نظریه شبکه کنشگر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: اقتد⟸اقتدا، اء⟸ |
جز تمیزکاری |
||
خط ۳:
{{منبع|تاریخ=فوریه ۲۰۱۷}}
{{گسترش}}
'''نظریه کنشگر- شبکه'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=Technoscience|نام خانوادگی=کالون|نام=میشل|ناشر=Unipub|سال=2007|شابک=978-82-7477-300-4|مکان=نروژ|صفحات=273}}</ref> {{انگلیسی|ANT}} یکی از رویکردهای [[نظریه اجتماعی]] و پژوهش است؛ این نظریه از شاخه [[مطالعات علم]] که رفتار اشیاء را بخشی از [[شبکه اجتماعی]] میداند، نشأت
نظریه شبکه کنش گران که توسعه جریان گستردهتر [[مکتب فکری]] ساخت گرایی اجتماعی فناوری برشمرده میشود با بررسی ابعاد اجتماعی و فنی به طور همزمان، ایجاد، بقاء و ثبات شبکههای مشتمل بر مؤلفههای انسانی و غیرانسانی (افراد، سازمانها، نرمافزار و سختافزارهای ارتباطی و استانداردهای زیر ساختی) را مد نظر دارد
نظریه شبکه کنشگران بر این باور است که جهان مملو از هویتهای مرکب شامل مولفههای انسانی و غیرانسانی برای مثال ساختارهای اطلاعاتی است، از این رو برای موقعیتهایی که تمایز بین این مولفهها دشوار است از نظریه شبکه کنشگران استفاده میشود.
خط ۱۳:
نظریه شبکه کنشگران بیان میدارد که روابط خالص فنی و یا اجتماعی در سامانه اطلاعات وجود ندارد، هر آنچه در دید نخست اجتماعی به نظر میرسد، دارای رگههای فنی است و جزیی از هر بعد فنی، اجتماعی است.
بنابراین، شبکههای کنشگران، نظامهای متحدی هستند که موجودیت آنها مدیون
در نظریه شبکه کنشگران، شبکههای موفق، متشکل از ذی نفعان است و با عضویت بدنه مکفی از متحدان/ منتفعان و تاویل و
نظریه شبکه کنشگران، ساخت واقعیت را به مثابه [[جعبه سیاه]] مینگرد. این جعبه سیاه زمانی خلق میشود که علائق
بنابراین، این باورها به طور ثابت در طول زمان و مکان با گسترده شدن شبکه انسانی و غیر آن انتقال مییابند. از این رو، نشر اطلاعات به باور خاص یک فرد بستگی ندارد و به عبارت دیگر، پیامد تصمیمگیری یک کنشگر منفرد نیست، بلکه به تصمیمگیری سایر کنشگران در زمان و مکان وابسته است و واقعیت نهایی هر ادعا بدین سان تعیین میشود. به عبارت دیگر، نظریه شبکه کنشگران چارچوبی برای مطالعه عمل اجتماعی و فعل و کنش کنشگران) انسانی و غیرانسانی در موقعیت [[زندگی واقعی]] است.
== کنش گران (Actor) ==
در پژوهشهای نظریه شبکه کنشگران، گره /(node) فاعل (actant) کنشگر/ عامل، مفهومی کلی برای مصنوعات انسانی و غیرانسانی است که با کنش و حرکت آن، دیگر
با توجه به اهمیت مضاعف عاملیت غیرانسانی (ماشینها، حیوانات، متون و یا ترکیبی از آنها) در این نظریه، شبکه مورد نظر این نظریه در واقع ملغمه ای از کنشگران متنی، مفهومی، در واقع اجتماعی و تکنولوژیکی است. در نظریه کنشگر شبکه هر کنشگر مختار یا عامل (actant)کارگزاری (agent) فردی یا جمعی است که میتواند پیوسته یا منفک از دیگر کارگزاران باشد. عاملها به عضویت انجمنهای شبکه دار در میآیند و هویت خود را از آنها کسب میکنند. شبکهها به عامل اجازه میدهد که ذات، قصد، کنش و ذهنیت خود را متعین سازد. از سوی دیگر، عاملها در فرایند کار علمی خود به شبکه مبدل شوند و تحت عنوان شبکه توسعه یابند. کنشگران ترکیبی هستند از اشیاء، هویتها، روابط، و احکام که به طور نمادین به آ نها تفویض شدهاست و قادرند به درون شبکههای ناهمگون دیگر رخنه کنند یا در آ نها لانه بسازند
کنشگر نقطه ای در شبکه است که در یک لحظهٔ معین حاصل میشود، اگر کنشگر را کنشگر شبکه ای بدانیم، کنشگر توسط کنش دیگر کنشگران ساخته شدهاست و هم چنین یک کنشگر، فقط در صورتی کنشگر است که عاملیت او یک حالت از امور را تغییر دهد.
