سماموس: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Alimehregan (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۶:
== نامشناسی ==
دربارهٔ معنای آن اختلاف است اما در این که واژهای ترکیبی است به ظاهر هیچ اختلافی نیست.
* معنای نخست: برخی آن را ترکیب سوما و موس میدانند. بر این اساس سوما (بنگرید به: [[هوم]]) را به معنای مادهای دانستهاند که از آن شربتی مقدس ساخته و در آیینهای مذهبی زرتشتی و آیینهای هندی{{نشان|khas}} مصرف میشدهاست. موس یا مُس نیز به معنی بلندی همچون قله و تپه است و مرتبط با «mnti» [[زبان اوستایی|اوستایی]] به معنی بیرونزده (مثل mount در انگلیسی به معنی کوه) میباشد. بر پایهٔ این تفسیر و معنا از واژهٔ سوما (که مردم با پیش و ضمه سین این واژه را نیز تلفظ میکنند)، سوماموس به معنای چَکادی (قلهای) است که در منطقهٔ رویش و پرورش سوما قرار دارد. این نوع نامگذاری در منطقه بسیار دیده میشود، مانند توبن به معنای منطقهای که در آن درخت تَوْ (با زبر تاء و اشباع واو) میروید و بن به معنای زیر و بنه است. یعنی در زیر و بنه منطقهٔ رویش درخت تو. در مناطق دیگر از استانهای شمالی نامهای دیگری میتوان از همین ریشه یافت که سوماسرا (sumäsarä) در غرب گیلان یکی از شهرهایی است که از این نام اشتقاق یافتهاست و به معنای سرزمین و محدوده آزاد و بدون دیواری است که گیاه سوما در آن میروید. البته به اشتباه این نام تصحیف شده و در حال حاضر به نام [[صومعه سرا]] خوانده میشود که نادرست و برخلاف لهجههای گیلکی است.
* معنای دوم: برخی آن را ترکیبی از دو واژهٔ سمام و موس (mos یا mus) میدانند. موس به معنای هر چیز تپه مانندی است، از این رو به قله، تپه، بلندی و مواردی دیگر، موس یا موز میگویند. در لاتین mont به معنای کوه با این mos همریشه است. [[سمام|سَمام]] هم که نام دهستانی در املش گیلان است. به این ترتیب معنای سماموس، قله و چکاد سمام (یعنی آبادیهای پایین اشکور) است. در خود معنای واژه «سمام» نیز میان مردم اختلاف است که این اختلاف به سبک خواندن و تلفظ این واژه بر میگردد.▼
▲*معنای نخست: برخی آن را ترکیب سوما و موس میدانند. بر این اساس سوما (بنگرید به: [[هوم]]) را به معنای مادهای دانستهاند که از آن شربتی مقدس ساخته و در آیینهای مذهبی زرتشتی و آیینهای هندی{{نشان|khas}} مصرف میشدهاست. موس یا مُس نیز به معنی بلندی همچون قله و تپه است و مرتبط با «mnti» [[زبان اوستایی|اوستایی]] به معنی بیرونزده (مثل mount در انگلیسی به معنی کوه) میباشد. بر پایهٔ این تفسیر و معنا از واژهٔ سوما (که مردم با پیش و ضمه سین این واژه را نیز تلفظ میکنند)، سوماموس به معنای چَکادی (قلهای) است که در منطقهٔ رویش و پرورش سوما قرار دارد. این نوع نامگذاری در منطقه بسیار دیده میشود، مانند توبن به معنای منطقهای که در آن درخت تَوْ (با زبر تاء و اشباع واو) میروید و بن به معنای زیر و بنه است. یعنی در زیر و بنه منطقهٔ رویش درخت تو. در مناطق دیگر از استانهای شمالی نامهای دیگری میتوان از همین ریشه یافت که سوماسرا (sumäsarä) در غرب گیلان یکی از شهرهایی است که از این نام اشتقاق یافتهاست و به معنای سرزمین و محدوده آزاد و بدون دیواری است که گیاه سوما در آن میروید. البته به اشتباه این نام تصحیف شده و در حال حاضر به نام [[صومعه سرا]] خوانده میشود که نادرست و برخلاف لهجههای گیلکی است.
▲*معنای دوم: برخی آن را ترکیبی از دو واژهٔ سمام و موس (mos یا mus) میدانند. موس به معنای هر چیز تپه مانندی است، از این رو به قله، تپه، بلندی و مواردی دیگر، موس یا موز میگویند. در لاتین mont به معنای کوه با این mos همریشه است. [[سمام|سَمام]] هم که نام دهستانی در املش گیلان است. به این ترتیب معنای سماموس، قله و چکاد سمام (یعنی آبادیهای پایین اشکور) است. در خود معنای واژه «سمام» نیز میان مردم اختلاف است که این اختلاف به سبک خواندن و تلفظ این واژه بر میگردد.
* معنای سوم: برخی سماموس را ترکیبی از واژهٔ سه و ماموس دانستهاند و ماموس یا ماموز را نام منطقه و آبادی سهگانهای دانستهاند که در زیر این قله وجود دارد. بنابر این نام چکاد از نام آبادیهای سهگانه آن گرفته شدهاست.
