نظریه شبکه کنشگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
جز تمیزکاری
خط ۳:
{{منبع|تاریخ=فوریه ۲۰۱۷}}
{{گسترش}}
'''نظریه کنش‌گر- شبکه'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Technoscience|نام خانوادگی=کالون|نام=میشل|ناشر=Unipub|سال=2007|شابک=978-82-7477-300-4|مکان=نروژ|صفحات=273}}</ref> {{انگلیسی|ANT}} یکی از رویکردهای [[نظریه اجتماعی]] و پژوهش است؛ این نظریه از شاخه [[مطالعات علم]] که رفتار اشیاء را بخشی از [[شبکه اجتماعی]] می‌داند، نشأت گرفته‌استگرفته‌ است. این نظریه، حاوی یک رویکرد بین‌رشتهایبین‌رشته ای برای [[علوم اجتماعی]] و فناوری است که اولین بار در آثار میشل کالون[http://ssgj.iranjournals.ir/article_4076_555.html#_ftn3 ( Michel Callon)] (1991) و برونو لتور[http://ssgj.iranjournals.ir/article_4076_555.html#_ftn4 ( Bruno Latour)] (1992) دیده شد (Law, J. 1992). تحلیل آنها اساساً در مورد شبکهایشبکه ای از عوامل انسانی و غیرانسانی با تعاملات پیشرفته در این حوزههاحوزه ها بود. هویت و کیفیت عاملها،عامل ها، طی مناسبات میان نمادهای انسانی و غیرانسانی تعیین و تعریف میشود و نمادها نیز از طریق فرایندهای ارتباطی که برقرار میکنند، شناسایی میشوند. در این نظریه، بازیگران با هم دست‌اندرکار بازسازی شبکهایشبکه ای از تعاملات میشوند که موجب ثبات سیستم میشود و تفاوت اساسی بین دو گروه از عوامل در این است که فقط کنش‌گران انسانی قادر به قراردادن عاملان غیرانسانی در جریان فعالیت سیستم هستند. این نظریه ریشه در مطالعات شبکه وابستگیهایوابستگی های میان عملکردهای اجتماعی در حوزه دانش و فناوری دارد و بر این ایده استوار است که تیپولوژی شبکهها،شبکه ها، عموماً غیرمحلی و اغلب اهداف محدودهایمحدوده ای (مرزی) دارند که از میان تعاملات غیرمحلی و مقیاس شکن برمیخیزدبرمی (فنی، ۱۳۹۲)خیزد.
 
نظریه شبکه کنش گران که توسعه جریان گسترده‌تر [[مکتب فکری]] ساخت گرایی اجتماعی فناوری برشمرده می‌شود با بررسی ابعاد اجتماعی و فنی به طور همزمان، ایجاد، بقاء و ثبات شبکه‌های مشتمل بر مؤلفه‌های انسانی و غیرانسانی (افراد، سازمان‌ها، نرم‌افزار و سخت‌افزارهای ارتباطی و استانداردهای زیر ساختی) را مد نظر دارد. (شریف‌زاده، ۱۳۹۱).
 
نظریه شبکه کنشگران(ANT) که توسعه جریان گسترده‌تر مکتب فکری ساخت گرایی اجتماعی-فناوری برشمرده می‌شود، با بررسی ابعاد اجتماعی و فنی به طور همزمان، بقاء و ثبات شبکه‌های مشتمل بر مولفه‌های انسانی و غیرانسانی نظیر افراد، سازمانها، نرم‌افزار و سخت‌افزارهای ارتباطی و استانداردهای زیر ساختی را مد نظر دارد. فرضیه‌های این نظریه در دهه ۱۴۹۰، موجب شکل گیری دیدگاه‌های مختلف پیرامون نقش و جایگاه ذی نفعان مختلف در شبکه با هدف بهره‌مندی از فناوری‌های اطلاعاتی گردید. نخستین توسعه و کاربرد نظریه شبکه کنشگران منتسب به [[جامعه‌شناسی علم]] بود و در اکول دمین پاریس توسط مایکل کالون و برونو لاتور بنیان‌گذاری گردید.
 
