علم اقتصاد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏اقتصاد کلان: شرکتها -> شرکت‌ها / با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۳:
کانون توجه دانش اقتصاد بر این است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل می‌کنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار می‌کنند. در این راستا، یک تقسیم‌بندی اولیه کتابهای پایه‌ای اقتصاد، [[اقتصاد خرد]] در برابر [[اقتصاد کلان]] است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایه‌ای اقتصاد، شامل عوامل فردی مانند [[خانوار]]ها و [[شرکت]]ها یا خریداران و فروشندگان را بررسی می‌کند. در مقابل اقتصاد کلان، کلیت اقتصاد و عوامل مؤثر بر آن شامل [[بیکاری]]، [[تورم]]، [[رشد اقتصادی]] و [[سیاست پولی]] و [[سیاست مالی|مالی]] را تحلیل می‌کند.
 
دیگر تقسیم‌بندی‌های رایج علم اقتصاد، این رشته را به [[اقتصاد اثباتی]] {{به انگلیسی|positive economics}} (تعریف کنندهتعریف‌کننده "آنچه هست") در برابر [[اقتصاد هنجاری]] {{به انگلیسی|normative economics}} (دفاع از "آنچه که باید باشد")؛ [[اقتصاد نظری]] در مقابل [[اقتصاد کاربردی]]؛ [[اقتصاد عقلانی]] در برابر [[اقتصاد رفتاری]]؛ و [[اقتصاد جریان اصلی]] یا متداول {{به انگلیسی|mainstream economics}} (اقتصاد ارتدوکس که بیشتر با پیوند میان عقلانیت، فردگرایی و تعادل سروکار دارد) و [[اقتصاد دیگراندیش]]<ref>معادل دیگراندیش برای واژه Hetrodox از این منبع گرفته شده است: تاریخ تحولات اندیشه اقتصادی، یدالله دادگر، انتشارات دانشگاه مفید، ص۵۵۱.</ref> {{به انگلیسی|heterodox economics}} (که رادیکال است و با پیوند میان نهادها، تاریخ و ساختار اجتماعی سروکار دارد).<ref>Andrew Caplin and Andrew Schotter, ''The Foundations of Positive and Normative Economics'', Oxford University Press, 2008, ISBN 0-19-532831-0</ref><ref>Davis, John B. (2006). "Heterodox Economics, the Fragmentation of the Mainstream, and Embedded Individual Analysis", in ''Future Directions in Heterodox Economics''. Ann Arbor: University of Michigan Press.</ref>
 
