| نویسنده = [[جین آستن]]
| زبان = انگلیسی
| جستار = [[رمان]] -- [[تاریخ]]
| سبک =
| ناشر = [//[:en.wikipedia.org/wiki/John_Murray_:John Murray (publisher) |John Murray]]
| ناشر فارسی = [[نشر نی]]
| شهر چاپ رمان = [[تهران]]
| شابک = ISBN 978 - 964 - 312- 938 - 5
}}
'''اِما''' {{به انگلیسی|Emma}} نام رمانی از [[جین آستن]] است که دربارهدربارهٔ برداشت نادرست از دلباختگی نوشته شده است. این رمان نخست در دسامبر ۱۸۱۵ میلادی (برابر با آذر یا دی ۱۱۹۴ خورشیدی) به چاپ رسید. مانند دیگر رمانهایش، آستن در این داستان هم به درگیریها و دلبستگی هایدلبستگیهای زنان در دوره جورجی انگلستان می پردازدمیپردازد.
پیش از نوشتن داستان آستن نوشت «می خواهممیخواهم قهرمان زنی بیاورم که هیچکسهیچکس جز از خودم خیلی دوستش نخواهد داشت». در نخستین بند داستان، کاراکتر نامی رمان را اینگونه نگاشته می کندمیکند: «دوشیزه ٳما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولدار». البته اما شاید اندکی لوس باشد، خودش را در پیوند دادن زوجها خیلی دست بالا می گیرد،میگیرد، از پیامدهای سوسه دواندن در کارهای دیگران ناآگاه است و رفتار دیگران را نیز بد برداشت میمیکند. کند.این داستان گونه ایگونهای از [[رمان تربیتی]] است.
== چکیده داستان ==
=== جلد نخست ===
دوشیزه ٳما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولدار بیست و یک سال دارد. او در خانه برزگ اربابی در هارتفیلد، در نزدیکی روستای بزرگ هایبری با پدر پیر و خودبیمارانگارش زندگی می کندمیکند. آقای نایتلی که برادر بزرگ جان نایتلی شوهر خواهر بزرگتر اما، جین است در همسایگی آنان خانه اربابی بزرگی در نزدیکی نیایشکده دان ول دارد. ازدواج خانم تیلور، دایه اما با آقای وستون ارباب پولدار و زن مرده این فکر را به سر دوشیزه اما می اندازدمیاندازد که گویا در پیش بینی این پیوند نقشی داشته و براستی با هوش سرشارش الهام بخش و نوید دهنده در پیوند دلها و ازدواجهاست. برای گذران روز و تنها نماندن، اما می کوشدمیکوشد تا برای هریت اسمیت زیبا که چندی است در دل آقای رابرت مارتین جوان زمیندارساده و روستایی جای دارد، شوهر مناسب تری پیدا کند. نخست بایستی از دل این جوان بدرش آورد و آنگاه او را در دل آقای التون جای دهد. آقای التون که دلباخته خود اما شده، به همه خواسته هایخواستههای دوشیزه اما در شادمان کردن هریت اسمیت پاسخ مناسب می دهدمیدهد.
آقای وستون برای سال نو میهمانی شامی براه می اندازدمیاندازد. سر میز شام، آقای التون در نبود هریت که بیمار شده، بسیار پرشور و شاد است و با دوشیزه اما بسیار شوخی می کندمیکند. آقای وستون به اما می گویدمیگوید پسرش فرانک در دومین هفته ماه ژانویه خواهد آمد. به هنگام بازگشت آقای نایتلی با کاسکه دیگر می رودمیرود و اما را با آقای التون در کاسکه ایکاسکهای تنها می گذاردمیگذارد. التون ابراز دلباختگی می کندمیکند و اما خشمگین او را با سردی از خود می راندمیراند. سرانجام فرانک بنا به قرار نمیآید. ▼
▲آقای وستون برای سال نو میهمانی شامی براه می اندازد. سر میز شام، آقای التون در نبود هریت که بیمار شده، بسیار پرشور و شاد است و با دوشیزه اما بسیار شوخی می کند. آقای وستون به اما می گوید پسرش فرانک در دومین هفته ماه ژانویه خواهد آمد. به هنگام بازگشت آقای نایتلی با کاسکه دیگر می رود و اما را با آقای التون در کاسکه ای تنها می گذارد. التون ابراز دلباختگی می کند و اما خشمگین او را با سردی از خود می راند. سرانجام فرانک بنا به قرار نمیآید.
