردند که نابرابری برای رشد خوب بود.<blockquote>"این دیدگاه که نابرابری درآمد به رشد اقتصادی آسیب میزند - یا اینکه برابری بهبود یافته میتواند به پایدار شدن رشد کمک کند - در سالهای اخیر به طور گسترده ای استفاده و نگه داشته شده است.دلیل اصلی این تغییر اهمیت فزاینده سرمایه انسانی در توسعه است.هنگامی که سرمایه فیزیکی مهم بود، پس انداز و سرمایه گذاری کلیدی بود.سپس مهم بود که یک گروه بزرگ از افراد ثروتمند که بتوانند درآمد بیشتری نسبت به فقرا پس انداز کنند و آن را در سرمایه فیزیکی سرمایه گذاری کنند.اما اکنون که سرمایه انسانی کمتر از ماشین آلات است، آموزش گسترده به رشد راز شده است. "<ref name="more"/></blockquote>
زمانی که توزیع درآمد ناهموار است و تمایل به کاهش "شکافهای درآمد بین نیروی کار ماهر و غیر متخصص" دارد، "آموزش جامع در دسترس" در هر دو مورد دشوار است."
به نظر نمی رسد مشکلات اقتصادی مستقل بدهی ، به سیاست های توزیع مجدد در اروپا بستگی داشته باشد. به استثنای ایرلند، کشورهایی که در سال 2011 در معرض خطر پیش بینی قرار دارند(یونان، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال)برای جینی بالا بود سطح نابرابری درآمد را در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی اندازه گیری کرد. همانطور که توسط شاخص جینی اندازه گیری شده بود، یونان در سال 2008 دارای نابرابری درآمد بیشتری نسبت به آلمان از لحاظ اقتصادی بود.<ref>[http://www.tnr.com/blog/timothy-noah/98781/inequality-necessary "Is Inequality Necessary?"] by Timothy Noah, ''The New Republic'' December 20, 2011</ref>
====رشد عادلانه====
با در نظر گرفتن نقش مرکزی رشد اقتصادی که میتواند به طور بالقوه بازی کند در توسعه انسانی،کاهش فقر و دستیابی به اهداف توسعه هزاره،به طور گسترده درک میشود که در میان جامعه توسعه تلاشهای زیادی باید شود که مشارکت بخشهای فقیتر جامعه را در رشد اقتصادی تضمین کند.<ref name=ODI>Claire Melamed, Kate Higgins and Andy Sumner (2010) [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=4892&title=millennium-development-goals-equitable-growth-policy-brief Economic growth and the MDGs] [[Overseas Development Institute]]</ref><ref>{{cite news|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive growth revisited: Measurement and evolution|url=http://www.voxeu.org/article/inclusive-growth-revisited-measurement-and-evolution|accessdate=13 January 2015|work=VoxEU.org|publisher=Centre for Economic Policy Research|date=17 August 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{cite web|last1=Anand|first1=Rahul|title=Inclusive Growth: Measurement and Determinants|url=http://www.imf.org/external/pubs/ft/wp/2013/wp13135.pdf|number=WP/13/135|publisher=International Monetary Fund|location=Asia Pacific Department|accessdate=13 January 2015|series=IMF Working Paper|date=May 2013|display-authors=etal}}</ref><ref>{{Cite book|url=http://routledge-ny.com/books/details/9781138840799/|title=Inclusive Growth, Development and Welfare Policy: A Critical Assessment|last=|first=|date=2015|publisher=Routledge|year=|isbn=9781138840799|editor-last=Hasmath|editor-first=Reza|location=|pages=|language=en|quote=|via=}}</ref>تأثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر - ​​انعطاف پذیری رشد فقر- می تواند به سطح موجود نابرابری بستگی داشته باشد.