تحلیل اقتصادی در تمامی ابعاد جامعه کاربرد دارد، از [[بازرگانی]]، [[دارایی]]، [[مراقبت بهداشتی]] گرفته تا موضوعات متنوعی از قبیل جرم و جنایت،<ref>[[دیوید دی فریدمن|Friedman, David D.]] (2002). [http://www.econlib.org/LIBRARY/Enc/Crime.html "Crime,"] ''The Concise Encyclopedia of Economics. '. ' Retrieved October 21, 2007.</ref> [[آموزش و پرورش]]،<ref>[[گروه بانک جهانی|World Bank Group]] (2007). [http://go.worldbank.org/78EK1G87M0 "Economics of Education."]. Retrieved October 21, 2007.</ref> خانواده، حقوق، سیاست، مذهب،<ref>Iannaccone, Laurence R. (1998). "Introduction to the Economics of Religion", ''Journal of Economic Literature'', 36(3), [http://web.archive.org/web/20110715171833/http://www.religionomics.com/old/erel/S2-Archives/Iannaccone%20-%20Introduction%20to%20the%20Economics%20of%20Religion.pdf pp. 1465–1495.].</ref> نهادهای اجتماعی، جنگ،<ref>[[William D. Nordhaus|Nordhaus, William D.]] (2002). "The Economic Consequences of a War with Iraq", in ''War with Iraq: Costs, Consequences, and Alternatives'', [http://nordhaus.econ.yale.edu/AAAS_War_Iraq_2.pdf pp. 51–85.] American Academy of Arts and Sciences. Cambridge, Massachusetts. Retrieved October 21, 2007.</ref> و علوم پایه.<ref>Arthur M. Diamond, Jr. (2008). "science, economics of", ''[[The New Palgrave Dictionary of Economics]]'', 2nd Edition, Basingstoke and New York: [[پالگریو مکمیلان]]. Pre-publication [http://archive.is/20120927155248/http://cba.unomaha.edu/faculty/adiamond/web/diamondpdfs/palgraveeconsci07.pdf cached ccpy.]</ref> در ابتدای شروع قرن بیست و یکم، از گسترش دامنه اقتصاد در علوم اجتماعی دیگر بعنوانبه عنوان امپریالیسم اقتصاد تعبیر شده استشده‌است.<ref name="Imperialism">• [[Edward Lazear|Lazear, Edward P.]] (2000|. "Economic Imperialism", ''Quarterly Journal Economics'', 115(1)|, [http://www.jstor.org/pss/2586936 p. 99]–146. [http://66.102.1.104/scholar?hl=en&lr=&q=cache:fD0VzttXRUMJ:flash.lakeheadu.ca/~kyu/E5111/Lazear2000.pdf+ Cached copy.] [http://web.archive.org/web/20030424210316/http://faculty-gsb.stanford.edu/lazear/personal/PDFs/economic%20imperialism.pdf Pre-publication copy](larger print.){{سخ}}&nbsp;&nbsp; • [[گری بکر|Becker, Gary S.]] (1976). ''The Economic Approach to Human Behavior''. [http://books.google.com/books?id=iwEOFKSKbMgC&dq="The+Economic+Approach+to+Human+Behavior"+Introduction&lr=&source=gbs_summary_s&cad=0 Links] to arrow-page viewable chapter. University of Chicago Press.</ref> در یکی دو دهه اخیر برخی از اقتصاددانان برای تأکید بیشتر بر پایدار نگاه داشتن محیط زیست شاخه [[اقتصاد محیط زیست]] تأسیس کرده‌اند و نیز مطالعاتی را در زمینه [[اقتصاد بوم‌شناختی]] {{به انگلیسی|Ecological economics}}صورت داده‌اند.
 
== ریشه لغوی ==
واژه اقتصاد {{به انگلیسی|economy}} از واژه οἰκονομία (اُیکُنُمیا) در زبان یونان باستان گرفته شده که خود از ترکیب دو کلمه οἶκος (اُیکُس به معنای خانواده) و νόμος (نُمُس به معنای روش یا قانون) حاصل شده استشده‌است. این دو کلمه روی هم معنای «قواعد خانه (خانوار)» را می‌دهند.<ref name="etymology">{{cite web | last = Harper | first = Douglas | authorlink = Douglas Harper | title = Online Etymology Dictionary&nbsp;– Economy | month = November | year = 2001 | url = http://www.etymonline.com/index.php?term=economy | accessdate=October 27, 2007}}</ref><ref>این به احتمال زیاد همان تدبیر منزل است که یکی از اجزاء فلسفه (حکمت) عملی در یونان باستان بوده استبوده‌است</ref>
 
== تاریخچه نام ==
[[اقتصاد سیاسی]] نام سنتی این رشته است که [[آنتوان دو مون‌کرتین]] نخست‌بار آن را عنوان کتاب خود ساخت.<ref>منوچهر فرهنگ در بخش یادداشت مترجم کتاب «اقتصاد سیاسی» اثر رمون بار.</ref> این سنت تا قرن نوزدهم ادامه یافت، چنان‌که [[جان استوارت میل]] کتابش را تحت عنوان «مبانی اقتصاد سیاسی» و [[دیوید ریکاردو]] تحت عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیت ستانی» نوشت. حتی [[کارل مارکس|مارکس]] که موضعی تهاجمی نسبت به دانش اقتصاد داشت کتابش را «نقد اقتصاد سیاسی» نام نهاد.
 