نظریه شبکه کنشگران بر این باور است که جهان مملو از هویت‌های مرکب شامل مولفه‌های انسانی و غیرانسانی برای مثال ساختارهای اطلاعاتی است، از این رو برای موقعیت‌هایی که تمایز بین این مولفه‌ها دشوار است از نظریه شبکه کنشگران استفاده می‌شود.
خط ۱۳:
نظریه شبکه کنشگران بیان می‌دارد که روابط خالص فنی و یا اجتماعی در سامانه اطلاعات وجود ندارد، هر آنچه در دید نخست اجتماعی به نظر می‌رسد، دارای رگه‌های فنی است و جزیی از هر بعد فنی، اجتماعی است.
 
بنابراین، شبکه‌های کنشگران، نظام‌های متحدی هستند که موجودیت آنها مدیون کنشگرانکنش گران و مولفه‌های انسانی و غیرانسانی است. این شبکه‌ها به طور ذاتی در طول زمان متغیر هستند و به طور مداوم به واسطه وجود کنشگران در گیر در شبکه دچار تحول و تغییر می‌گردند. به عبارت دیگر، با تعویض هر کنشگر، شبکه نیز تغییر می‌یابد. این نظریه قادر به تحلیل ابعاد اجتماعی و فنی به طور همزمان است. هدف شبکه کنشگران، تبیین جامعه ای از کنشگران انسانی و غیرانسانی است که به گونه مساوی در شبکه پیوند می‌خورد و برای دستیابی به اهداف خاص، برای مثال کاربرد اطلاعات حسابداری در تصمیم‌گیری حسابداران و مدیران، تلاش می‌کند (بنی طالبی و همکاران، ۱۳۹۴).
 
در نظریه شبکه کنشگران، شبکه‌های موفق، متشکل از ذی نفعان است و با عضویت بدنه مکفی از متحدان/ منتفعان و تاویل و تفسیرعلایقتفسیر علایق آنها شکل می‌گیرد، به طوری که این کنشگران مایل به مشارکت در شیوه‌های فکری و عملی خاصی هستند که هدف دوام شبکه را دنبال می‌کند.
 
نظریه شبکه کنشگران، ساخت واقعیت را به مثابه [[جعبه سیاه]] می‌نگرد. این جعبه سیاه زمانی خلق می‌شود که علائق کنشگرانانسانیکنشگران انسانی و غیرانسانی در مجموعه منفردی تنظیم و شبکه به نسبت پایایی شکل می‌گیرد اما واقعیت به شکل کلاسیک نشر نمی‌یابد. در عوض، باورها تعبیر و تفسیر می‌شوند و به واسطه نقش و اثر گذاری دیگر کنشگران، قوام می‌یابند یا تضعیف می‌شوند.
 
بنابراین، این باورها به طور ثابت در طول زمان و مکان با گسترده شدن شبکه انسانی و غیر آن انتقال می‌یابند. از این رو، نشر اطلاعات به باور خاص یک فرد بستگی ندارد و به عبارت دیگر، پیامد تصمیم‌گیری یک کنشگر منفرد نیست، بلکه به تصمیم‌گیری سایر کنشگران در زمان و مکان وابسته است و واقعیت نهایی هر ادعا بدین سان تعیین می‌شود. به عبارت دیگر، نظریه شبکه کنشگران چارچوبی برای مطالعه عمل اجتماعی و فعل و کنش کنشگران) انسانی و غیرانسانی در موقعیت [[زندگی واقعی]] است.
 
ظریهنظریه شبکه‌ها کنشگر از سه مفهوم اصلی ''کنشگران، شبکه و جعبه سیاه'' تشکیل شده‌است که در ادامه به معرفی هر کدام پرداخته می‌شود.
 
== کنش گران (Actor) ==
در پژوهش‌های نظریه شبکه کنشگران، گره /(node) فاعل (actant) کنشگر/ عامل، مفهومی کلی برای مصنوعات انسانی و غیرانسانی است که با کنش و حرکت آن، دیگر اجزاءاجزا شبکه به حرکت در می‌آید. نظریه پردازان شبکه کنشگران بر این باورند که اجزاءاجزای انسانی و غیرانسانی شبکه، عملکردی برابر دارند. در واقع، کنش گران هستند که به انجام فعل/کنش مبادرت می‌ورزند. تمایز کنشگران در نظریه شبکه کنشگران با سایر دیدگاه‌های مطرح در علوم اجتماعی در آن است که در این تعاریف، بر بعد انجام کنش تأکید بیشتری نسبت به خود کنشگران-خواه به صورت هویت‌های اجتماعی و یا فنی– مبذول می‌گردد (همان).
 