=== جلد دوم ===
خانم بیتس به اما مژده می دهدمیدهد که نوه اش جین فیرفاکس که او از کودکی می شناسدمیشناسد و چندان با او میانه خوبی ندارد، برای سه ماه به هایبری خواهد آمد. جین بسیار آداب دان و فاخر و بسیار تودار است. آقای التون هم با دوشیزه آگوستا هاوکینز ازدواج می کندمیکند که زنی بسیار پولدار و کم و بیش زیباست. دوشیزه اما فرانک را جوانی بسیار شوخ و شاد می یابدمییابد. فرانک
پس از رسیدن به دیدن جین فیرفاکس که نزد خانواده بیتس در ویموت با او آشنا شده بوده، می رودمیرود. خوشبینی اما دربارهدربارهٔ فرانک چرچیل مانند دیگران پس از رفتن او به لندن برای کوتاه کردن موهایش از میان می رودمیرود. ▼
در میهمانی خانه کول، دوشیزه اما از خانم بیتس می شنودمیشنود که پیانویی برای جین فرستاده شده از یک ناشناس. به گمان اما و فرانک این هدیه از سوی آقای دیکسون داماد خانواده بیتس بوده که پنهانی دلباخته جین است. چند روز پس از آن، اما و خانم وستون در خانه خانم بیتس فرانک را می بینندمیبینند که نه تنها شیشه عینک خانم بیتس را جا انداخته، بلکه پیانو را هم کوک کرده و از جین خواسته تا برایشان بنوازد. فرانک می خواهدمیخواهد برگزاری یک شب نشینی برای رقص در میهمانخانه کورون (= تاج، اشاره به شهبانوی [[بریتانیا]]) را برنامه ریزیبرنامهریزی کند که نامهنامهای ای می رسدمیرسد و چون خانم چرچیل مادر فرانک بیمار شده، به ناچار فرانک همه چیز را نیمه کاره رها می کندمیکند تا برگردد. جدایی سخت است و فرانک ناگفته بسیار دارد. اما گمان می بردمیبرد که فرانک به او دلباخته شده است. اما دردیدار نخست با خانم التون، وی را زیبا و نه چندان فاخر می یابدمییابد. گفتگو بیشتر با خانم التون نشان می دهدمیدهد که او زنی خودخواه و بی فرهنگ است. همه خانواده هایخانوادههای هایبری آقا و خانم التون را میهمان می کنندمیکنند و دوشیزه اما نیز هم ناگزیر و از روی ناخرسندی به میهمان کردن آنان تن در می دهدمیدهد. خانم التون می خواهدمیخواهد کار پیشکاری برای جین فیرفاکس در نزد خانواده ایخانوادهای پیدا کند و جین از این کار خوشش نمیآید، زیرا این کار را مانند برده بودن می داندمیداند. پاسی از شب گذشته، آقای وستون از لندن می رسدمیرسد و مژده بازگشت فرانک را می دهدمیدهد. ▼
▲پس از رسیدن به دیدن جین فیرفاکس که نزد خانواده بیتس در ویموت با او آشنا شده بوده، می رود. خوشبینی اما درباره فرانک چرچیل مانند دیگران پس از رفتن او به لندن برای کوتاه کردن موهایش از میان می رود.