اما اقتصاددانان در اواخر قرن نوزدهم واژه «اقتصاد» {{به انگلیسی|economics}} را بعنوانبه عنوان فرم کوتاهتر «علوم اقتصادی» {{به انگلیسی|economic science}} پیشنهاد کردند تا از دلالت ضمنی این واژه بر منافع سیاسی محدود جلوگیری کرده باشند و همچنین به این واژه صورتی مشابه واژگان دیگر علوم مانند «ریاضیات» {{به انگلیسی|mathematics}}، «اخلاق» {{به انگلیسی|ethics}} و مانند آنهاآن‌ها ببخشند.<ref name="MarshallJevons">• [[آلفرد مارشال|Marshall, Alfred]], and [[Mary Paley Marshall]] (1879). ''The Economics of Industry'', Macmillan, p. [http://books.google.com/books?id=wFc4yr9xfqAC&printsec=find&pg=PA2#v=onepage&q&f=false 2.]{{سخ}}&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp; • [[ویلیام استنلی جونز|Jevons, W. Stanley]] (1879). ''The Theory of Political Economy'', 2nd ed. , Macmillan. p. [http://books.google.com/books?id=aYcBAAAAQAAJ&printsec=find&pg=PR14#v=onepage&q&f=false xiv].</ref>
 
== تعاریف ==
تعاریف متفاوتی برای علم اقتصاد وجود دارد. برخی از تفاوتها بازتاب دهنده تکامل دیدگاه‌ها دربارهٔ موضوع اقتصاد یا دیدگاه‌های مختلف در میان اقتصاددانان است.<ref name="Backhouse">• [[Roger E. Backhouse|Backhouse, Roger E.]], and Steven Medema (2008). "economics, definition of", ''The New Palgrave Dictionary of Economics'', 2nd Edition, pp. 720–22. [http://www.dictionaryofeconomics.com/article?id=pde2008_E000291&q=definitions&topicid=&result_number=5 Abstract.]{{سخ}}&nbsp;&nbsp; • _____ (2009). "Retrospectives: On the Definition of Economics", ''Journal of Economic Perspectives'', 23(1), pp. [http://pubs.aeaweb.org/doi/pdfplus/10.1257/jep.23.1.221 221–33].</ref> [[آدام اسمیت]] در سال ۱۷۷۶ چیزی که در آن روزگار اقتصاد سیاسی خوانده می‌شد را این‌گونه تعریف کرده استکرده‌است:
 
:''شاخه‌ای از دانش یک دولتمرد یا قانونگزار [با اهداف دوگانه فراهم کردن] درآمد سرشار و معاش خوب برای مردم … [و] تأمین کردن درآمد برای دولت برای هزینه کردن در [[خدمات عمومی]]''.<ref name="Groenwegen">Smith, Adam (1776). ''An Inquiry into the Nature and Causes of the Wealth of Nations'', and Book IV, as quoted in Peter Groenwegen (1987) [[The New Palgrave Dictionary of Economics|[2008]]]), "'political economy' and 'economics'", ''[[The New Palgrave: A Dictionary of Economics]]'', v. 3, p. 905 [pp. &nbsp;904–07 (brief [http://www.dictionaryofeconomics.com/search_results?q="political+economy+and+economics"+Groenewegen&edition=current&button_search=GO link]).</ref>
 