با توجه به اهمیت مضاعف عاملیت غیرانسانی (ماشین‌ها، حیوانات، متون و یا ترکیبی از آن‌ها) در این نظریه، شبکه مورد نظر این نظریه در واقع ملغمه ای از کنشگران متنی، مفهومی، در واقع اجتماعی و تکنولوژیکی است. در نظریه کنشگر شبکه هر کنشگر مختار یا عامل (actant)کارگزاری (agent) فردی یا جمعی است که می‌تواند پیوسته یا منفک از دیگر کارگزاران باشد. عامل‌ها به عضویت انجمن‌های شبکه دار در می‌آیند و هویت خود را از آن‌ها کسب می‌کنند. شبکه‌ها به عامل اجازه می‌دهد که ذات، قصد، کنش و ذهنیت خود را متعین سازد. از سوی دیگر، عامل‌ها در فرایند کار علمی خود به شبکه مبدل شوند و تحت عنوان شبکه توسعه یابند. کنشگران ترکیبی هستند از اشیاء، هویت‌ها، روابط، و احکام که به طور نمادین به آ ن‌ها تفویض شده‌است و قادرند به درون شبکه‌های ناهمگون دیگر رخنه کنند یا در آ نها لانه بسازند (قاضی طباطبایی، ودادهیر، ۱۳۸۶).
 
کنشگر نقطه ای در شبکه است که در یک لحظهٔ معین حاصل می‌شود، اگر کنشگر را کنشگر شبکه ای بدانیم، کنشگر توسط کنش دیگر کنشگران ساخته شده‌است و هم چنین یک کنشگر، فقط در صورتی کنشگر است که عاملیت او یک حالت از امور را تغییر دهد.
خط ۳۷:
این نظریه تمایز بین عاملیت و ساختار را که از یک دلمشغولی فکری ریشه دار در علوم اجتماعی است نادیده می‌انگارد و دو عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند می‌زند. در واقع این دو هر لحظه قابل تبدیل شدن به همدیگر اند. این نظریه بر آن است که این تمایز نه سودمند است نه لازم، چرا که پدیده‌های سطح کلان شبکه‌هایی هستند که بتدریج مفصل تر و با ثبات تر می‌شوند.
 
باشند اما این دو در نسبت با یکدیگر برسازنده علم فناوری هستند. نسبت [[شبکه‌های محلی]] با شبکه‌های جهانی نیز هرمنیوت یکی و یا به عبارت نشانه شناسانه نسبتی است. یعنی شبکه‌های جهانی کل‌هایی نیستند که ذات شبکه به طور کلی را تشکیل می‌دهند بلکه صرفًا در نسبت با شبکه‌های محلی به آنچه هستند تبدیل م یمی شوند. شبکه‌های جهانی با واسطهٔ گره‌ها به شبکه‌های محلی پیوند می‌خورند.
شبکه‌ها فعالیت‌های فرایندی و برساخته شده‌ای هستند که عوامل آ نها را برساخته‌اند؛ همان عواملی که شبکه‌ها آن‌ها را برساخته‌اند. در اینجا ما باز با دور هرم نیوتیکی دیگری روبرو هستیم که قبلاً ذکر آن رفت. یکی از دلائل مهم ضد ذات گرا بودن و پایبندی به اصل موجودیت نسبی این نظریه در همین نکته نهفته‌است نه عامل ذات است نه شبکه، بنابراین هیچ‌یک بدون دیگری نم ی توانند وجود داشته
 