* معنای چهارم: برخی نیز سو (su) را به معنای نور و روشنایی{{نشان|khas}} گرفتهاند،
* معنای پنجم: برخی آن را ترکیبی از «سوما» و «موز» یا مازو دانستهاست که «مازو» و «موز» به معنای رشته کوهها، کوهستان و نیز قله آمدهاست{{نشان|khas}}
* معنای ششم: برخی از اهالی، سما را مخفف آسمان {{نشان|khas}} و موس را به معنای چکاد و قله گرفتهاند؛ بنابراین سماموس به معنای چکاد آسمان گفتهاند.
* معنای هفتم و هشتم: البته برای آن دو معنای دیگری میتوان یافت که این سه معنای اخیر شاید به حق نزدیکتر باشد. گروهی واژه سوم (به پیش سین) را به معنای گیاه چرید چهارپا و چرا کردن و وزیدن باد دانستهاند.{{نشان|khas}} پس سوماموس به معنای قله چراگاه یا قلهای است که گیاه مخصوص چریدن چهارپایان وجود دارد. این معنا از آن رو درست مینماید که در این منطقه از گذشته چراگاه چارپایان بودهاست و هنوز هم گلههای بزرگ است در دامنهٔ آن رها و در حال چریدن است. افزون بر آن که در زمانهٔ ما نیز چراگاه رمههای [[گالش
* معنای نهم: گروهی دیگر سمام را به معنای باز و شاهین شکاری دانستهاند.{{نشان|khas}} پس سماموس ترکیبی از سمام و موس است که در حالت ادغام تخفیف داده میشود و سماموس خوانده میشود. در این صورت سماموس به معنای آشیانه شاهین و عقاب معنا میدهد که این دور از ذهن نیست.
* معنای دهم: برخی سماموس را مرکب از سما (زیما یعنی سرما) و موس (موت= آشیانه)
* معنای یازدهم:سماموس واژه ای عربی مرکب از سماء (سما. [
* معنای دوازدهم: «سوماً» در زبان گیلکی معنای «آب»
== قلههای دیگر سماموس ==
چکاد سوماموس یا سماموس دارای چهار قله است که بلندترین آن در غرب قرار دارد. قلههای شرقی آن شامل [[سرخ تله]] و قله زلزلان دشت و سه برار رژه (رجه) است. به نظر میرسد که نام این شرقیترین بخش نام خاص و ویژهٔ آن نباشد، بلکه اشارهٔ مردم [[جورده]] ([[جواهرده]] کنونی، چون جورده در برابر جیرده به معنای بالا دهاست) [[رامسر]] به سه قلهاست، زیرا رژه یا رجه در زبان محلی به معنای قله و ردیف یا ایستاده و به نظم
== آقا سماموس ==
روی این کوه بقعه امام زادهای هست که دکتر [[منوچهر ستوده]] به پیروی از تاریخ نگاران پیشین و سفرنامه نویسان غربی که از این ناحیه دیدار داشتهاند، آن را مدفن شاه یحیی (کارکیا یحیی جان) از سادات کیایی ملاطی میداند و مینویسد:
ظاهراً این
اما سید ظهیرالدین اشارهای به کوه سماموس نکرده و در این باره چنین مینویسد:
در این اوقات چنان رسانیدند که روز سه شنبه ۲۹ صفر موافق با هفتم مهرماه قدیم (سنه ۸۸۴) از تقدیر سبحانی طایر روح پاک حضرت شاه یحیی از قفس جسمانی طیران نموده و بر کنگره " ارجعی الی ربک " بنشست. انا لله و انا الیه راجعون و مغفور مرحوم را بنا بر وصیت که کرده بود
آن گاه
عروس سپر از دل تابناک
ز طارم
رابینو نیز به همین کتاب استناد جسته و در سفر نامه خویش به مازندران و استر آباد مینویسد: شاه یحیی، حاکم تنکابن و برادر [[سلطان محمد]] لاهیجانی که در سال ۸۸۳ هجری وفات
رابینو ضمن مشاهده زیبایی کوه سماموس از فاصله دور در این باره مینویسد:
من راجع به کوهی به این نام (سماموس) تحقیقاتی کردهام ولی اطلاعاتی به دست نیامد تا روزی که از کنار دریا در [[رانکو]]- منظور [[رانکوه]] است-
گفتم: یعنی کوه سمام؟
سطر ۶۰ ⟵ ۵۹:
== پانویس ==
# {{پاورقی|khas}} حکیمی
# {{پاورقی|khas}} حایری سمامی
# {{پاورقی|khas}} دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
# {{پاورقی|khas}} دهخدا ذیل واژه (=صفحات کتاب).
سطر ۸۱ ⟵ ۸۰:
# روزنامه همشری، سال چهارم، شماره ۱۱۱۰ نوامبر ۱۹۹۶، سال آبان ۱۳۷۵، ۲ شنبه ۱۲
# کوه، فصلنامه فرهنگی. ورزشی، معلومات عمومی، سال ششم، شماره ۲۴، پائیز ۱۳۸۰
{{پانویس|۲}}
[[رده:قلههای رشتهکوه البرز]]
|