[[ژان باپتیست سه]] در ۱۸۰۳، همزمانهم‌زمان با جدا کردن علم اقتصاد از کاربرد آن در [[سیاستگزاری عمومی]] {{به انگلیسی|public policy}}، آن را بعنوانبه عنوان علم تولید، توزیع و مصرف ثروت تعریف می‌کند.<ref>Say, Jean-Baptiste (1803). ''A Treatise on Political Economy; or the Production, Distribution, and Consumption of Wealth'', trans. 1834, C. C. Biddle, ed. , Grigg and Elliot.</ref> [[توماس کارلایل]] تاریخ‌دان انگلیسی اصطلاح «دانش کسل‌کننده» را بعنوانبه عنوان صفتی طعنه آمیز برای اقتصاد کلاسیک وضع کرد، که در این زمینه بیشتر به تحلیل بدبینانه [[رابرت مالتوس|مالتوس]] ارتباط پیدا می‌کرد.<ref name="Dismal">• [Carlyle, Thomas] (1849). "Occasional Discourse on the N[egro] Question", ''Fraser's Magazine'', republished in ''Works of Thomas Carlyle'', 1904, v. 29, Charles Scribner's Sons, pp. 348–383.{{سخ}}&nbsp;&nbsp; • Malthus, Thomas (1798). ''[[An Essay on the Principle of Population]]. ''{{سخ}}&nbsp;&nbsp; • Persky, Joseph (1990). "Retrospectives: A Dismal Romantic", ''Journal of Economic Perspectives'', 4(4), pp. 166–169 [pp. [http://www.jstor.org/pss/1942728 165]-172].</ref> [[جان استوارت میل|جان استیوارت میل]] اقتصاد را در بستری اجتماعی بصورت ذیل تعریف می‌کند:
 
:''علمی که قوانین پدیده‌هایی در جامعه را دنبال می‌کند که از کارهای مختلف نوع بشر برای تولید ثروت برمی‌خیزد، تا جائی که این پدیده‌ها بوسیله تعقیب هدف دیگری متعین نشوند''.<ref>Mill, John Stuart (1844). "On the Definition of Political Economy; and on the Method of Investigation Proper to It", [http://www.econlib.org/library/Mill/mlUQP5.html Essay V], in ''Essays on Some Unsettled Questions of Political Economy'' (V39). (Accessed Nov 2011)</ref>
 
[[آلفرد مارشال]] در کتاب خود ''اصول علم اقتصاد'' (۱۸۹۰) تعریفی ارائه می‌دهد که تاکنون نیز ذکر شده استشده‌است و تحلیل اقتصادی را از مقوله ثروت فراتر می‌برد و از سطحی اجتماعی به سطح اقتصاد خرد می‌کشاند:
 
:''اقتصاد، مطالعه انسان است در کسب و کار معمولی‌اش در زندگی. اقتصاد به کاوش در این می‌پردازد که چگونه انسان درآمدش را کسب و آن را مصرف می‌کند؛ بنابراین، از یک جنبه مطالعه ثروت است و از جنبه مهم دیگر، بخشی از مطالعه خود انسان است''.<ref>Marshall, Alfred (1890 [1920]). ''Principles of Political Economy'', v. 1, pp. 1–2 [8th ed.]. London: Macmillan.</ref>
خط ۳۲:
:''اقتصاد دانشی است که رفتار انسان را در رابطه با اهداف و وسائل کمیابی که قابلیت استفاده‌های دیگری نیز دارند، مطالعه می‌کند''.<ref>Robbins, Lionel (1932). ''[[مقاله‌ای پیرامون ماهیت و اهمیت علم اقتصاد|An Essay on the Nature and Significance of Economic Science]]'', p. [http://books.google.com/books?id=nySoIkOgWQ4C&printsec=find&pg=PA15#v=onepage&q&f=false 15]. London: Macmillan. Links for [http://books.google.com/books?id=nySoIkOgWQ4C&printsec=find&pg=PR10#v=onepage&q&f=false 1932 HTML] and 2nd ed. , [http://www.scribd.com/doc/14242989/An-Essay-on-the-Nature-and-Signicance-of-Economic-Science-Lionel-Robbins- 1935 facsimile].</ref>
 
رابینز این تعریف را بعنوانبه عنوان تعریفی می‌شناسد که نه طبقه‌بندی کننده،طبقه‌بندی‌کننده، «بمعنای انتخاب انواع معینی از رفتار»، بلکه بیشتر تحلیلی، بمعنای «تمرکز بر جنبه‌های مشخصی از رفتار است که تحت تأثیر کمیابی تحمیل می‌شوند».<ref>Robbins, Lionel (1932). ''An Essay on the Nature and Significance of Economic Science'', p. [http://books.google.com/books?id=nySoIkOgWQ4C&printsec=find&pg=PA16#v=onepage&q&f=false 16].</ref>
 