این نظریه در پی یافتن پاسخ به معضلاتی است مبنی بر این که؛ چگونه عناصر شبکه را سازمان می‌دهند، در هم می‌آمیزند، و متحول می‌کنند یا ترجمه و تفهیم می‌کنند؛ چگونه عوامل می‌بایست از دنبال کردن امیال یا اغراض شخصی خود ممانعت کنند؛ چگونه عضوگیری انجام می‌شود و دیگران به سرمایه‌گذاری و پی گیری برنامه خود ترغیب می‌شوند؛ چگونه شبکه به کنشگران هدف کاری و انگیزه می‌بخشد و نقش‌ها را به مثابه احکام یا دستورالعمل‌ها تثبیت می‌کند؛ چگونه فرایند صدور دستورالعمل‌ها از حیث کاری ساد ه تر و سودمندتر و یا ساده می‌شوند؛ چگونه شبکه‌ها از حیث کارکردی به هستار غیرقابل تجزیه ای تبدیل می‌شوند (قاضی طباطبایی، ودادهیر، ۱۳۸۶).
باشند اما این دو در نسبت با یکدیگر برسازنده علم فناوری هستند. نسبت [[شبکه‌های محلی]] با شبکه‌های جهانی نیز هرمنیوت یکی و یا به عبارت نشانه شناسانه نسبتی است. یعنی شبکه‌های جهانی کل‌هایی نیستند که ذات شبکه به طور کلی را تشکیل می‌دهند بلکه صرفًا در نسبت با شبکه‌های محلی به آنچه هستند تبدیل م ی شوند. شبکه‌های جهانی با واسطهٔ گره‌ها به شبکه‌های محلی پیوند می‌خورند.
 
این نظریه در پی یافتن پاسخ به معضلاتی است مبنی بر این که؛ چگونه عناصر شبکه را سازمان می‌دهند، در هم می‌آمیزند، و متحول می‌کنند یا ترجمه و تفهیم می‌کنند؛ چگونه عوامل می‌بایست از دنبال کردن امیال یا اغراض شخصی خود ممانعت کنند؛ چگونه عضوگیری انجام می‌شود و دیگران به سرمایه‌گذاری و پی گیری برنامه خود ترغیب می‌شوند؛ چگونه شبکه به کنشگران هدف کاری و انگیزه می‌بخشد و نقش‌ها را به مثابه احکام یا دستورالعمل‌ها تثبیت می‌کند؛ چگونه فرایند صدور دستورالعمل‌ها از حیث کاری ساد ه تر و سودمندتر و یا ساده می‌شوند؛ چگونه شبکه‌ها از حیث کارکردی به هستار غیرقابل تجزیه ای تبدیل می‌شوند (قاضی طباطبایی، ودادهیر، ۱۳۸۶)
 
== جعبه سیاه ==
هر نوع ساختار موجود در، (black box) جعبه سیاه شبکه است که فارغ از پیچیدگی یا پیش زمینه خود، آنقدر پایا و مشخص است که به مثابه یک واقعیت مسلم تلقی می‌شود (بنی طالبی و همکاران، ۱۳۹۴).
 
== جایگاه نظریه ==
نظریه کنشگر شبکه به همان نسبت که نظریه است رو ش شناسی نیز محسوب می‌شود. ضد [[ذات گرایی]] در این رویکرد، هم چارچوب مفهومی مورد استفاده برای تفسیر را فراهم می‌کند هم فرافراینده یندهایای را که شبک ه‌هاشبکه‌ها از طریق آ ن‌هاآن‌ها محک می‌خورند، پیش می‌برد. این نظریه بر سه اصل روش شناختی تأکید می‌کند:
 