خط ۳۷:
این نظریه تمایز بین عاملیت و ساختار را که از یک دلمشغولی فکری ریشه دار در علوم اجتماعی است نادیده میانگارد و دو عامل کنشگر و شبکه را به هم پیوند میزند. در واقع این دو هر لحظه قابل تبدیل شدن به همدیگر اند. این نظریه بر آن است که این تمایز نه سودمند است نه لازم، چرا که پدیدههای سطح کلان شبکههایی هستند که بتدریج مفصل تر و با ثبات تر میشوند.
این نظریه در پی یافتن پاسخ به معضلاتی است مبنی بر این که؛ چگونه عناصر شبکه را سازمان میدهند، در هم میآمیزند، و متحول میکنند یا ترجمه و تفهیم میکنند؛ چگونه عوامل میبایست از دنبال کردن امیال یا اغراض شخصی خود ممانعت کنند؛ چگونه عضوگیری انجام میشود و دیگران به سرمایهگذاری و پی گیری برنامه خود ترغیب میشوند؛ چگونه شبکه به کنشگران هدف کاری و انگیزه میبخشد و نقشها را به مثابه احکام یا دستورالعملها تثبیت میکند؛ چگونه فرایند صدور دستورالعملها از حیث کاری ساد ه تر و سودمندتر و یا ساده میشوند؛ چگونه شبکهها از حیث کارکردی به هستار غیرقابل تجزیه ای تبدیل میشوند
▲باشند اما این دو در نسبت با یکدیگر برسازنده علم فناوری هستند. نسبت [[شبکههای محلی]] با شبکههای جهانی نیز هرمنیوت یکی و یا به عبارت نشانه شناسانه نسبتی است. یعنی شبکههای جهانی کلهایی نیستند که ذات شبکه به طور کلی را تشکیل میدهند بلکه صرفًا در نسبت با شبکههای محلی به آنچه هستند تبدیل م ی شوند. شبکههای جهانی با واسطهٔ گرهها به شبکههای محلی پیوند میخورند.
▲این نظریه در پی یافتن پاسخ به معضلاتی است مبنی بر این که؛ چگونه عناصر شبکه را سازمان میدهند، در هم میآمیزند، و متحول میکنند یا ترجمه و تفهیم میکنند؛ چگونه عوامل میبایست از دنبال کردن امیال یا اغراض شخصی خود ممانعت کنند؛ چگونه عضوگیری انجام میشود و دیگران به سرمایهگذاری و پی گیری برنامه خود ترغیب میشوند؛ چگونه شبکه به کنشگران هدف کاری و انگیزه میبخشد و نقشها را به مثابه احکام یا دستورالعملها تثبیت میکند؛ چگونه فرایند صدور دستورالعملها از حیث کاری ساد ه تر و سودمندتر و یا ساده میشوند؛ چگونه شبکهها از حیث کارکردی به هستار غیرقابل تجزیه ای تبدیل میشوند (قاضی طباطبایی، ودادهیر، ۱۳۸۶)
== جعبه سیاه ==
هر نوع ساختار موجود در، (black box) جعبه سیاه شبکه است که فارغ از پیچیدگی یا پیش زمینه خود، آنقدر پایا و مشخص است که به مثابه یک واقعیت مسلم تلقی میشود
== جایگاه نظریه ==
نظریه کنشگر شبکه به همان نسبت که نظریه است رو ش شناسی نیز محسوب میشود. ضد [[ذات گرایی]] در این رویکرد، هم چارچوب مفهومی مورد استفاده برای تفسیر را فراهم میکند هم
این نظریه بر سه اصل روش شناختی تأکید میکند:
نخست، لاادری گر ی(Agnosticism)، بدین معنی که به هر گونه پیش فرضی درباب ماهیت شبکهها، شرایط علی، یا درستی قرائت عوامل مردود و مطرود است. دوم، تقارن یا همارزی تعمیم یافته(Generalized Symmetry or Equivalence) یا بکارگیری چارچوب تبیینی و زبانی واحد به هنگام تفسیر عوامل انسانی و غیرانسانی. سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیدهها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار میورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شدهاند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند. از