برخی از نظراتی که متعاقباً دربارهٔ این تعریف ابراز شده، آن را بیش از حد گسترده و ناتوان از محدود کردن موضوع به تحلیل بازارها می‌دانند. به هرحال، از دهه ۱۹۶۰، به دلیل اینکه تئوری بیشینه ساختن رفتار {{به انگلیسی|maximizing behavior}} و مدل‌های انتخاب عقلائی، دامنه علم اقتصاد را به حوزه‌ها و موضوعاتی گسترش داد که قبلاً بعنوانبه عنوان رشته‌هایی مجزا تلقی می‌شدند، اینگونه نظرات و انتقادات فروکش کردند.<ref name="Backhouse2009Stigler">• Backhouse, Roger E. , and Steven G. Medema (2009). "Defining Economics: The Long Road to Acceptance of the Robbins Definition", ''Economica'', 76(302), [http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1468-0335.2009.00789.x/full#ss4 V. Economics Spreads Its Wings]. [Pp. [http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1468-0335.2009.00789.x/full 805–820].]{{سخ}}&nbsp;&nbsp; • [[جورج استیگلر|Stigler, George J.]] (1984). "Economics—The Imperial Science?" ''Scandinavian Journal of Economics'', 86(3), pp. [http://www.jstor.org/pss/3439864 301]-313.</ref>
 
[[گری بکر]]، یکی از گسترش دهندگان علم اقتصاد به حوزه‌هایی نوین، رویکرد خود را بعنوانبه عنوان «ادغام فرضیه‌های تئوری بیشینه ساختن رفتار، ترجیحات ثابت {{به انگلیسی|stable preferences}} و [[تعادل بازار]] که بصورتی بی ملاحظهبی‌ملاحظه و مصمم بکار گرفته می‌شد» تعریف می‌کند.<ref>Becker, Gary S. (1976). ''The Economic Approach to Human Behavior'', Chicago, [http://books.google.com/books?id=iwEOFKSKbMgC&printsec=fnd&pg=PA5=gbs_v2_summary_r&cad=0#v=onepage&q&f=false p. 5].</ref> یک تفسیر، این تعریف را تبدیل اقتصاد به یک رویکرد به جای یک موضوع علمی خوانده است؛ رویکردی که با این حال از خاص گرایی زیادی در زمینه «فرایند انتخاب و نوع تعامل اجتماعی که این تحلیل دربرمی‌گیرد» برخوردار است. منبع همان تفسیر، سلسله‌ای از تعاریف اقتصاد در کتابچه‌های اقتصادی را بررسی می‌کند و نتیجه می‌گیرد که فقدان توافق مورد نیاز، تأثیری بر خود موضوع (یعنی علم اقتصاد) که کتابچه‌ها به آن پرداخته‌اند ندارد. بطور کلی تر در بین اقتصاددانان این نظر مطرح می‌شود که ارائه تعریفی خاص بیشتر بازتاب دهنده مسیری است که بنظر پدیدآورنده آن علم اقتصاد در آن تکامل می‌یابد یا باید تکامل یابد.<ref>Backhouse, Roger E. , and Steven Medema (2009). "Retrospectives: On the Definition of Economics", ''Journal of Economic Perspectives'', 23(1), p. 229, Introduction, and Conclusion [pp. [http://pubs.aeaweb.org/doi/pdfplus/10.1257/jep.23.1.221 221–33].</ref>
 