<ref>{{cite journal|last1=Ranieri|first1=Rafael|last2=Ramos|first2=Raquel Almeida|title=Inclusive Growth: Building up a Concept|date=March 2013|volume=104|url=http://www.ipc-undp.org/pub/IPCWorkingPaper104.pdf|accessdate=13 January 2015|series=Working Paper|publisher=International Policy Centre for Inclusive Growth|location=Brazil|issn=1812-108X}}</ref><ref>Bourguignon, Francois, [https://books.google.com/books?id=9w_lZjWGYNMC&pg=PA27&lpg=PA27&dq=inequality+and+growth+quah&source=bl&ots=2bQ2pnXa5J&sig=nOZ6nczXM7BM21s_OS2Itf1rAsY&hl=en&ei=1fKUSejrE6CYNcbNofEL&sa=X&oi=book_result&resnum=3&ct=result#PPA1,M1 "Growth Elasticity of Poverty Reduction: Explaining Heterogeneity across Countries and Time Periods"] in ''Inequality and Growth'', Ch. 1.</ref>به عنوان مثال، با نابرابری کم، یک کشور با نرخ رشد 2 درصدی در سر و 40 در صد از جمعیت آن در فقر زندگی می کند، در ده سال فقر می تواند به نصف کاهش یابد،اما یک کشور با نابرابری بالا تقریبا 60 سال طول خواهد کشید تا به همان کاهش دست یابد.<ref>Ravallion, M. (2007) Inequality is bad for the poor in S. Jenkins and J. Micklewright, (eds.) Inequality and Poverty Re-examined, Oxford University Press, Oxford.</ref><ref>Elena Ianchovichina and Susanna Lundstrom, 2009. [http://www-wds.worldbank.org/external/default/WDSContentServer/IW3P/IB/2009/03/03/000158349_20090303083943/Rendered/PDF/WPS4851.pdf "Inclusive growth analytics: Framework and application"], Policy Research Working Paper Series 4851, The World Bank.</ref>به گفته دبیر کل سازمان ملل متحد بان کی مون:"در حالی که رشد اقتصادی ضروری است، برای پیشرفت در کاهش فقر کافی نیست."<ref name=ODI/>سیاست رقابت در نظر گرفته شده که با استفاده از جلوگیری کردن از شرکتهایی که از قدرت بازار سوء استفاده میکنند، به رشد فراگیر کمک کند.<ref>{{cite web|last1=Fabienne|first1=Ilzkovitz|last2=Dierx|first2=Adriaan|title=Competition policy and inclusive growth|url=http://voxeu.org/article/competition-policy-and-inclusive-growth|website=VOX EU|publisher=CEPR|accessdate=19 June 2016|date=19 June 2016}}</ref>
===مسکن===
در بسیاری از کشورهای فقیر و در حال توسعه بیشتر زمین و مسکن در خارج از سیستم ثبت نام مالکیت رسمی و قانونی برگزار می شود. خیلی از اموال ثبت نشده در قالب غير رسمی از طريق انجمن های مختلف و ترتيبات ديگر برگزار می شود. دلایل مالکیت بیش از حد قانونی شامل خط قرمز اداری فرعی در خرید ملک و ساخت و ساز است؛ در برخی از کشورها می توان بیش از 200 مرحله و تا 14 سال برای ساخت زمین های دولتی انجام داد. از دیگر عللی که مالکیت بیش از حد قانونی شکست میخورد این است که اسناد معامله را تایید نکنند یا اسناد معامله تایید میکنند ولی در نمایندگی رسمی ثبت نمیکنند.<ref name="Desoto_2000">
{{cite book
|title=The Mystery of Capital: Why Capitalism Triumphs in the West and Fails Everywhere Else
|last=De Soto
|first= Hernando
|year=2000 |publisher =Basic Books
|location=
|isbn= 978-0-465-01614-3}}
{{pn|date=June 2017}}</ref>
کنترل اجاره در برزیل به طور چشمگیری درصد مسکن قانونی را نسبت به مسکن غیر قانونی کاهش داد، که عرضه بسیار بهتری برای تعادل تقاضا داشت.<ref name="Desoto_2000"/>
تعدادی از محققان (دیوید روددا،<ref name="Rodda 1994">
{{Cite thesis|title=Rich Man, Poor Renter: A Study of the Relationship Between the Income Distribution and Low Cost Rental Housing|author=David T Rodda|date=1994|publisher=Harvard University}}</ref>جاکوب ویکدور<ref name="Vigdor 2002">{{cite web|author= Vigdor, Jacob|title= Does Gentrification Harm the Poor?| url =http://muse.jhu.edu/login?auth=0&type=summary&url=/journals/brookings-wharton_papers_on_urban_affairs/v2002/2002.1vigdor.html
