فن شعر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
LetsDoItBot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
{{ویکیسازی}}
'''رساله فن شعر ارسطو''' (فن شعر = [[بوطیقا]]) از
فن شعر را ابتدا [[ابوبشر متی بن یونس]] - از [[نسطوریان]] [[بغداد]] که
رسالهٔ ''فن شعر'' [[ارسطو]] در [[زبان یونانی|یونانی]] Περὶ ποιητικῆς و در [[زبان لاتین|لاتین]] De Poetica نامیده میشود که مُعرّبش ''[[بوطیقا]]'' میشود.
خط ۲۸:
== درونمایه ==
رسالهٔ «فن شعر» دارای بیست و شش بخش کوتاه است. چهار بخش نخست آن به تعریف شعر میپردازد و در بارهٔ رابطه میان شعر و تقلید،
در بحث از تراژدی، ارسطو ابتدا آن را تعریف میکند و آن گاه اجزای آن را
در تراژدی شش جزء وجود دارد که تراژدی از آنها ترکیب مییابد: «افسانه مضمون»، «سیرت»، «گفتار»، «اندیشه»، «منظر نمایش» و «آواز». در این اجزاء مهم این است که افعال، ترکیب و درهم آمیخته شو ند؛ زیرا تراژدی تقلید مردمان نیست، بلکه تقلید کردار، زندگی، سعادت و شقاوت است و سعادت و شقاوت نیز هر دو از نتایج و آثار کردار هستند.
خط ۵۰:
<center>
باید
</center>
بر انگیزش ترس و شفقت یکی از
کردارهای تراژدی گون معمولاً ناروا و ناعادلانه و زشت هستند. این گونه کردارها ممکن است آگاهانه، ارادی و تعمدی باشد یا نادانسته و ناخواسته و غیر تعمدی؛ و بهترین نوع کردار تراژدی گون آن است که:
خط ۶۱:
از نظر ارسطو کردارهای تراژیک کردارهایی هستند که تغییر و تحول سرنوشت قهرمان در آن به وسیلهٔ «دگرگونی و بازشناخت» انجام پذیرد و هم چنین لازم است که چنین تحولی از اصل و بنیان خود افسانه پدید بیاید، به گونهای که یا به حکم ضرورت یا به حکم احتمال، نتیجهٔ منطقی وقایع قبلی باشد، نه این که تنها به دنبال رویدادهای دیگر و بدون ارتباط تنگاتنگ و ارگانیک با رویدادهای پیشین رخ دهد.
ارسطو دگرگونی را عبارت میداند از تبدل و تحول وضع فعلی به ضد آن، و بر این نظر است که این دگرگونی باید به حکم ضرورت و یا بر حسب احتمال پیش آید. او بازشناخت را به صورت انتقال از ناشناخت به شناخت تعریف میکند که «سبب میشود میانهٔ کسانی که میبایست به سعادت یا شقاوت رسند کار از دوستی به دشمنی، یا از دشمنی به دوستی بکشد و
به عقیدهٔ ارسطو چنین بازشناختی وقتی همراه با دگرگونی باشد سبب بر انگیزش ترس همراه با شفقت میشود؛ و در حقیقت تراژدی تقلید کردارهایی است که این گونه عواطف را برانگیزد. ارسطو برای باز شناخت انواع گوناگونی قائل میشود و آن را به چند دسته تقسیم میکند:
* بازشناخت به وسیلهٔ نشانههای مریی موروثی یا اکتسابی. بازشناختهایی که مطابق سلیقه و ذوق شاعر ابداع شده باشند و نه موافق
* بازشناختی که با
* بازشناختی که از روی قیاس حاصل میشود. بازشناختی که مبنای آن اعتماد شاعر بر قیاسی کاذب است که گمان میکند برای خواننده یا بیننده پیش میآید.
خط ۷۴:
''</center>
افسانهٔ تراژدی باید دارای ویژگیها ی معینی باشد و امور خاصی را طرف توجه قرار دهد و از امور خاصی اجتناب کند. افسانهٔ تراژدی نباید هرگز طوری پردازش شود که در آن نیکان از بهروزی به تیرهروزی بیفتند، زیرا این امر ترس و شفقت را در تماشاگر
<center>
''آنچه مورد شفقت است کسی است که دچار شقاوتی شدهاست اما مستحق آن بدبختی نبوده است، و
''</center>
خط ۹۰:
* نکته دوم «مناسبت» است؛ بنابراین هر چند ممکن است اشخاص داستان _ مثلاً_ به سیرت مردانگی موصوف شوند، اما با سرشت زن هیچ مناسبتی نیست که به این سیرت موصوف شود.
* نکته سوم «مشابهت» با اصل است و این امر البته به غیر از خوب بودن سیرت و مناسب بودن اخلاق است که در نکته دوم به آن اشاره شد.
* نکته چهارم «ثبات در سیرت» است؛
=== گفتار ===
خط ۱۰۲:
=== آواز ===
ارسطو در توضیح دستهٔ همسرایان میگوید:
{{نقلقول|اما گروه خنیاگران را باید بهمثابهِ یکی از اشخاص نمایشنامه تلقی کرد که بدین لحاظ، جزیی هستند از کل، و درواقع نه آنطور که نزد اوریپید معمول است، بلکه موافق
== تفاوتهای شعر حماسی و تراژدی ==
# شعر حماسی با تراژدی از حیث طول قصه و نیز از حیث [[وزن شعر]] تفاوت دارد.
# شعر حماسی مزیتی خاص نیز دارد که سبب میشود طول آن افزایش پذیر باشد؛ چون در تراژدی نمیتوان اجزای واقعهای را که مقارن زمان وقوع اصل داستان روی دادهاند، توصیف کرد، بلکه فقط وقایعی قابل توصیف اند که در روی صحنه هستند، اما در شعر حماسی به این دلیل که متضمن نقل روایات است میتوان اجزای مختلف را نیز که مقارن زمان وقوع اصل داستان روی دادهاند توصیف کرد. این اجزا اگر با موضوع اصل داستان ارتباط داشته باشند، به طول و تفصیل شعر میافزایند.
# در شعر حماسی باید از امور
== ترجمههای فارسی ==
|