== اقتصاد خرد ==
خط ۴۲:
[[پرونده:Ballard Farmers' Market - vegetables.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|اقتصاددانان به مطالعه بازرگانی، تولید و تصمیمات مصرفی می‌پردازند، مانند چیزی که در یک بازار سنتی رخ می‌دهد.]]
[[پرونده:Sao Paulo Stock Exchange.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|در یک بازار مجازی، فروشنده و خریدار حضور ندارند بلکه بوسیله واسطه‌ها و اطلاعات الکترونیکی تجارت می‌کنند.]]
[[اقتصاد خرد]] شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و نیز تحلیل ساختار بازار می‌پردازد. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، بعنوانبه عنوان واحد پایه‌ای تقلیل ناپذیر، سروکار دارد. اقتصاد خرد به مطالعه این می‌پردازد که چگونه این بازیگران درون بازارهای منفرد (با فرض کمیابی واحدهای مبادله پذیر) و مقررات دولتی به تعامل با یکدیگر می‌پردازند. بازار ممکن است با یک محصول (مانند سیب، آلومینیوم یا تلفن موبایل) سروکار داشته باشد یا با خدمات مربوط به یکی از عوامل تولید (آجرچینی، چاپ کتاب یا بسته‌بندی مواد غذایی). نظریه اقتصاد خرد، کل مقداری که توسط خریداران تقاضا شده و مقداری که توسط فروشندگان عرضه شده را درنظر می‌گیرد و به مطالعه قیمتهای ممکن به ازای هر واحد عرضه و تقاضا می‌پردازد. اقتصاد خرد، تعامل پیچیده میان بازیگران بازار را هم در روند خرید و هم در روند فروش مطالعه می‌کند. این تئوری بر این باور است که بازارها می‌توانند به تعادل {{به انگلیسی|equilibrium}} میان «کمیت تقاضا شده» و «کمیت عرضه شده» برسند.
 
اقتصاد خرد همچنین به بررسی ساختارهای مختلف بازار می‌پردازد. «رقابت کامل» {{به انگلیسی|perfect competition}} ساختار بازاری را توصیف می‌کند که در آن هیچ شرکت کننده‌ایشرکت‌کننده‌ای آن قدر بزرگ نیست که قادر به بدست آوردن قدرت بازاری برای تعیین قیمت یک محصول یکسان باشد. شیوه دیگر توضیح این امر این است که بگوییم یک بازار رقابتی کامل هنگامی بوجود می‌آید که در آن تمامی شرکت کنندگان «گیرندگان قیمت» هستند و هیچ‌کدام از شرکت کنندگان نتواند بر قیمت محصولی که می‌خرد یا می‌فروشد تأثیر بگذارد. «رقابت ناکامل» به ساختار بازاری دلالت می‌کند که در آن شرایط رقابت کامل وجود نداشته باشد. اشکال رقابت ناکامل شامل: [[انحصار]] {{به انگلیسی|monopoly}} (که در آن برای یک کالا تنها یک فروشنده وجود دارد)، انحصار چندگانه {{به انگلیسی|oligopoly}} (که در آن برای یک کالا تنها چند فروشنده بخصوص وجود دارند)، رقابت انحصاری (که در آن فروشندگان زیادی وجود دارند که کالاهای کاملاً مختلفی تولید می‌کنند)، انحصار خریدار {{به انگلیسی|monopsony}} (که در آن برای یک کالا تنها یک خریدار وجود دارد)، و انحصار چندگانه خریدار {{به انگلیسی|oligopsony}} (که در آن برای یک کالا تنها چند خریدار بخصوص وجود دارند). برخلاف رقابت کامل، رقابت ناکامل به طوربه‌طور کلی بدین معنا است که قدرت در بازار بطور نامتساوی تقسیم شده استشده‌است. شرکت‌ها در وضعیت رقابت ناکامل این قابلیت را دارند که «قیمت گذار» باشند که بدین معنی است که آنهاآن‌ها با در اختیار گرفتن بهره بزرگی از قدرت بازار بصورت نامتناسب قادر شده‌اند که بر قیمت کالاهایی که تولید کرده‌اند تأثیر بگذارند.
 