| publisher = Brookings-Wharton Papers on Urban Affairs|year= 2002}}</ref>و جاننا ماتلاک) استدلال می کنند که کمبود مسکن ارزان قیمت - حداقل در آمریکا - قسمتی از آن ناشی از نابرابری درآمد است.<ref name="MatlackVigdor2006">{{cite journal |doi=10.1016/j.jhe.2008.06.004 |title=Do rising tides lift all prices? Income inequality and housing affordability |journal=Journal of Housing Economics |volume=17 |issue=3 |pages=212–24 |year=2008 |last1=Matlack |first1=Janna L. |last2=Vigdor |first2=Jacob L. }}</ref>دیوید رودا<ref name="Rodda 1994"/><ref>(cited in Matlack ''Do Rising Tides Lift All Prices? Income Inequality and Housing Affordability'', 2006)</ref>اشاره کرد که از سال 1984 و 1991، تعداد واحدهای اجاره ای با کیفیت به دلیل افزایش تقاضا برای مسکن با کیفیت بالا کاهش یافت.<ref name="Rodda 1994" />رای مثال، در شرق نیویورک، از طریق جابه جایی محله های قدیمی تر، قیمت اجاره به سرعت افزایش یافت، زیرا صاحبخانه ها ساکنان جدیدی را که تمایل به پرداخت نرخ بالای بازار برای مسکن داشتند،پیدا کردند و خانواده های با درآمد پایینتر را بدون واحدهای اجاره ای رفتند (درآوردند).
===فقر===
آکسفام ادعا می کند که بدتر شدن نابرابری مانع مبارزه با فقر جهانی می شود. گزارش سال 2013 از گروه اعلام کرد که 240 میلیارد دلار اضافه شده به ثروت ثروتمندترین میلیاردرها در سال 2012 به اندازه کافی بود تا چهار برابر فقر شدید را به پایان برساند. جرمی هابز، مدیر اجرایی آکسفام، گفت: "ما دیگر نمی توانیم تظاهر کنیم که ایجاد ثروت برای چند نفر به ناچار به نفع بسیاری خواهد بود. اغلب این معکوس درست است."<ref name="OXF-20130119">{{cite web |last=Slater |first=John |title=Annual income of richest 100 people enough to end global poverty four times over |url=http://www.oxfam.org/en/pressroom/pressrelease/2013-01-19/annual-income-richest-100-people-enough-end-global-poverty-four-times |date=January 19, 2013 |work=[[Oxfam]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref><ref name="WP-20130120">{{cite news |last=Khazan |first=Olga |title=Can we fight poverty by ending extreme wealth? |url=http://www.washingtonpost.com/blogs/worldviews/wp/2013/01/20/oxfam-poverty-income-inequality/ |date=January 20, 2013 |work=[[Washington Post]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref><ref name="BBC-20130118">{{cite news |authors=BBC Staff |title=Oxfam seeks 'new deal' on inequality from world leaders |url=http://www.bbc.co.uk/news/uk-21094962 |date=January 18, 2013 |work=[[BBC News]] |accessdate=September 20, 2014 }}</ref>
جاراد برنشتاین و الیس گولد از موسسه سیاست اقتصادی پیشنهاد می کنند که اگر نابرابری در چند دهه گذشته افزایش نیافته باشد، فقر در ایالات متحده می تواند به میزان قابل توجهی کاهش یابد.<ref>Jared Bernstein (January 13, 2014). [https://economix.blogs.nytimes.com/2014/01/13/poverty-and-inequality-in-charts/?_php=true&_type=blogs&_r=0 Poverty and Inequality, in Charts]. ''[[The New York Times]]'' Retrieved September 20, 2014.</ref><ref>Elise Gould (January 15, 2014). [http://www.epi.org/blog/matter-measure-poverty-poverty-rate-economic/ No Matter How We Measure Poverty, the Poverty Rate Would Be Much Lower If Economic Growth Were More Broadly Shared]. [[Economic Policy Institute]]. Retrieved September 20, 2014.</ref>
===محیط زیست===
هرچه نابرابری اقتصادی کوچکتر باشد، زباله و آلودگی بیشتر ایجاد می شود و در بسیاری موارد سبب تخریب بیشتر محیط زیست می شود. ین را می توان با این واقعیت توضیح داد که زمانی که مردم فقیر در جامعه ثروتمند تر شوند، انتشار سالانه کربن خود را افزایش می دهند. ین رابطه توسط منحنی محیط زیست کوزنتس بیان شده است.<ref>{{cite web|url=http://www.shapingtomorrowsworld.org/hauptInequality.html|title=Unexpected connections: Income inequality and environmental degradation|work=shapingtomorrowsworld.org}}</ref>{{failed verification|date=June 2015}}<ref>Shafik, Nemat. 