این نظریه بر سه اصل روش شناختی تأکید می‌کند:
نخست، لاادری گر ی(Agnosticism)، بدین معنی که به هر گونه پیش فرضی درباب ماهیت شبکه‌ها، شرایط علی، یا درستی قرائت عوامل مردود و مطرود است. دوم، تقارن یا هم‌ارزی تعمیم یافته(Generalized Symmetry or Equivalence) یا بکارگیری چارچوب تبیینی و زبانی واحد به هنگام تفسیر عوامل انسانی و غیرانسانی. سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیده‌ها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار می‌ورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شده‌اند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند. از منظر [[جامعه شناختی]]، نظریه کنشگر شبکه نوعی نظریه اجتماعی مناقشه برانگیز محسوب می‌شود چرا که آن، در حقیقت، با جدی گرفتن عناصر غیرانسانی و استفاده از اصطلاح عوامل (actant) به جای کنشگران (actors) چشم‌اندازهای رایج در جامعه‌شناسی را به مبارزه جدی فرا می‌خواند. بنا بر رویکرد نظریه کنشگر شبکه زندگی اجتماعی قابل تقلیل به عوامل انسانی یا غیرانسانی محض نیست و آن دسته از [[نظریه‌های جامعه‌شناسی]] که به دنبال ارائه مدل‌های تبیینی بر اساس یکی از عو امل انسانی و یا غیرانسانی اند، در واقع دچار [[تقلیل گرایی]] هستند. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، نظریه شبکه برداشت متفاوتی از امر یا صفت اجتماعی (The Social) و همین‌طور جامعه وجامعه شناسی ارائه می‌دهد. برای نظریه پردازان این رویکرد امر یا صفت اجتماع ی چیزی غیر از شبکه‌های مدل بندی شده از مواد (عناصر) نامتجانس از عوامل انسانی و غیرانسانی مثل فضا، اشیاء و غیره نیست؛ بنابراین، بحث اصلی این نظریه این است که ما نمی‌توانیم از جامعه صحبت کنیم مگر آن‌که آن را نوعی ناهمگونی یا عدم تجانس از شبک ه‌های اجتماعی در نظر بگیریم. امر یا صفت اجتماعی در این نظریه عبارت است از تداخل دنیاهای اجتماعی و تک نولوژیک. این دو از یکدیگر تفکیک‌پذیر نیستند و در هم دیگر لانه کرده‌اند (Embedded) و یکی به طور مداوم در تکوین دیگری دخیل است. از این دیدگاه مهمترین تکلیف جامعه‌شناسی مشخص کردن این شبکه‌ها با لحاظ کردن عدم تجانس آن هاست؛ بنابراین پرسش اساسی این است که چگونه آ ن‌ها برای ایجاد هستا رها و مفهوم‌هایی چون جامعه، [[نظم اجتماعی]]، سازمان‌ها، ساختار، نابرابری، قدرت، کنترل اجتماعی، هژمونی و غیره الگوبندی و بسیج می‌شوند. آنچه نظر یه کنشگر شبکه بر آن تصریح دارد این است که توانایی موجودات انسانی در تکوین [[شبکه‌های اجتماعی]] فقط به سبب تعامل آن‌ها با عوامل همنوع یا انسا نهای دیگر نیست بلکه به سبب تعامل با عوامل غیرهمجنس یا غیرانسانی نیز هست.
 
نخست، لاادری گر ی(Agnosticism)، بدین معنی که به هر گونه پیش فرضی درباب ماهیت شبکه‌ها، شرایط علی، یا درستی قرائت عوامل مردود و مطرود است.
 
دوم، تقارن یا هم‌ارزی تعمیم یافته (Generalized Symmetry or Equivalence) یا بکارگیری چارچوب تبیینی و زبانی واحد به هنگام تفسیر عوامل انسانی و غیرانسانی.
 
سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیده‌ها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار می‌ورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شده‌اند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند.
 