اقتصاد خرد، بازارهای منفرد را با یک ساده‌سازی اقتصادی مطالعه می‌کند به این معنا که تصور می‌کند که فعالیت اقتصادی انجام شده در یک بازار بخصوص بر دیگر بازارها تأثیر نمی‌گذارد. این متد تحلیلی، «[[تعادل جزئی]]» {{به انگلیسی|partial-equilibrium}} (بین عرضه و تقاضا) نام دارد. این متد تحلیلی مجموع کل فعالیت‌های انجام شده در یک بازار را محاسبه می‌کند. تئوری [[تعادل عمومی]] {{به انگلیسی|general-equilibrium}} به مطالعه بازارهای مختلف و رفتار آنهاآن‌ها می‌پردازد. این تئوری، مجموع کل تمامی فعالیتهای انجام گرفته در در تمامی بازارها را محاسبه می‌کند. این متد هم به مطالعه تغییرات در بازارها و هم به مطالعه تعامل میان آنهاآن‌ها که رو به سوی تعادل دارد می‌پردازد.
 
=== تولید، هزینه و بهره‌وری ===
در اقتصاد خرد، تولید تبدیل نهاده‌ها {{به انگلیسی|inputs}} به ستاده‌ها {{به انگلیسی|outputs}} است. این امر فرایندی اقتصادی است که که در آن نهاده‌ها برای ساختن یک کالا برای مبادله یا استفاده مستقیم بکار برده می‌شوند. تولید یک جریان است و بنابراین میزان مشخصی از ستاده‌ها به ازای هر دوره‌ای از زمان در مقابل نهاده‌ها به دست می‌آید.
 
[[هزینه فرصت]] {{به انگلیسی|opportunity cost}} به هزینه اقتصادی تولید ارجاع دارد: ارزش بهترین فرصت بعدی از دست رفته. انتخاب‌ها معمولاً باید بین اعمالی مورد علاقه و نیز مانعه الجمع (به این معنا که انتخاب یکی به معنای طرد دیگری است) انجام می‌شوند. این مسئله، رابطه پایه‌ای میان کمیابی و انتخاب را نشان می‌دهد.<ref>[[جیمز ام. بیوکنن|Buchanan, James M.]] (1987). "opportunity cost", ''[[The New Palgrave: A Dictionary of Economics]]'', v. 3, pp. 718–21.</ref> هزینه فرصت یک عمل، عنصری است برای مطمئن شدن از اینکه منابع کمیاب بصورتی کارا مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند، بطوری کهبطوری‌که هزینه آن عمل در برابر ارزش اش سنجیده می‌شود. هزینه فرصت تنها به هزینه‌های پولی یا مالی مربوط نیست بلکه می‌توانند بوسیله ارزش واقعی تولید ازدست رفته، [[اوقات فراغت]]، یا هر چیز دیگری که بهره‌ای جایگزین فراهم کند سنجیده شود.<ref>''[[اکونومیست|The Economist]], Economics A-Z, ''[http://www.economist.com/research/Economics/searchActionTerms.cfm?query=OPPORTUNITY+COST "Opportunity Cost."] Accessed 3 Aug. 2010</ref>
 
نهاده‌هایی که در فرایند تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند شامل عوامل پایه‌ای تولید مانند خدمات کاری، [[سرمایه]] (کالاهای تولید شده قابل دوام مثل یک کارخانه که در تولید مورد استفاده قرار می‌گیرند)، و زمین (شامل [[منابع طبیعی]]) می‌شوند. دیگر نهاده‌ها ممکن است شامل [[کالاهای واسطه‌ای]] {{به انگلیسی|intermediate goods}} هستند که در تولید کالاهای نهایی مورد استفاده قرار می‌گیرند، مانند فولاد در ساختن یک اتومبیل نو.
 