1994. Economic development and environmental quality: an econometric analysis. ''Oxford Economic Papers'' 46 (October): 757–73</ref><ref>Baland, J.-M., Bardan, P., & Bowles, S. (Eds.). (2007). Inequality, cooperation, and environmental sustainability. Princeton: Princeton University Press.{{pn|date=June 2017}}</ref><ref>{{cite journal | last1 = Boyce | first1 = J. K. | year = 1994 | title = Inequality as a cause of environmental degradation | url = | journal = Ecological Economics | volume = 11 | issue = | pages = 169–78 | doi=10.1016/0921-8009(94)90198-8}}</ref>لازم به ذکر است که در اینجا، با این وجود، در موارد خاص، با نابرابری اقتصادی بزرگ، هنوز اتلاف و آلودگی ایجاد نشده است زیرا دفع زباله / آلودگی پس از آن پاکسازی می شود (تصفیه آب، فیلتر کردن، ...)<ref>[http://awsassets.panda.org/downloads/wwf_environmental_sustainability_and_equality.pdf WWF's sustainability and equality paper]</ref>... همچنین توجه داشته باشید که تمام افزایش در تخریب محیط زیست، نتیجه افزایش انتشار توسط هر فرد است که که در یک ضریب فزاینده ضرب می شود. با این حال، اگر افراد کمتری وجود داشته باشد، این ضریب فزاینده کمتر خواهد بود و بنابراین میزان تخریب محیطی نیز پایین خواهد بود.به همین ترتیب، سطح بالای جمعیت فعلی تاثیر زیادی بر این می گذارد.
===نفوذ سیاسی===
در سال 2015، یک مطالعه از سوی لختین و واس پیشنهاد کرد که تحرک اجتماعی پایین موجب کاهش مشارکت در میان طبقات پایین تر می شود.<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.electstud.2016.11.001 |title=Gradient constraint in voting: The effect of intra-generational social class and income mobility on turnout |journal=Electoral Studies |volume=45 |pages=14–23 |year=2017 |last1=Lahtinen |first1=Hannu |last2=Wass |first2=Hanna |last3=Hiilamo |first3=Heikki }}</ref>
===جنگ، تروریسم و ​​بی ثباتی سیاسی===
یک مطالعه نشان می دهد که نابرابری درآمد، بی ثباتی سیاسی را افزایش می دهد: "جوامع نابرابر بیشتر از لحاظ سیاسی ناپایدار هستند".<ref>{{cite journal |doi=10.1016/0014-2921(95)00030-5 |title=Income distribution, political instability, and investment |journal=European Economic Review |volume=40 |issue=6 |pages=1203–28 |year=1996 |last1=Alesina |first1=Alberto |last2=Perotti |first2=Roberto }}</ref>یک مطالعه 2016 نشان می دهد که نابرابری بین منطقه ای تروریسم را افزایش می دهد<ref>{{cite journal |doi=10.1016/j.ejpoleco.2016.01.004 |title=Terrorism and spatial disparities: Does interregional inequality matter? |journal=European Journal of Political Economy |volume=42 |pages=60–74 |year=2016 |last1=Ezcurra |first1=Roberto |last2=Palacios |first2=David }}</ref>یکی دیگر از مطالعات 2016 نشان می دهد که نابرابری میان طبقات اجتماعی احتمال وقوع کودتا، اما نه جنگ داخلی را افزایش می دهد.<ref>{{cite journal |doi=10.1177/0022343316652187 |title=Why class inequality breeds coups but not civil wars |journal=Journal of Peace Research |volume=53 |issue=5 |pages=680–95 |year=2016 |last1=Houle |first1=Christian }}</ref>فقدان اطلاعات قابل اطمینان، مطالعه ارتباط بین نابرابری و خشونت سیاسی را دشوار می سازد.<ref>{{Cite web|title = It’s Harder Than It Looks To Link Inequality With Global Turmoil|url = http://fivethirtyeight.com/features/its-harder-than-it-looks-to-link-inequality-with-global-turmoil/|website = FiveThirtyEight|accessdate = 2016-01-08|language = en-US}}</ref>
==پاسخ های سیاستی در نظر گرفته شده برای کاهش آن==
{{quote box
|quote=هیچ کسب و کاری که بستگی به وجود بر پرداخت کمتر از دستمزد زندگی به کارگران آن داشته باشد، حق ندارد در این کشور ادامه دهد.