منظر [[جامعه شناختی]]، نظریه کنشگر شبکه نوعی نظریه اجتماعی مناقشه برانگیز محسوب میشود چرا که آن، در حقیقت، با جدی گرفتن عناصر غیرانسانی و استفاده از اصطلاح عوامل (actant) به جای کنشگران (actors) چشماندازهای رایج در جامعهشناسی را به مبارزه جدی فرا میخواند. بنا بر رویکرد نظریه کنشگر شبکه زندگی اجتماعی قابل تقلیل به عوامل انسانی یا غیرانسانی محض نیست و آن دسته از [[نظریههای جامعهشناسی]] که به دنبال ارائه مدلهای تبیینی بر اساس یکی از عو امل انسانی و یا غیرانسانی اند، در واقع دچار [[تقلیل گرایی]] هستند. همانطور که پیش از این اشاره شد، نظریه شبکه برداشت متفاوتی از امر یا صفت اجتماعی (The Social) و همینطور جامعه وجامعه شناسی ارائه میدهد. برای نظریه پردازان این رویکرد امر یا صفت اجتماع ی چیزی غیر از شبکههای مدل بندی شده از مواد (عناصر) نامتجانس از عوامل انسانی و غیرانسانی مثل فضا، اشیاء و غیره نیست؛ بنابراین، بحث اصلی این نظریه این است که ما نمیتوانیم از جامعه صحبت کنیم مگر آنکه آن را نوعی ناهمگونی یا عدم تجانس از شبک ههای اجتماعی در نظر بگیریم. امر یا صفت اجتماعی در این نظریه عبارت است از تداخل دنیاهای اجتماعی و تک نولوژیک. این دو از یکدیگر تفکیکپذیر نیستند و در هم دیگر لانه کردهاند (Embedded) و یکی به طور مداوم در تکوین دیگری دخیل است. از این دیدگاه مهمترین تکلیف جامعهشناسی مشخص کردن این شبکهها با لحاظ کردن عدم تجانس آن هاست؛ بنابراین پرسش اساسی این است که چگونه آ نها برای ایجاد هستا رها و مفهومهایی چون جامعه، [[نظم اجتماعی]]، سازمانها، ساختار، نابرابری، قدرت، کنترل اجتماعی، هژمونی و غیره الگوبندی و بسیج میشوند. آنچه نظر یه کنشگر شبکه بر آن تصریح دارد این است که توانایی موجودات انسانی در تکوین [[شبکههای اجتماعی]] فقط به سبب تعامل آنها با عوامل همنوع یا انسا نهای دیگر نیست بلکه به سبب تعامل با عوامل غیرهمجنس یا غیرانسانی نیز هست.▼
نخست، لاادری گر ی(Agnosticism)، بدین معنی که به هر گونه پیش فرضی درباب ماهیت شبکهها، شرایط علی، یا درستی قرائت عوامل مردود و مطرود است.
دوم، تقارن یا همارزی تعمیم یافته (Generalized Symmetry or Equivalence) یا بکارگیری چارچوب تبیینی و زبانی واحد به هنگام تفسیر عوامل انسانی و غیرانسانی.
سوم، پیوستگی مطلق(Free Association) که بر ناسودمندی و عدم کارایی تمایز میان پدیدهها ی طبیعی و انسانی و همچنین [[علوم طبیعی]] و انسانی اصرار میورزد. زیرا که دست آخر چنین تمایزاتی معلول فعالیت [[شبکه بندی]] شدهاند، نه علل آن، و به همین سبب خاصیت تبیینی ندارند.
▲
== ترجمه و تحویل: مفهوم کلیدی نظریه کنشگر شبکه ==
سطر ۵۶ ⟵ ۶۲:
الف) توانایی شبکههای علمی در وادار کردن هستارها و عوامل برای جستجوی را ههایی که بتوان شواهد و مدارک علمی مورد مناقشه در آزمایشگاهها و کلینیکها و میدانهای تجربی را به بحث گذاشت و به زبان مورد توافق ترجمه کرد.
ب) به ترجمه و تفهیم مواد، کنشگران و متون به احکام یا
ج) سازمان دهی مراکز ترجمه و تفهیم، جایی که عناصر شبکه تعریف و کنترل میشوند، استراتژیهای ترجمه اتخاذ میشوند و توسعه مییابند.
