آمیختگی فارسی با زبان‌های دیگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
LetsDoItBot (بحث | مشارکت‌ها)
تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB
خط ۲:
{{درستی}}
[[زبان فارسی]] مانند بیشتر زبان‌های زنده، آمیزش و دادوستدهایی با دیگر زبان‌ها داشته‌است.
در طول تاریخ به علت قرار داشتن ایران در منطقه‌ای که کانون دادوستد فرهنگی و بازرگانی و حتی هدف جنگ‌های همیشگی بوده‌است، زبان فارسی همیشه در حال کنش و واکنش با زبان‌های دیگر بوده‌است. در بین زبان‌های بیگانه، به خاطر رواج [[زبان عربی]] در جهان اسلام، بیشترین آمیزش با زبان عربی بوده‌است. برخی این آمیختگی با زبان ناهمشکل عربی (که برخلاف فارسی، صرفی و تحلیلی‌ست) را مایه پیچیدگی ناموزون [[دستور زبان فارسی]] (همچون ۱۶ جمع شکسته اضافه و ۱۴ باب فعلی) و نازایی در تولید واژگان تازه می‌دانند بگونه‌ای که مثلامثلاً واژگان جدید با استفاده از دستگاه واژگانی عربی ساخته می‌شوند.
 
زبان فارسی از زبان‌های بسیاری تأثیر پذیرفته‌است که از جمله می‌توان به زبان‌های زیر اشاره کرد:
خط ۱۷:
این وزن‌ها ابزاری بسیار نیرومند را در دست شعرای پارسی‌زبان قرار داد که به همراه بهره‌گیری از واژه‌های تازه‌وارد شده عربی سروده‌های خود را با آسانی بسرایند و به کمک این ابزارها شعر پارسی رادر زمانی کوتاه به اوج برسانند.
 
با فروپاشی امپراتوری‌های [[عرب]] در سده‌های گذشته رفته‌رفته از نفوذ عربی در پارسی کاسته شد و واژه‌های کم کاربرد عربی کم‌کم به فراموشی سپرده شد.شد؛ ولی انبوهی از واژه‌های عربی که آوایش پارسی یافته بودند هنوز هم در زبان پارسی وجود دارند.
 
ولی مهم‌ترین تأثیر زبان عربی در زبان پارسی نازا شدن دستگاه کارواژه‌های (فعل‌ها) ساده زبان پارسی بوده‌است. برای نمونه به جای آموزاندن، تعلیم دادن؛ به جای خوراندن، تغذیه کردن؛ به جای کوشیدن، سعی به عمل آوردن؛ به جای گردیدن، تغییر کردن؛ به جای برآمدن، طلوع کردن، روایی یافت. این به دلیل ورود اسم مصدرهای عربی بود که به ناچار با کارواژه‌های کردن، شدن، گردیدن، و نمودن همراه می‌شدند. بنابر این عادت بر آن شد که نخست از مصدرهای فارسی اسم مصدر بسازند و آن گاه آن اسم مصدر را به صورت ترکیبی درآورند، مانند کوشش کردن به جای کوشیدن؛ آموزش دادن، به جای آموزاندن؛ پرورش دادن، به جای پروریدن؛ مالش دادن، به جای مالیدن؛ کاوش کردن، به جای کاویدن.
 
کارواژه‌های مرکب، نازاست و واژه دیگری از آن نمی‌توان گرفت؛ حمام گرفتن، تجربه کردن، وابستگی داشتن، دل بریدن، طلاق دادن و تهمت زدن.زدن؛ ولی کارواژه‌های ساده هرزبان، چشمه‌های زاینده واژگان آن زبان است، زیرا از هر کارواژه ساده چندین واژه می‌توان برگرفت. ببینید از کارواژه‌های «ساختن»، چند واژه می‌توان ساخت؛ ساز، ساززن، سازنده، سازندگی، سازش، سازشکار، سازکار، سازگار، سازمند، سازمان، سازمانده، سازور، سازوار، سازوبرگ، سازه، سازیدن، ساخت، ساختار، ساختگی، ساختمان و آهنگساز. این یکی از بزرگ‌ترین زیان‌های عربی بر پارسی بود که بسیاری از کارواژه‌های زاینده را به فراموشی سپرد (سپوختن، آجیدن، فساییدن و لوغیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن و...و…)
 
