سعد بن ابی‌وقاص: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
محمد (ص)
برچسب‌ها: ویرایش‌های مشکوک به خرابکاری افزودن القاب ویرایشگر دیداری
خط ۱:
'''سعد بن ابی‌وقاص''' (مرگ در دوران [[خلافت]] [[معاویه]]) از [[صحابه|صحابیون]] برجسته [[محمد]](ص) و فرمانده لشکر مسلمانان در فتح [[عراق]] و جزو قبیله بنی زهره بن کلاب بود. کنیه وی ابو اسحاق است اما گاهی به نام سعد بن مالک نیز شناخته می‌شود. زیرا نام پدرش مالک بن وهیب (یا اهیب) بن عبد مناف بن زهره بود. دقیقاً علت نامگذاری کنیه پدرش به نام ابی وقاص مشخص نیست و خود سعد یک بار از [[محمد]] در مورد پدر خود سؤال کرد و [[محمد]](ص) هم گفت که نام پدر سعد، مالک بن وهیب (یا اهیب) بن عبد مناف بن زهره‌است و هر که خلاف این را بگوید، لعنت خدا بر او باشد. مادر [[محمد]](ص) از قبیله بنی زهره‌است و بنابراین [[محمد]](ص)، سعد را به عنوان عموی مادرش مورد احترام قرار می‌داد.<ref name = "EI">{{پک|Hawting|۱۹۹۵|ف=Saʿd b. Abī Waḳḳāṣ|ج=۸|ص=۶۹۶-۷|زبان=en}}</ref>
 
== دوران محمد(ص) ==
در منابع [[سنی]] به [[اسلام]] آوردن زود هنگام وی اشاره شده و وی را ۳، ۷ یا نهمین فردی می‌دانند که [[اسلام]] آورد و [[اسلام]] آوردنش در زمانی بود که [[نماز]] هنوز واجب نشده بود. در این منابع، آیاتی از [[قرآن]] را در شان وی نازل شده می‌دانند و وی را اولین کسی که در [[اسلام]] جنگید و تیری پرتاب کرد دانسته و به محافظتش از [[محمد]](ص) در شب بعد از هجرت، حضورش در تمامی [[غزوه|غزوات]] [[محمد|محمد_(ص)]]، جمله‌ای که [[محمد|محمد(ص)]] تنها به وی (در برخی منابع به [[زبیر]] نیز) گفته که پدر و مادرم به فدایت باد و دعای [[محمد|محمد(ص)]] در مورد وی که تمامی خواسته‌های سعد برآورده شود، اشاره شده‌است.{{مدرک}}
 
روایاتی وجود دارد که حاکی از آن است که وقتی سعد در [[مکه]] بود و بیماری در حد مرگ گرفته بود، [[محمد]](ص) به دیدارش رفت (در مورد موقعیت این روایت، اختلاف نظر است) و این منابع روایت می‌کنند که سعد از مرگ در [[مکه]] به علت این که که قبلاً از آنجا هجرت کرده بود، بیزار بود و بخشی از ناراحتی وی به خاطر فرمانی بود که [[محمد|محمد(ص)]] داده بود مبنی بر اینکه هر مسلمانی که در حال مرگ است باید بخشی از املاکش را [[صدقه]] بدهد.<ref name="EI"/>
 
== دوران خلافت ابوبکر، عمر و عثمان ==
خط ۱۳:
با وجود عزل سعد از امارت [[کوفه]]، [[عمر]] وی را به عنوان یکی از شش نفر اهل شور منصوب کرد که بعد از [[عمر]] در سال ۲۳ هجری/۶۴۴ میلادی، [[خلیفه]] را تعیین کنند. البته برخی مورخان و محدثان مانند [[واقدی]]، موسی بن عقبه و زهری، عضویت وی در اهل شور را رد می‌کنند. در این هنگام، [[عمر]] اعلام کرد که سعد را به خاطر خیانت یا ضعف از [[کوفه]] بر کنار نکرده‌است و اگر سعد [[خلیفه]] شد، باید پذیرفته شود و اگر کس دیگری [[خلیفه]] شد، باید به توصیه‌های سعد عمل کند.<ref name="EI"/>
 
== دوران خلافت علی(ع) و معاویه ==
آخرین وقایع مهم زندگی سعد مربوط به زمان جنگهای [[علی]](ع) و [[معاویه]] می‌گردد. وی موضع بی طرفی اتخاذ کرده بود و وقتی به وی گفته می‌شود که موضع خود را مشخص کند، می‌گفت که شمشیری به من بدهید تا مومن را از [[کافر]] تمیز دهم تا به شما بپیوندم. گاهی این بی طرفی مفهومی زاهدانه و تارک دنیا گونه پیدا می‌کرد. سعد با اینکه خدمات قابل توجهی در [[اسلام]] انجام داده بود، ادعای [[خلافت]] نکرد. روایات در مورد حضور یا عدم حضور وی در نشست حکمیت در [[اذرح]] گوناگون است. برخی روایات می‌گویند پس از قتل [[عثمان]]، سعد با [[علی]](ع) بیعت نکرد و برخی نیز حاکی از آنند که پس از پایان جنگهای داخلی، وی با وجود اینکه پیشتر با [[معاویه]] بیعت نکرده بود، با وی بیعت نمود.<ref name="EI"/>
 
سعد سالهای پایانی عمر خود در قصرش در منطقه عقیق نزدیک [[مدینه]] زندگی می‌کرد و پس از مرگش به [[مدینه]] آورده شد و در [[بقیع]] به خاک سپرده شد و [[مروان بن حکم]] والی وقت [[مدینه]]، بر جنازه‌اش [[نماز]] خواند. تاریخ‌های متفاوتی از سال مرگ سعد گزارش شده (بین ۵۷-۵۰ هجری/۸-۶۷۰ میلادی) و سنش را در این هنگام بین ۷۰ تا ۸۰ گزارش کرده‌اند. [[دانشنامه اسلام]] معتقد است که در منابع در مورد سعد، بزرگنمایی شده و شان وی بالا برده شده و به جنبه‌های دینی، شرعی و سایر موارد زندگی اش به طور داستان گونه اشاره شده‌است.<ref name="EI"/>سعد در اواخر عمر به زرتشت علاقه‌مند شده بود و اوستا می خواند.