اوستا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۳۵:
* [[خرده اوستا]].
سرودههای «یشت» (که به زرتشت نسبت داده میشوند، ولی کمابیش میتوان گفت که وی آنها را نسرودهاست) در [[اوستای نو]] جای دارند و گمان میرود که وابسته به [[سلسله هخامنشی|دوره هخامنشی]] ([[۶۴۸ (پیش از میلاد)|۶۴۸]] تا [[۳۳۰ (پیش از میلاد)|۳۳۰]] پیش از میلاد) هستند. «وندیداد» نیز که در اوستای نو جای دارد، گمان میرود که دیرتر و در زمان [[پارتها]] ([[۱۴۱ (پیش از میلاد)|۱۴۱]] پیش از میلاد تا [[۲۲۴ (میلادی)|۲۲۴]] میلادی) سروده شده باشد. «ویسپرد» دربرگیرندهٔ تازهترین بخش اوستاست که به زبان [[پارسی میانه]] نوشته شده و به [[امپراتوری ساسانی|دوره ساسانی]] ([[۲۲۶ (میلادی)|۲۲۶]] تا [[۶۵۱ (میلادی|۶۵۱)]] میلادی) برمیگردد. در زمان ساسانیان نیز بخشهای
کهنترین نگارش دستنویس اوستا، اکنون در کپنهاک پایتخت دانمارک است و در سال ۱۳۲۵ میلادی نگاشته شدهاست، این نگارش را خاورشناس سرشناس دانمارکی وسترگارد (Westerguard) با خود از ایران به اروپا برد.<ref>ابراهیم پورداوود، گاتها، ص 49</ref>
=== دست به دست شدن نخستین ===
گمان میرود که برخی از نوشتارهای اوستا پیش از نوشته شدن سدهها به گونهٔ گفتاری نگاه داشته شدهاند. «[[ارداویرافنامه|کتاب ارداویراف]]» که در سده ۳ یا ۴ [[میلادی|پس از میلاد]] نوشته شد، بیان میکند که [[گاتها]] و برخی از دیگر نوشتههای موجود در اوستا پیش از یورش [[اسکندر مقدونی]] به ایران موجود بودهاند. برپایه دیدگاه «شاترویهای آیران» کتابخانه کاخ در یک آتشسوزی بهدست [[اسکندر مقدونی]] ویران شد. با این همه، هیچیک از این ادعاها را نمیتوان تأیید کرد؛ چرا که اگر این متون وجود داشتهاند اکنون هیچ اثری از
اما [[راسموس کریستین راسک]] نتیجهگیری کرد که این متون باید باقیمانده یک ادبیات بسیار بزرگ باشند، همان گونه که [[پلینی بزرگ]] در اثر خود به نام «[[تاریخ طبیعی (پلینی)]]» یک موبد ازمیری را توصیف میکند که در قرن سوم قبل از میلاد «دو میلیون از قطعه سرودههای زرتشت را تفسیر میکرد». همانطور که پیتر کلارک در «دین زرتشت، آشنایی با یک مکتب باستانی» (۱۹۹۸، برایتون) خاطر نشان میسازد که اگر «گاتها» و متون کهن تر «یسنا» فقط بهطور شفاهی دست به دست میشدهاند، احتمال حفظ کیفیت زبان قدیمی
=== ویرایش پسین ===
خط ۵۲:
[[راسموس راسک]] در دیدار از [[بمبئی]] ([[مومبای]] کنونی) در سال [[۱۸۲۰ (میلادی)|۱۸۲۰]] چندین دست نوشته از اوستا را جمعآوری کرد و برای اولین بار با بررسی زبان اوستایی به این نتیجه رسید که این متون باید باقیمانده یک مجموعه بزرگ از متون مقدس [[امپراتوری پارس|پارس]] باستان و [[بلخ]] باشند.
متونی که راسک آن را جمعآوری کرد، اکنون در کتابخانه [[دانشگاه کپنهاک]] قرار دارند. دست نوشتههای دیگر در [[خانه هند شرقی]] و [[موزه بریتانیا]] در لندن، [[کتابخانه بودلیان]] در [[دانشگاه آکسفورد|آکسفورد]] و در کتابخانه دانشگاههای مختلف [[پاریس]] نگهداری میشوند.