▲در میهمانی خانه کول، دوشیزه اما از خانم بیتس می شنود که پیانویی برای جین فرستاده شده از یک ناشناس. به گمان اما و فرانک این هدیه از سوی آقای دیکسون داماد خانواده بیتس بوده که پنهانی دلباخته جین است. چند روز پس از آن، اما و خانم وستون در خانه خانم بیتس فرانک را می بینند که نه تنها شیشه عینک خانم بیتس را جا انداخته، بلکه پیانو را هم کوک کرده و از جین خواسته تا برایشان بنوازد. فرانک می خواهد برگزاری یک شب نشینی برای رقص در میهمانخانه کورون (= تاج، اشاره به شهبانوی [[بریتانیا]]) را برنامه ریزی کند که نامه ای می رسد و چون خانم چرچیل مادر فرانک بیمار شده، به ناچار فرانک همه چیز را نیمه کاره رها می کند تا برگردد. جدایی سخت است و فرانک ناگفته بسیار دارد. اما گمان می برد که فرانک به او دلباخته شده است. اما دردیدار نخست با خانم التون، وی را زیبا و نه چندان فاخر می یابد. گفتگو بیشتر با خانم التون نشان می دهد که او زنی خودخواه و بی فرهنگ است. همه خانواده های هایبری آقا و خانم التون را میهمان می کنند و دوشیزه اما نیز هم ناگزیر و از روی ناخرسندی به میهمان کردن آنان تن در می دهد. خانم التون می خواهد کار پیشکاری برای جین فیرفاکس در نزد خانواده ای پیدا کند و جین از این کار خوشش نمیآید، زیرا این کار را مانند برده بودن می داند. پاسی از شب گذشته، آقای وستون از لندن می رسد و مژده بازگشت فرانک را می دهد.
=== جلد سوم ===
درشب نشینی فرانک همه می رقصندمیرقصند. آقای التون هریت را سخت خوار می شماردمیشمارد زیرا از رقص با او چون از خون و خانواده بزرگان نیست، سرباز می زند،میزند، در اینجا آقای هارتلی از هریت می خواهدمیخواهد با او برقصد و دوشیزه اما از او بسیار سپاسگزار می شودمیشود. چند روز پس از آن، هریت را گروهی از کولی هاکولیها آزار می دهند،میدهند، فرانک چرچیل او را از دست آنها می رهاندمیرهاند. هریت گنجینه اش را می سوزاند،میسوزاند، گنجینه چیزی جز یادگاری هاییادگاریهای آقای التون نیست. از آن پس، به گمان اما هریت دلباخته رهایی بخش خود، فرانک چرچیل است.است؛ و دوشیزه اما از این پیشامد برای هریت بسیار شادمان است. در ماه ژوئن، در میهمانی چای در خانه هارتفیلد، اما، آقای نایتلی، فرانک چرچیل، جین فیرفاکس و خانم و آقای التون با بازی یافتن واژه ناپیدا خود را سرگرم می کنندمیکنند. واژه گزیده شده فرانک آشفتگی و پریشانی جین را به دنبال دارد. هوای خوب بهانهبهانهای ای می شودمیشود تا آقای نایتلی میهمانی چیدن و چشیدن [[توت فرنگی]] راه بیندازد. آنجا اما آقای نایتلی را می بیندمیبیند که با هریت خیلی گرم گرفته است. فردای آنروز در گردش تابستانی در باکس هیل اما ریشخند ناجوری می کندمیکند که به خانم بیتس سخت
برمی خوردبرمیخورد و خشم آقای نایتلی را برمی انگیزدبرمیانگیزد. فردای آنروز، اما برای پوزش خواهی به خانه خانم بیتس می رودمیرود. از خانم بیتس می شنودمیشنود که فرانک به خانه پدری برگشته و جین پیشکاری در نزد یکی از دوستان خانم التون را پذیرفته است. آقای نایتلی چند روزی به نزد برادرش در لندن می رودمیرود. فردایش همه اهالی هایبری از مرگ خانم چرچیل آگاه می شوندمیشوند. فرانک چرچیل پنهانی با جین نامزد می کندمیکند. هریت برای اما فاش می کندمیکند که آنکه دلباخته اش و ناجی او بوده فرانک نبوده بلکه آقای نایتلی است که شب رقص با او رقصیده و از اهانت و خواری او را رهانده است. اما درمی یابد که به آقای نایتلی دلباخته است پس نباید او را به دست هریت بسپارد. فردایش آقای نایتلی از [[لندن]] برمی گردد. اما او را می بیندمیبیند و در اوج سرگشتگی و بهت زدگی اما، آقای نایتلی سرانجام سفره دل می گشایدمیگشاید و از دلباختگیش به اما می گویدمیگوید. وه چه زیبا سخنی است و پاسخ اما چه می تواندمیتواند باشد جز آری! هریت با خواستگار نخست خود رابرت مارتین در ماه سپتامبرازدواج می کندمیکند. در اکتبر، اما و آقای نایتلی ازدواج می کنندمیکنند.