نخست، لاادری گر ی(Agnosticism)، بدین معنی که به هر گونه پیش فرضی درباب ماهیت شبکه‌ها، شرایط علی، یا درستی قرائت عوامل مردود و مطرود است. دوم، تقارن یا هم‌ارزی تعمیم یافته(Generalized Symmetry or Equivalence) یا بکارگیری چارچوب تبیینی و زبانی واحد به هنگام تفسیر عوامل انسانی و غیرانسانی. سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیده‌ها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار می‌ورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شده‌اند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند. از منظر [[جامعه شناختی]]، نظریه کنشگر شبکه نوعی نظریه اجتماعی مناقشه برانگیز محسوب می‌شود چرا که آن، در حقیقت، با جدی گرفتن عناصر غیرانسانی و استفاده از اصطلاح عوامل (actant) به جای کنشگران (actors) چشم‌اندازهای رایج در جامعه‌شناسی را به مبارزه جدی فرا می‌خواند. بنا بر رویکرد نظریه کنشگر شبکه زندگی اجتماعی قابل تقلیل به عوامل انسانی یا غیرانسانی محض نیست و آن دسته از [[نظریه‌های جامعه‌شناسی]] که به دنبال ارائه مدل‌های تبیینی بر اساس یکی از عو امل انسانی و یا غیرانسانی اند، در واقع دچار [[تقلیل گرایی]] هستند. همان‌طور که پیش از این اشاره شد، نظریه شبکه برداشت متفاوتی از امر یا صفت اجتماعی (The Social) و همین‌طور جامعه وجامعه شناسی ارائه می‌دهد. برای نظریه پردازان این رویکرد امر یا صفت اجتماع ی چیزی غیر از شبکه‌های مدل بندی شده از مواد (عناصر) نامتجانس از عوامل انسانی و غیرانسانی مثل فضا، اشیاء و غیره نیست؛ بنابراین، بحث اصلی این نظریه این است که ما نمی‌توانیم از جامعه صحبت کنیم مگر آن‌که آن را نوعی ناهمگونی یا عدم تجانس از شبک ه‌های اجتماعی در نظر بگیریم. امر یا صفت اجتماعی در این نظریه عبارت است از تداخل دنیاهای اجتماعی و تک نولوژیک. این دو از یکدیگر تفکیک‌پذیر نیستند و در هم دیگر لانه کرده‌اند (Embedded) و یکی به طور مداوم در تکوین دیگری دخیل است. از این دیدگاه مهمترین تکلیف جامعه‌شناسی مشخص کردن این شبکه‌ها با لحاظ کردن عدم تجانس آن هاست؛ بنابراین پرسش اساسی این است که چگونه آ ن‌ها برای ایجاد هستا رها و مفهوم‌هایی چون جامعه، [[نظم اجتماعی]]، سازمان‌ها، ساختار، نابرابری، قدرت، کنترل اجتماعی، هژمونی و غیره الگوبندی و بسیج می‌شوند. آنچه نظر یه کنشگر شبکه بر آن تصریح دارد این است که توانایی موجودات انسانی در تکوین [[شبکه‌های اجتماعی]] فقط به سبب تعامل آن‌ها با عوامل همنوع یا انسا نهای دیگر نیست بلکه به سبب تعامل با عوامل غیرهمجنس یا غیرانسانی نیز هست.
 
== ترجمه و تحویل: مفهوم کلیدی نظریه کنشگر شبکه ==
سطر ۵۶ ⟵ ۶۲:
الف) توانایی شبکه‌های علمی در وادار کردن هستارها و عوامل برای جستجوی را ه‌هایی که بتوان شواهد و مدارک علمی مورد مناقشه در آزمایشگاه‌ها و کلینیک‌ها و میدان‌های تجربی را به بحث گذاشت و به زبان مورد توافق ترجمه کرد.
 
ب) به ترجمه و تفهیم مواد، کنشگران و متون به احکام یا دستورالعمدستورالعمل ل‌هایهای مکتوب دست یافتنی از راه دور
 
ج) سازمان دهی مراکز ترجمه و تفهیم، جایی که عناصر شبکه تعریف و کنترل می‌شوند، استراتژی‌های ترجمه اتخاذ می‌شوند و توسعه می‌یابند.
 
در درون تمامی شبکه‌های اجتماعی فنی، دستاوردهای ارتباطی از طریق مباحثه و مناقشه میان کنشگران حاصل می‌شود. اما پیروان این نظریه مباحثه را از نوع کنش ارتباطی هابرماسی (Habermas, J.) نمی‌دانند که وضعیت آرمانی گفتار یا شرایط ایدئال سخن بر مبنای دعوی طرفین برای حقیقت، سره را از ناسره تشخیص می‌دهد. بحث‌ها و مناقشات مورد نظر پیروان این نظریه بر مبنای شرط ایدئال هابرماسی حل و فصل نمی‌شود. قدرت سخنوری و اقناع و جلب طرفدار با انواع شگردها شرط موفقیت است. ازاین رو، این نظریه را می‌توان نظریه «مکانیک قدرت» دانست؛ یعنی، تثبیت و بازتولید برخی تعاملات بنا بر درخواست آن‌هایی که قدر ت نفوذ بیشتری دارند؛ ساخت و حراست شبکه‌های مرکزی و اقماری؛ و استقرا و تثبیت هژمونی. پیروان نظریه کنشگر شبکه برداشتی غیرذا تگرایانهغیرذاتگرایانه از هژمونی دارند که مبتنی بر عدم تقارن در قدرت است. از نظر صاحب نظران این مکتب، قدرت تصاحب یا تصرف نیست، بلکه ترغیب است، که از طریق تعداد هستارهایی که وارد شبکه می‌شوند، اندازه‌گیری می‌شود. قدرت معلول «کشمکش‌های نظام بخش» (Ordering Struggles) است. این کشمکش‌ها شیو هٔ ارتباط و نیز توزیع قدرت را مشخص می‌سازند. مفهوم جابجایی (Displacement) در کانون کشمکش‌های نظام بخش قرار دارد که امری اجتنا ب ناپذیر در فرایند ترجمه و تفهیم است. در این نظریه، ترجمه و تفهیم (انتقال همراه با تغییر شکل) به عنوان امری قابل تفکیک از اشاعه (انتقال بدون تغییر شکل) است. ترجمه در واقع هم به فرایند دلالت دارد هم نتیجه یا معلول. دانش و فراورده‌های علمی به مثابه شبکه‌هایی که با از سرگیری‌های متوالی، هر لحظه
 