|source = [[پرزیدنت فرانکلین دلانو روزولت]], 1933<ref name="NYT-20140307">{{cite news |last=Tritch |first=Teresa |title=F.D.R. Makes the Case for the Minimum Wage |url=http://takingnote.blogs.nytimes.com/2014/03/07/f-d-r-makes-the-case-for-the-minimum-wage/ |date=March 7, 2014 |work=[[New York Times]] |accessdate=March 7, 2014 }}</ref>
| width = 260px
}}
یک مطالعه OECD 2011، یکسری پیشنهاد به کشورهای عضو خود میدهد که شامل می شود:<ref name="oecd-dws"/>
*سیاست های حمایت از درآمد خوب.
*تسهیل و تشویق دسترسی به اشتغال.
*آموزش بهتر در زمینه شغلی برای آموزش کارکنان با مهارت پایین، به افزایش توان بالقوه تولید و درآمد های آینده کمک می کند.دسترسی بهتر به آموزش رسمی.
مالیات تصاعدی، نابرابری درآمد مطلق را کاهش می دهد، هنگامی که نرخ های بالاتر بر افراد پردرآمد پرداخت می شود و هیچگونه فرار مالیاتی صورت نگیرد،و انتقال پرداختهاو شبکه های ایمنی اجتماعی در نتیجه هزینه های تصاعدی دولت می شود.<ref>Moyes, P. [http://www.springerlink.com/content/p564j6805387nql6/ A note on minimally progressive taxation and absolute income inequality] Social Choice and Welfare, Volume 5, Numbers 2–3 (1988), 227–34, {{doi|10.1007/BF00735763}}. Accessed: May 19, 2012.</ref><ref>Pickett and Wilkinson, ''[[The Spirit Level: Why More Equal Societies Almost Always Do Better]]'', 2011</ref><ref>{{cite web|last=Duncan|first=Denvil, Klara Sabirianova Peter|title=Unequal Inequalities: Do Progressive Taxes Reduce Income Inequality?|url=http://ftp.iza.org/dp6910.pdf|publisher=Institute for the Study of Labor|date=October 2012}}</ref>
قانون میزان حقوق و دستمزد نیز به عنوان وسیله ای برای کاهش نابرابری درآمد هدف گذاری شده است. OECDادعا می کند که هزینه های عمومی برای کاهش شکاف ثروت در حال افزایش ضرورى است.<ref name="OECD13">[http://www.huffingtonpost.com/2013/05/14/wealth-gap-widens-austerity-inequlity_n_3275538.html Wealth Gap Widens In Rich Countries As Austerity Threatens To Worsen Inequality: OECD]. ''[[The Huffington Post]].'' Retrieved May 14, 2013</ref>
اقتصاددانان امانوئل سعز و توماس Piketty پیشنهاد دادند نرخهای نهایی مالیاتی بالاتری بر ثروت، تا 50 درصد، و یا 70 درصد و یا حتی 90 درصد.<ref>Annie Lowrey (April 16, 2012). [https://www.nytimes.com/2012/04/17/business/for-economists-saez-and-piketty-the-buffett-rule-is-just-a-start.html For Two Economists, the Buffett Rule Is Just a Start]. ''[[The New York Times]].'' Retrieved August 17, 2013.</ref>رالف نادر، جفری ساکس، جبهه متحد علیه ریاضت اقتصادی، از جمله دیگر افراد خواستار مالیات معاملات مالی ( که شناخته میشود به عنوان مالیات رابین هود) برای تقویت شبکه امنیت اجتماعی و بخش عمومی هستند.<ref>[[Nader, Ralph]] (April 18, 2013). [http://www.huffingtonpost.com/ralph-nader/financial-transactions-tax_b_3109421.html Time for a Sales Tax on Wall Street Financial Transactions]. ''[[The Huffington Post]].'' Retrieved June 5, 2013.</ref><ref>[http://againstausterity.org/program/1-wall-street-sales-tax 1% Wall Street Sales Tax]. UFAA.</ref><ref>Erika Eichelberger (October 30, 2013). [http://www.motherjones.com/mojo/2013/10/financial-transaction-tax-robin-hood-jeffrey-sachs Economists to Congress: It's Time for a "Robin Hood Tax" on the Rich]. ''[[Mother Jones (magazine)|Mother Jones]].'' Retrieved November 15, 2013.</ref>