در درون تمامی شبکههای اجتماعی فنی، دستاوردهای ارتباطی از طریق مباحثه و مناقشه میان کنشگران حاصل میشود. اما پیروان این نظریه مباحثه را از نوع کنش ارتباطی هابرماسی (Habermas, J.) نمیدانند که وضعیت آرمانی گفتار یا شرایط ایدئال سخن بر مبنای دعوی طرفین برای حقیقت، سره را از ناسره تشخیص میدهد. بحثها و مناقشات مورد نظر پیروان این نظریه بر مبنای شرط ایدئال هابرماسی حل و فصل نمیشود. قدرت سخنوری و اقناع و جلب طرفدار با انواع شگردها شرط موفقیت است. ازاین رو، این نظریه را میتوان نظریه «مکانیک قدرت» دانست؛ یعنی، تثبیت و بازتولید برخی تعاملات بنا بر درخواست آنهایی که قدر ت نفوذ بیشتری دارند؛ ساخت و حراست شبکههای مرکزی و اقماری؛ و استقرا و تثبیت هژمونی. پیروان نظریه کنشگر شبکه برداشتی
فراگیرتر و متمرکزتر میگردند، ترجمه و تفهیم میشوند. هنگامی که شبکهها تغییر میکنند عوامل شبکه، و نیز روابطی که آ نها را به هم وصل میکند، ترجمه و تفهیم میشوند؛ بنابراین ترجمه و تفهیم فرایند تثبیت هویتها و شرایط تعامل و تثبیت
ترجمه و تفهیم فرایند همزمان جابجایی اجتماعی و فیزیکی نیز هست. برخی از عناصر شبکه از تمایلات پیشین خود منصرف میشوند، و به احکام یا مفاهیم لایتغیر (اظهارات متنی، کارتوگرافیک یا بصری ترکیب پذیر که در متن زمان و فض ا ثابت باقی میمانند) تبدیل میشوند، و نقشهای مشخصی به آ نها تفویض میشود. بدین ترتیب آنها از طریق ترجمه و تفهیم جابجا میشوند و مجددًا بسیج میشوند که خود سرآغاز یک فرایند دیگر است. تحقق مجموعه ای از امکانات شبکه ای مستلزم آن است که دیگر شبکهها تحقق نیا فته باقی بمانند. به عبارت بهتر، تحقق و شکوفایی قابلیتهای شبکه ای مفروض به قیمت عدم تحقق یا افول سایر شبکه هاست. در نتیجه، این فرایند ترجمه و تفهیم است که جامعه، عاملیت، طبیعت و ماشین را نظام م ی دهد و بازتولید میکند. ترجمه و تفهیم، در واقع، فرایند تبدیل
سطر ۶۸ ⟵ ۷۴:
هستارها، فرایند همانندسازی (فرایند جایگزینی یک هستار به جای دیگری)، یا ساد ه سازی (تبدیل به جعبه سیاه کردن (Black-boxing) و ترجمه عناصر شبکه درون یک بلوک واحد) با حفظ کلیه تفاو تها است؛ بنابراین ترجمه و تفهیم از انتقال ساده هستارها تفاوت دارد. آن همچنین فرایند فروگذاشتن ریشه ها[۱] و پرهیز از جمود است. خلاصه این که ترجمه و تفهیم هم یک عمل (هم ارزسازی) و هم یک نتیجه (آثار تحقق یافته و جابجایی امکانات جایگزین) است که باید در بینابین ترجمه کننده، ترجمه شونده، و خود فرایند ترجمه و تفهیم درک شود.
شبکهها با شاخص همگرایی بسیار که نشا ن دهنده توافق منبعث از ترجمه و تفهیم است، مشخص میشوند. بدین معنی که، شبکههای همگرا آنهایی هستند که نظم و هماهنگی بسیاری دارند. نظم (Alignment) عبارت است از طیفی که بر اساس آن شبکهها از طریق سابقه و فضای مشترک تعریف میشوند و هماهنگی (Coordination) عبارت است از پذیرش
== ارزشیابی نظریه ==
سطر ۱۰۴ ⟵ ۱۰۶:
- <nowiki>http://khazaeimhj92.appyfinder.com/page-473845.html</nowiki>
----[۱]. مفهوم فروگذاشتن ریشهها در واقع تفسیری از واژه Geneology [[فردریش نیچه]] است؛ خاصه تفسیری که [[میشل فوکو]] از آن به دست دادهاست. از نظر وی تبارشناسی یا Geneology به هیچ وجه جستجوی ریشه یک اندیشه نیست بلکه فرایند. ترجمه و تحویل و جابجایی آن در
[[رده:انسانشناسی]]
|