فراگیرتر و متمرکزتر می‌گردند، ترجمه و تفهیم می‌شوند. هنگامی که شبکه‌ها تغییر می‌کنند عوامل شبکه، و نیز روابطی که آ ن‌ها را به هم وصل می‌کند، ترجمه و تفهیم می‌شوند؛ بنابراین ترجمه و تفهیم فرایند تثبیت هویت‌ها و شرایط تعامل و تثبیت و یژگی‌هایویژگی‌های مورد ادعاست.
 
ترجمه و تفهیم فرایند همزمان جابجایی اجتماعی و فیزیکی نیز هست. برخی از عناصر شبکه از تمایلات پیشین خود منصرف می‌شوند، و به احکام یا مفاهیم لایتغیر (اظهارات متنی، کارتوگرافیک یا بصری ترکیب پذیر که در متن زمان و فض ا ثابت باقی می‌مانند) تبدیل می‌شوند، و نقش‌های مشخصی به آ ن‌ها تفویض می‌شود. بدین ترتیب آنها از طریق ترجمه و تفهیم جابجا می‌شوند و مجددًا بسیج می‌شوند که خود سرآغاز یک فرایند دیگر است. تحقق مجموعه ای از امکانات شبکه ای مستلزم آن است که دیگر شبکه‌ها تحقق نیا فته باقی بمانند. به عبارت بهتر، تحقق و شکوفایی قابلیت‌های شبکه ای مفروض به قیمت عدم تحقق یا افول سایر شبکه هاست. در نتیجه، این فرایند ترجمه و تفهیم است که جامعه، عاملیت، طبیعت و ماشین را نظام م ی دهد و بازتولید می‌کند. ترجمه و تفهیم، در واقع، فرایند تبدیل
سطر ۶۸ ⟵ ۷۴:
هستارها، فرایند همانندسازی (فرایند جایگزینی یک هستار به جای دیگری)، یا ساد ه سازی (تبدیل به جعبه سیاه کردن (Black-boxing) و ترجمه عناصر شبکه درون یک بلوک واحد) با حفظ کلیه تفاو ت‌ها است؛ بنابراین ترجمه و تفهیم از انتقال ساده هستارها تفاوت دارد. آن همچنین فرایند فروگذاشتن ریشه ها[۱] و پرهیز از جمود است. خلاصه این که ترجمه و تفهیم هم یک عمل (هم ارزسازی) و هم یک نتیجه (آثار تحقق یافته و جابجایی امکانات جایگزین) است که باید در بینابین ترجمه کننده، ترجمه شونده، و خود فرایند ترجمه و تفهیم درک شود.
 