پاسخ های سیاست عمومی در مورد علل و اثرات نابرابری درآمد در ایالات متحده عبارتند از:تعدیلات پیشگیرانه مالیات تصاعدی، تقویت مقررات ایمنی اجتماعی مانند کمک به خانواده ها با کودکان وابسته،رفاه، خدمات اجتماعی، سازماندهی گروه های علاقه مند به جامعه، افزایش و اصلاح یارانه های تحصیلات عالی، افزایش هزینه های زیربنایی و محدود کردن و پرداخت مالیات برای اجاره بها.<ref>{{cite news|last=Grusky|first=David B.|title=What to Do about Inequality|url=http://www.bostonreview.net/BR37.2/ndf_david_b_grusky_inequality.php|accessdate=April 6, 2013|newspaper=Boston Review|date=March–April 2013}}</ref>
==عوامل کاهش دهنده==
کشورهای دارای مجلس قانون گذار چپ دارای سطوح پایین تر نابرابری هستند.<ref>{{cite journal |doi=10.1353/wp.2003.0009 |title=Distribution and Redistribution in Postindustrial Democracies |journal=World Politics |volume=55 |issue=2 |pages=193–228 |year=2011 |last1=Bradley |first1=David |last2=Huber |first2=Evelyne |last3=Moller |first3=Stephanie |last4=Nielsen |first4=François |last5=Stephens |first5=John D. }}</ref><ref>{{cite journal |doi=10.1177/000312240607100604 |jstor=25472438 |title=Politics and Inequality in Latin America and the Caribbean |journal=American Sociological Review |volume=71 |issue=6 |pages=943–63 |year=2006 |last1=Huber |first1=Evelyne |last2=Nielsen |first2=François |last3=Pribble |first3=Jenny |last4=Stephens |first4=John D. }}</ref>بسیاری از عوامل نابرابری اقتصادی را محدود می کنند - آنها ممکن است به دو دسته تقسیم شوند:دولت حمایت مالی کرد و بازار رانده شده است.شایستگی نسبی و اثربخشی هر رویکرد، موضوع بحث است.
ابتکارات دولت عادی برای کاهش نابرابری اقتصادی عبارتند از:
*آموزش عمومی: افزایش عرضه نیروی کار ماهر و کاهش نابرابری درآمد ناشی از اختلافات آموزشی.<ref>{{cite journal |doi=10.1353/jda.0.0052 |jstor=40376250 |title=How Can Education Policy Improve Income Distribution?: An Empirical Analysis of Education Stages and Measures on Income Inequality |journal=The Journal of Developing Areas |volume=43 |issue=2 |pages=51–77 |year=2010 |last1=Keller |first1=Katarina R.I. }}</ref>
*مالیات بر ثروت: ثروتمندان نسبتاً بیشتر از فقرا مالیات دارند.کاهش میزان نابرابری درآمد در جامعه اگر تغییر در مالیات باعث تغییر در درآمد نشود.<ref>
{{cite journal |ssrn=2566842 |title=The Impact of Economic Growth, Tax Policy and Economic Freedom on Income Inequality |first1=J. R. |last1=Clark |first2=Robert A. |last2=Lawson |journal=The Journal of Private Enterprise |year=2008 }}
</ref>
نیروهای بازار خارج از مداخله دولت که می توانند نابرابری اقتصادی را کاهش دهند عبارتند از:
*مایل به خرج کردن: با افزایش ثروت و درآمد، فرد ممکن است بیشتر خرج کند. در یک مثال فوق العاده، اگر فردی همه چیز را در اختیار داشته باشد، بلافاصله باید مردم را برای حفظ ویژگیهای خود استخدام کنند، در نتیجه باعث کاهش تمرکز ثروت میشود.{{sfn|García-Peñalosa|Turnovsky|2007}}
== جستارهای وابسته ==
* [[انباشت سرمایه]]