[[بهره‌وری اقتصادی]] {{به انگلیسی|economic efficiency}} توصیف کنندهتوصیف‌کننده این امر است که چگونه یک سیستم ستاده دلخواه اش را با وجود مجموعه‌ای از نهاده‌های موجود و نیز تکنولوژی در دسترس ایجاد می‌کند. بهره‌وری هنگامی بهبود می‌یابد که ستاده بیشتری بدون تغییر نهاده‌ها ایجاد شود، بعبارت دیگر، میزان اتلاف کاهش داده شده باشد. یک استاندارد کلی عموماً پذیرفته شده بهره‌وری پارتو {{به انگلیسی|Pareto efficiency}} است که هنگامی بدست می‌آید که دیگر هیچ تغییری نتواند بدون بدتر کردن اوضاع کسی، اوضاع فرد دیگری را بهبود بخشد. به دیگر سخن حد نهایی بهبود در سیستم حاصل شده باشد بطوری کهبطوری‌که نتوان بدون برهم زدن نظم قسمت دیگری از سیستم از آن فراتر رفت.
[[پرونده:Production Possibilities Frontier Curve.svg|بندانگشتی|چپ|250px|نمونه‌ای از نمودار PFF با نقاط نشانگر]]
[[حد امکان تولید]] (PFF) {{به انگلیسی|production-possibility frontier}} یک نمودار توضیح دهنده برای نشان دادن کمیابی، هزینه و بهره‌وری است. در ساده‌ترین حالت یک اقتصاد تنها می‌تواند دو کالا تولید کند (مثلاً اسلحه و کره). PFF جدول یا نموداری است که ترکیب کمی متفاوت دو کالای قابل تولید را بر مبنای تکنولوژی موجود و کل نهاده‌ها که میزان ستاده محتمل را محدود می‌کنند، نشان می‌دهد. هر نقطه‌ای در منحنی مجموع ستاده بالقوه برای اقتصاد را نشان می‌دهد که حداکثر تولید امکان‌پذیر یک کالای مشخص است بر مبنای مقدار تولید امکان‌پذیر کالای دیگر.
خط ۶۳:
هر نقطه‌ای بر روی منحنی نشانگر بهره‌وری تولیدی در بیشینه ساختن برون داد به ازای کل درون داد موجود است. نقطه A در داخل منحنی، محتمل است اما نشانگر عدم بهره‌وری تولیدی (اتلاف درون دادها) می‌باشد که در آن برون داد هر یک یا هر دوی کالاها می‌تواند با حرکت به سوی شمال شرقی به نقطه‌ای بر روی منحنی تبدیل شود. مثالهای این قبیل عدم بهره‌وری شامل [[بیکاری]] در طول کسادی [[چرخه تجاری]] یا سازمان دهی اقتصادی یک کشور که ناتوان از بهره‌برداری کامل از منابع خود است، هستند. بودن روی منحنی، اگر به معنای تولید ترکیبی از کالاهایی نباشد که مصرف‌کنندگان بر دیگر نقاط ترجیح می‌دهند نباشد هنوز ممکن است به معنای رسیدن به [[بهره‌وری تخصیصی]] {{به انگلیسی|allocative efficiency}} (یا بهره‌وری پارتو) نباشد.
 
بیشتر توجه اقتصاد کاربردی در سیاستگذاری عمومی بر تشخیص چگونگی بهبود بهره‌وری یک اقتصاد متمرکز است. تشخیص واقعیت کمیابی و سپس چاره اندیشی برای چگونگی ساز مان دهی جامعه برای بهره‌ورترین شیوه استفاده از منابع بعنوانبه عنوان «ماهیت اقتصاد» تعریف شده است، جائی که اقتصاد نقش یکتایی را ایفا می‌کند.<ref>{{Cite book|first=Paul A.|last=Samuelson|authorlink2=William Nordhaus|last2=William D. Nordhaus |year=2004|title=''[[Economics (textbook)|Economics]]''|pages= ch. 1, p. 5 (quotation) and sect. C,"The Production-Possibility Frontier", pp. 9–15; ch. 2, "Efficiency" sect. ; ch. 8, sect. D, "The Concept of Efficiency."|nopp=yes|publisher=McGraw-Hill}}</ref>
 
== اقتصاد کلان ==