محمدباقر بهبودی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏نظرات: refrence
برچسب‌ها: ویرایش‌های مشکوک به خرابکاری ویرایشگر دیداری
خط ۲۳:
 
موسی فرمان داد و بنی اسرائیل با شتاب هرچه بیش تر از عرض دریا، آن جا که رشته باریکی به دریای تلخ می پیوندد گذشته و فرعون با سپاهیان زبده سوارش فرا رسید و چون دریا را مانند کوه، صاف و هموار و ساکن دید، به تصور آن که دره ی کوه است، وارد شد و هلاک گردید.
 
ویا در مورد [[ابراهیم]]:
 
می گویند [[نمرود]] با خبر شد که جوانی به دنیا خواهد آمد که زوال ملک و آیین او به دست او صورت خواهد گرفت. نمرود، فرمود تا نوزادان پسر کشته شوند و لذا مادر '''ابراهیم''' فرزند خود را در غاری خارج شهر، دور از اطلاع همگان زایید و پرورش داد، تا نوجوانی شد و در یک شب که برای اولین بار از غار خارج شد و ستاره و [[ماه]] و [[خورشید]] را نگریست، به تردید افتاد که آیا خدای من ماه است یا خورشید، و با افول ماه و خورشید به توحید ربوبی معترف و آشنا گشت.
 
این داستان به این منظور خلق شده است تا مساله رویت ستاره و ماه و خورشید را برای اولین با توجیه کند، اما در همه ی تواریخ و سیره ها و در همه ی تفاسیر و روایات مسطور است و به قطعیت پیوسته است که نمرود، ابراهیم را از زادگاهش اخراج کرد و ابراهیم و [[لوط]] با خاندانش نینوا را پشت سر نهاده به شام و [[فلسطین]] مهاجرت کردند. نه سلطنت و قدرت نمرود به دست ابراهیم زایل شد و نه مردم از دین خود دست برداشته و به توحید گراییدند.
 
واقعیت همان است که قرآن مجید در میان نهاده و به صراحت می گوید:
 
'''و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض'''
 
و این ارائه مانند سایر موارد، در عالم رویا صورت گرفته است و گر نه ستاره و ماه و خورشید هر شب و روز طالع می شوند و هزاران سال است که تکرار می شود، نه افولی در میان است و نه غروبی. جز آن که در نقطه ای طالع است و در نقطه ای دیگر شارق و در نقطه ای دیگر غارب
 
و این نسل بشریت است که مانند کاروانی می آید و می رود
 
و جز با اندیشه ی صحیح و عبرت اصیل نمی تواند با حقایق پشت پرده آشنا گردد.
 
 و یا در مورد رویای [[یوسف]] :
 
رویای یوسف براساس نص قرآن به این صورت بوده است:
 
انّی رایت احد عشر کوکباً و الشمس و القمر رایتهم لی ساجدین
 
من یازده ستاره دیدم با خورشید و ماه، دیدم که آنان برای من سجده کردند. 
 
این رویا از دو قسمت مجزا تشکیل شده است و لذا قرآن مجید کلمه ی رویت را تکرار می کند.
 
رویای اول: ستاره،‌ماه، خورشید در کنار هم و با هم که از نظر تعبیر علمی، یوسف خودش را در کنار شاه و صدراعظم و یازده وزیر، احساس کرده است که صورت کابینه ی دولت را در حضور شاه مجسم می کند و لازمه ی این رویا آن است که یوسف هم وزیر باشد، ‌یا در حد وزیران.
 
رویای دوم: جماعت بسیاری از بشر که برای یوسف سجده می کنند، جز آن که این جمعیت در عالم خواب شناخته و معلوم نبوده اند، تا به صور مشخص خود دیده شوند، بلکه از حاضران درباری بوده اند که برای پذیرش و تقدیس مقام مافوق به سجده افتاده اند.
 
قرآن مجید به این نکته صراحت کامل داده است ولذا می گوید رایتهم و ضمیر جمع مذکر غائب می آورد و در وصف آنان می گوید ساجدین که باز هم عنوان جمع مذکر دارد، از دسته ی عاقلان بشری و به همین جهت در آیات آخر این سوره می گوید:
 
و رفع ابویه علی العرش و خرّوا له سجّداً و قال یا ابت هذا تاویل رویای من قبل قدجعلها ربی حقا
 
به این معنی که چون به خاطر یوسف، شاه و صدراعظم و سایر وزیران در جلسه ی پذیرایی یعقوب حاضر می شوند و یوسف، پدر و مادر خود را بر تخت وزارت کنار خود می نشاند، همه ی حاضران و استقبال کنندگان و خادمان به خاطر احترام و بزرگداشت مقام یوسف ناجی مصر، به سجده می افتند و یوسف در گوش پدر زمزمه می کند که پدرجان این صحنه ی خارجی، همان رویای من است که اینگ به حقیقت پیوسته است.
 
در این آیه که خواب تعبیر شده ی یوسف منعکس شده است، باز می بینیم خرّوا له سجّداً با ضمیر جمع مذکر غایب عنوان شده است و این خود صراحت کامل دارد که ستارگان و خورشید و ماه، در کنار یوسف به سجده نیفتاده اند، بلکه جماعت انبوهی که یوسف آنان را نمی شناخته و به عنوان رجاله تلقی می شده اند، در عالم خواب، برای او سجده کرده اند، وگرنه باید عبارت قرآن به این صورت نازل شده باشد: رایتها لی ساجدات تا قانون صرف و نحو عربی رعایت شده باشد.
 
== پس از مرگ ==