باینیت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
خط ۲۲:
بالاتر از 900 درجه سانتیگراد یک فولاد کم کربن به طور کامل از آستنیت تشکیل شده است، یک فاز درجه حرارت بالا از آهن (دیگری فریت دلتاست در دماهای حتی بالاتر). در زیر حدود 700 درجه سانتیگراد (727 درجه سانتیگراد در آهن یوتکتیک)، آستنیت از لحاظ ترمودینامیکی ناپایدار است و تحت شرایط تعادل، واکنش یوتکتوئید انجام می‌شود و پرلیت - ترکیبی از فریت و سیمانتیت (Fe3C) تشکیل می شود. علاوه بر ملاحظات ترمودینامیکی که توسط نمودار فاز نشان داده شده است، تغییرات فاز در فولاد به شدت تحت تاثیر سینتیک شیمیایی قرار دارد. این منجر به پیچیدگی ریزساختارهای فولادی می‌شود که به شدت تحت تأثیر میزان خنک کننده قرار دارند. این را می توان با یک نمودار تبدیل خنک کننده (CCT) نشان داد که زمان لازم برای شکل گیری یک فاز را زمانی که یک نمونه با یک نرخ خاصی سرد می شود، نشان می دهد.
 
اگر فولاد به آرامی خنک شود، تغییر شکل با پیش بینی های تعادلی یکی خواهد شد و پرلیت بر ساختار ریزساختار با رگه هایی از فریت پرویوتکتوئید یا [[سمنتیت|سمانتیت]] بسته به ترکیب شیمیایی تسلط خواهد یافت. با این حال، تبدیل از آستنیت به پرلیت، یک واکنش بازسازی وابسته به زمان است که نیاز به حرکت بزرگ در اتم های آهن و کربن دارد. در حالی که کربن بین نشینی به راحتی حتی در دماهای متوسط ​​نفوذ می کند،[[نفوذ]] آهن در خود در دمای زیر 600 درجه سانتیگراد بسیار کند است، تا زمانی که برای تمام اهداف عملی متوقف شود. به عنوان یک نتیجه فولادی که به سرعت سرد می‌شود می تواندمی‌تواند به دمایی برسد که در آن پرلیت دیگر نمی تواند تشکیل شود.
 
آستنیت که بسیار سریع می‌شود می تواندمی‌تواند مارتنزیت را بدون هیچ گونه نفوذ آهن یا کربن بوسیله برش ساختار کریستال FCC آستنیت به ساختار تتراگونال تبدیل کند. این فاز غیر تعادلی تنها می تواندمی‌تواند در دماهای پایین شکل بگیرد، جایی که نیروی محرکه عکس العمل برای غلبه بر فشار کششی قابل توجهی که تحریک شده است، کافی است. این تغییر شکل اساسا مستقل از زمان است با کسر فازی که تنها وابسته به درجه خنک کردن زیر دمای بحرانی شروع مارتنزیت است. علاوه بر این، این تغییر بدون نفوذ اتم های بین نشین یا جای نشین رخ می دهد و بنابراین مارتنزیت ترکیب والدین آستنیت را به ارث می برد.
 
== نظریه جابجایی ==
خط ۳۰:
 
== نظریه نفوذ ==
نظریه نفوذ فرایند تغییر شکل بینیت مبتنی بر این فرض است که یک صفحه فریت بینتیی با یک مکانیزم مشابه به عنوان فریت Widmanstätten در دماهای بالاتر رشد می کند. بنابراین نرخ رشد آن بستگی دارد به اینکه کربن با چه سرعتی می تواندمی‌تواند از فریت در حال رشد به آستنیت نفوذ کند. تصور غلط رایج این است که این مکانیزم امکان وجود رابطهای منسجم و کاهش انرزی سطح را از بین می برد. در حقیقت پذیرفته شده است که تشکیل فریت Widmanstätten با نفوذ کربن کنترل می‌شود و نشان می دهد که سطح مشابهی نیز وجود دارد.
 
== مورفولوژی ==