== ترکی ==
{{همچنین ببینید|وام‌واژه‌های ترکی در فارسی}}
تأثیرپذیری زبان فارسی از [[زبان ترکی]] و در مقابل تأثیرگذاری زبان فارسی به ترکی در طی سده‌های متمادی در اثر همجواری این دو زبان در فلات ایران صورت گرفته. زبان ترکی که در مراحلی زبان شاهان و درباریان و لشکریان بوده در حوزه‌های خاصی تأثیرات لغوی و دستوری خاصی را به فارسی بخشیده و متقابلامتقابلاً از آن متأثر گشته‌است. واژه‌های چندی در حوزه آشپزی همچون '''اجاق'''، '''دلمه'''، '''بشقاب'''، '''قابلمه'''، '''قیمه'''، '''قورمه'''، بر گرفته از زبان ترکی هستند. در حوزه نظامی نیز لغات و ترکیباتی از قبیل '''یورتمه'''، '''گلنگدن'''، '''قنداق'''، '''قشون'''، '''چاتمه''' و '''یاغی ''' نشانگر نقش این زبان در لشکر بوده. یکی از ترکیبات دستوری ترکی در زبان فارسی پسوند '''چی''' است که به معنی فاعل یک کار و یا دارنده شغل در اسامی همچون '''پستچی'''، '''تلفنچی ''' و غیره می‌آید.
یکی از نکات قابل توجه در تعامل زبان ترکی با فارسی، تلفظ حروف می‌باشد. از جمله حروفی که در تلفظ ترکها و پارسی‌ها مغایرت دارد، حرف '''ق''' می‌باشد. بنابرنظر دهخدا، کلماتی که دارای حرف '''ق''' هستند عمدتاً یا عربی هستند یا ترکی. در برخی گویش‌های فارسی از جمله فارسی معیار تهرانی تمایزی بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' در تلفظ وجود ندارد که این مسئله می‌تواند شنونده را دچار اشتباه کند. مثل: '''قریب''' به معنی '''نزدیک''' و '''غریب''' به معنی '''دور'''. در گذشته در فارسی تمایز بین حرف '''ق''' و حرف '''غ''' وجود داشته‌است که این تمایز در برخی گویشهای امروزی از جمله گویش یزدی و گویشهای شرقی مانند [[فارسی افغانستان]] حفظ شده‌است. در [[ترکی آذربایجانی]] امروزی '''ق''' شبیه '''گ''' فارسی آوایش می‌شود. به همین شکل در برخی زبانهای ترک-تبار امروزی آوایش اولیه حرف '''ق''' حفظ شده‌است.
 
== مغولی ==
خط ۳۴:
== روسی ==
{{همچنین ببینید|فهرست وام‌واژه‌های روسی}}
در دوران معاصر و به خصوص پس ازآغاز روابط ایران و روسیه، زبان این کشور نیز به همراه سیاست روسیه بر زبان فارسی تأثیر گذاشت. بسیاری از محصولات جدید غرب از راه روسیه وارد ایران شدند و نام روسی را با خود به زبان فارسی آوردند. از نمونه واژه‌های روسی در زبان فارسی می‌توان به '''استکان'''، '''اسکناس'''، '''بنزین'''، '''ماشین''' (به معنای خودرو)، '''کالباس'''، '''سوسیس'''، ،'''چرتکه'''، '''اشکاف'''، '''کاپوت'''، '''اتو'''، '''ساسات'''، '''ترمز'''، '''آپارات'''، و '''سماور''' اشاره نمود.
 
== زبان فرانسوی ==
{{همچنین ببینید|فهرست وام‌واژه‌های فرانسوی در فارسی}}
[[زبان فرانسوی]] برای مدت طولانی به عنوان زبان دیپلماتیک و بین‌المللی شناخته می‌شده‌است. پس از برقراری رابطه تجاری و فرهنگی بین ایران و [[فرانسه]]، آموزش زبان فرانسوی به عنوان زبان دوم و تحصیل دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های فرانسه، تعداد زیادی واژه از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته‌است. دامنه و موضوع وام‌واژه‌های فرانسوی در زبان فارسی بسیار گسترده‌است و شامل واژگان سیاسی، آموزشی، صنعتی و ماشینی، و واژگان روزمره می‌شود. برخی از این واژه‌ها چنان با فارسی در آمیخته‌انددرآمیخته‌اند که بسیاری ممکن است از وام‌واژه بودن آنها بی‌اطلاع باشند. از میان واژه‌های فرانسوی که در زبان فارسی رایج است، می‌توان به '''[[اتوبوس]]'''، '''[[مینی‌بوس]]'''، '''مغازه'''، '''[[رفوزه]]'''، '''دیکته''' ، '''[[آسانسور]]'''، '''نمره'''، '''ژاندارمری'''، '''آژان'''، '''آژانس'''، '''اکیپ'''، '''ایده'''، '''انفورماتیک'''، '''[[کنفرانس]]'''، '''کنگره'''، '''تیره''' (خط تیره)، '''تابلو'''، '''[[کنکور]]'''، '''کوران'''، '''ویرگول'''، '''[[تلویزیون]]'''، '''[[تئاتر]]'''، '''[[توالت]]'''، '''مرسی''' (تشکر)، '''لابراتوار'''، '''دکوراسیون'''، '''مبل'''، '''مبلمان'''، '''مانتو'''، '''ژاکت'''، '''اورژانس'''، '''[[آمبولانس]]''' و '''راندمان'''پاتلون (در گویش هایگویش‌های جنوب غربی ایران) فلاسک>، پالتو - اشاره کرده.
 
در فارسی، بسیاری از کشورها و شهرهای جهان با نام فرانسوی‌شان شناخته می‌شوند، مانند '''رومانی'''، '''بلژیک'''، '''اتریش'''، '''آلمان'''، '''نروژ'''، '''سوئد'''، '''سوییس'''، '''فنلاند'''، '''کرواسی'''، '''لتونی'''، '''استونی'''، '''لیتوانی'''، '''ژاپن'''، '''مکزیک'''، '''شیلی'''، '''آرژانتین'''، '''واشنگتنواشینگتن''' (به‌جای واشینگتن)، '''بیرمنگهام''' (به جای بیرمینگهام)، و '''برلن''' (به جای برلین).
 
همچنین ماه‌های میلادی نیز با نام فرانسوی‌شان بکار می‌روند، مانند '''ژانویه'''، '''فوریه'''، '''مارس'''، '''آوریل''' و غیره.