شبکه‌ها با شاخص همگرایی بسیار که نشا ن دهنده توافق منبعث از ترجمه و تفهیم است، مشخص می‌شوند. بدین معنی که، شبکه‌های همگرا آن‌هایی هستند که نظم و هماهنگی بسیاری دارند. نظم (Alignment) عبارت است از طیفی که بر اساس آن شبکه‌ها از طریق سابقه و فضای مشترک تعریف می‌شوند و هماهنگی (Coordination) عبارت است از پذیرش نظا م‌هاینظام‌های کنترل مراسم، آداب و رسوم و ترجمه و تفهیم. اگر باریک‌تر شویم در می‌یابیم که شبکه‌های همگرا ممکن است برگشت‌ناپذیری (Irreversibilisation) بسیاری از خود نشان دهند. برگشت‌ناپذیری شبکه عبارت است از درافتادن شبکه به تکرار یا بازگویی. بدین ترتیب فرایند ترجمه و تفهیم کاملاً ساده‌سازی می‌شوند و احتما لااحتمالا از ورود عناصر جدید جلوگیری می‌شود. به عبارت دیگر، شبکه‌های همگرا به عنوان شبکه‌هایی که هماهنگی و نظم بسیاری دارند، آ ن‌هایی هستند که از طریق فرایند ترجمه و تفهیم، ساد ه سازی می‌شوند. شبکه‌های ساده، وقتی به عوامل تک پیوندی منجر شود، بدان معناست که به دقت زمان‌بندی شده‌اند یا نقطه گذاری شده‌اند (Punctualized) و یا به جعبه سیاه بدل شده‌اند. شبکه‌های به دقت زمان‌بندی شده شبکه‌هایی هستند که فقط در قالب داده و ستانده کار می‌کنند؛ مسلم تلقی می‌شوند؛ و به عنوان منبع یا دارایی در نظر گرفته می‌شوند. برای مثال، اسکن‌های توموگرافی محوری کامپیوتری (CAT) علی‌رغم پیچیدگی، درونی؛ ژن‌ها، علی‌رغم ماهیت مناقشه برانگیز آ ن ها؛ و یا [[آکادمی ملی علوم]] (NAS) آمریکا، علی‌رغم گستردگی هستارهای وارد شده (اعضاء)، شاید به جعبه‌های سیاه بدل شوند. با وجود این، جعبه‌های سیاه همیشه ممکن است دوباره باز شوند. شبکه‌ها خواستار پیوستگی و تداوم اند اما باید توجه کرد که نظم همیشه موقتی است. شبکه‌ها به مثابه مجموع ه ای از پیوندهای پویا، همیشه در عین حال که مشغول عضوگیری هستند باید آماده باشند تا تعدادی از اعضای خود را از دست بدهند. از سوی دیگر، تثبیت یک شبکه، هر چند به طور موقت، مستلزم از دور خارج کردن موفق یک ضد برنامه از طریق چیرگی بر آن در جریان زور آزمایی است. این جریان نوعی درگیری هژمونیک همیشگی است و گریزی از آن نیست. در این درگیری یا دو شبکه به طور مستقیم با هم درگیر م ی شوند یا از طریق
 
سخن گویا ن شان. سخنگو از جانب دیگران که شامل هستارها و عوامل انسانی و غیرانسانی (فضا،
 
حیوانات، ماشین‌ها، وسایل و غیره که توانایی اقامه دعوی ندارند) است صحبت می‌کند؛ بنابراین، سخن گویان ساد ه سازی می‌کنند؛ خاصه در مورد شبکه‌های دیگر. سخن گویان علائق، منافع، هویت، خط مشی و نقش دیگر شبکه‌ها را ساده‌تر می‌کنند تا بتوانند ازشبکه خود دفاع کنند و به شبکه‌های دیگر حمله نمایند؛ بنابراین به احتمال زیاد این ساد ه سازی را شبک ه‌های دیگر نخواهند پذیرفت و جریان چانه زنی و مناقشه آغاز خواهد شد. عوامل بیرونی ممکن است سخن گوی یک شبکه را به مبارزه فراخوانند (مثلاً از حیث اعتبار و روایی اظهارات) یا وی را با یک دعویی جدید مواجه ساز ند. در این مبارزه هژمونیک ممکن است پیشروی یا عقب‌نشینی‌های بسیاری صورت گیرد. پیروزی آخر درگرو شکست اولیه نیست؛ بنابراین، در نظریه کنشگر شبکه چیرگی یا هژمونی ذاتًا هم رقابت پذیر هم برگشت‌پذیر است.
 
== ارزشیابی نظریه ==
سطر ۱۰۴ ⟵ ۱۰۶:
- <nowiki>http://khazaeimhj92.appyfinder.com/page-473845.html</nowiki>
 
----[۱]. مفهوم فروگذاشتن ریشه‌ها در واقع تفسیری از واژه Geneology [[فردریش نیچه]] است؛ خاصه تفسیری که [[میشل فوکو]] از آن به دست داده‌است. از نظر وی تبارشناسی یا Geneology به هیچ وجه جستجوی ریشه یک اندیشه نیست بلکه فرایند. ترجمه و تحویل و جابجایی آن در نظا مهاینظامهای گوناگون است.
 
[[رده:انسان‌شناسی]]