== آدمهای داستان ==
* '''اما وودهاوس ''': قهرمان داستان است . دختری زیبا و باهوش که مادر خود را در کودکی از دست داده است و از زمانی که خواهر بزرگتر او ازدواج کرده است، خانم خانه شده است. گرچه وی کمی پخته ترپختهتر از سن خودش است، با این همه از روی نیاموختگی در [[زندگی واقعی|زندگی راستین]] و این باور که او همیشه درست می گوید،میگوید، دست به کارهای نادرستی می زندمیزند. همچنین وی با خویشتن سوگند خورده است که ازدواج نکند تا این که سرانجام به خود می آیدمیآید و درمی یابد که همواره دلباخته آقای نایتلی بوده است.
* '''جورج نایتلی''' : وی سی و شش ساله است و دوست نزدیک و تنها یاور اما و تنها کسی است که از او خرده می گیردمیگیرد. او برادر بزرگتر جان نایتلی، شوهر ایزابلا خواهر بزرگتر اما است و ارباب زمین هایزمینهای همسایه است.
* جین فیرفاکس : یتیمی که تنها کسان نزدیکش خالهاش دوشیزه بیتز و مادر بزرگش هستند. وی دختری زیبا و باهوش و در نواختن پیانو و آواز چیره دستچیرهدست است. او تنها کسی است که اما به او رشک می بردمیبرد.
* '''هریت اسمیت ''': دختر جوان و دوست اما که از آموزشکده ایآموزشکدهای نزدیک بیرون آمده و اما را تنها راهنما، یاور و غمخوار خود می داندمیداند. اما در برگهای نخست داستان از او بسیار پشتیبانی می کندمیکند. اما بسیار می کوشدمیکوشد تا همسر خوبی برای هریت پیدا کند.
* فیلیپ التون : جوانی خوش برخوردخوشبرخورد که اما او را شیقته خود می پندارد،میپندارد، هر چند او را برای ازدواج با هریت هم مرد مناسبی می بنیند و سرانجام این مرد هم با جین نامزد می کندمیکند.
* '''آگوستا التون''' همسر آقای التون، زنی خودپسند و بی فرهنگ است.
* '''خانم آنه وستون''' : یا خانم تیلور، سرپرستی اما را ۱۶ سال بر دوش داشت تا این که با آقای وستون ازدواج کرد.
* '''آقای وستون ''' مردی پوادار و زن مرده که با خانم بیلور ازدواج می کندمیکند.
* '''دوشیزه بیتز''' : مادر او خانم بیتز یکی از دوستان آقای وودهاس است.
* '''هنری وودهاوس''' : پدر خودبیمارانگار و گوشه کیر دوشیزه اما است.
* '''مارک فرانک چرچیل''' : پسر آقای وستون و جوانی دوست داشتنی است که مورد توجه همگان به جز آقای نایتلی است. او پس از مرگ مادرش، از پشنیبانی عموی خود مورد برخوردار می شودمیشود.
* '''ایزابلا نایتلی''' خواهر بزرگتر اما است
* '''جان نایتلی''' شوهر ایزابلا و بردار بزرگتر جورج است.
|