همچنین، نام [[شرقشناسی|خاورشناس]] و [[ایرانشناسی|ایرانشناس]] [[آلمان|آلمانی]] [[فریدریش فون اشپیگل]] (به [[زبان آلمانی|آلمانی]]: Friedrich von Spiegel) (زادهٔ [[۱۱ ژوئیه]] [[۱۸۲۰ (میلادی)|۱۸۲۰]]-مرگ [[۱۵ دسامبر]] [[۱۹۰۵ (میلادی)|۱۹۰۵]])، استاد [[استاد دانشگاه|دانشگاه]] ارلانگن، در زمرهٔ نخستین خاورشناسانی شناخته میشود که در زمینهٔ پژوهشهای [[زبانشناسی]] ایران و همینطور در زمینههای زبانهای هندی و [[آیین زرتشت]] پژوهشهای مؤثری انجام دادهاند
=== زند ===
خط ۶۳:
=== اوستای متاخر ===
اوستای متاخر شامل قسمتی از یسنها، ویسپَرَد، خرده اوستا (نیایش، گاه، سی روزه، آفرینگان)، یشتها، وندیداد، هادّخت نسک، اَوَگَمَدَیچا، وثانسک، آفرین پیغامبر زرتشت و وِشتاسپ (گشتاسب) یشت است و پنج ششم از کتاب دینی زرتشتیان را تشکیل میدهد. در این بخشهای اوستا با دین زرتشتی متاخرتر روبرو هستیم. پس از زرتشت و شاید در همان زمان او، بسیاری از عقاید قدیم ایرانی و هندوایرانی که در نیایشها و آیینها و آیینهای دینی خداهای قدیم منعکس بود، همراه با اسطورهها و افسانههای این خداها یا آئینهای دینی پیش از زرتشت با عقیدههای این پیامبر درآمیخت و از آن متون اوستایی متاخر حاصل شد. ایجاد این تلفیق بر اثر گسترش دین زرتشتی در نواحی مختلف ایران بودهاست. برخی بر آن هستند که پس از زرتشت با گفتههای او آمیخته شد، اصولاً مقبول زرتشت نبودهاست و فقط علاقه و پای بندی به سنت قدیم، روحانیون پیرو او را بر آن داشته تا این فکرها را با عقیدههای او بیامیزد. اما از سوی دیگر، عدم ذکر نام خداهای قدیم هندوایرانی و آئینهای پرستش آنان در گاهان دلیل قطعی برای مخالفت زرتشت با این افکار نیست. زرتشت در گاهان بر آن است که اصول عقاید و نوآوریهای خویش را بیان کند و آنچه در مد نظر داشته، احتمالاً تغییر نظر طرز اندیشه مردم نسبت به عالم الوهیت است، نه خاصه دخالت در آیین پرستش خداها، جز مواردی که پسند او نبودهاست مانند قربانیهای بیدادگرانه و افراطی. در نظر او اَهورَه مَزدا برترین خدا است که در میان شش امشاسپند قرار دارد. خداهایی که زرتشت
دربارهٔ تاریخ تألیف و تدوین اوستای متاخر نمیتوان به قطعیت اظهار نظر کرد. احتمالاً قدیمیترین بخشهای آن یعنی یشتهای کهن، به صورتی که اکنون در دست است، در قرن نهم یا هشتم پیش از میلاد، حدود یک قرن پس از گاهان، تألیف و تدوین شدهاست.<ref name="ReferenceA">{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=40}}</ref>
خط ۷۰:
[[پرونده:Bodleian J2 fol 175 Y 28 1.jpg|بندانگشتی|250px|یسنا به خط و زبان [[پارسی میانه]].]]
{{اصلی|یسنا}}
یَسن تحتاللفظی به معنی «پرستش و نیایش» و از نظر اشتقاق لغوی با کلمات جشن و ایزد فارسی هم ریشه است. گاهان و یَسنهای هفت فصل در میان یَسنها قرار دارند؛ بنابراین، با محاسبه این بخشها تعدا یسنها ۷۲ تا است و اگر این بخشهای قدیم تر را جداگانه بهشمار آوریم، تعداد
* یسن ۱ تا ۸ شامل ذکر ایزدهایی است که به شرکت در مراسم یسنا خوانده میشوند و نثارهایی که به
* یسن ۹ تا ۱۱ هوم یَشت نامیده میشود. در یسن ۹ که به صورت گفتگویی میان اَهورَه مَزدا و زرتشت است، به توصیف و اهمیت شیره گیام هوم و ذکر کسانی که به فشردن این گیاه و فراهم آوردن شیره آن برای مراسم یسنا پرداختهاند و پسری که به پاداش آن به هر یک اعطا شدهاست، اختصاص دارد: ویوَنگهان پدر جمشید، آثویَه<ref group="Latin">Āθwya</ref> ([[آبتین]]، اَثفیان) پدر [[فریدون]]، ثریتَه</ref><ref group="Latin">θrita</ref> (اثرط) پدر اُورواخشیَه<ref group="Latin">Urwāxšaya</ref> و [[گرشاسب]] و [[پوروشسپ|پورشسب]] پدر زرتشت. یَسن ۱۰ در ستایش هوم و یسن ۱۱ شامل نفرین گاو و اسب و هوم بر کسانی است که مطابق آیین با
* یسن ۱۲ و ۱۳ شامل دعای اقرار به دین مزدیسنا (زرتشتی) است و مختصات زبانی اوستای گاهانی را دارد.<ref name="ReferenceB">{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=41}}</ref>
* یسن ۱۴ تا ۱۸ دعاهایی است متضمن نام ایزدها.<ref name="ReferenceB" />
خط ۹۱:
* یسن ۵۹ تکرار دعاهای ۱۷ و ۲۶ است.<ref name="ReferenceC" />
* یسن ۶۰ مشتمل بر یک سلسله دعا برای اقامتگاههای راستکارها است.<ref name="ReferenceC" />
* یسن ۶۱ در مدح دعای اَهُونَوَر وُهُو، یِنگهِهها تام و آفرینگان دَهمان و وصیت دیوزدایی
* یسن ۶۲ در ستایش آتش است.<ref name="ReferenceC" />
* یسن ۶۳ تا ۶۹ دعهایی است که در آیین فراهم آوردن آب تقدیس شده باید خوانده شود.<ref name="ReferenceC" />
خط ۹۸:
=== ویسپرد ===
{{اصلی|ویسپرد}}
ویسپَرَد تحتاللفظی به معنی «همه ردان (سروَران)» است و تامی به یسنها دارد و مطالب آن از این متون اقتباس شده و مکمل
=== یشت ===
خط ۱۰۵:
از نظر لغوی، یشت هم ریشه با کلمه یَسن است و معنی تحتاللفظی آن نیز ''پرستش و نیایش'' است. یشتها سرودههایی هستند که عموماً به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند [[مهر (ایزد)|مهر]]، [[ناهید]] و [[تیشتر]] اختصاص دارند. بیست و یک یشت در دست است. به نامهای: ۱-هُرمزد (=اورمَزد) یشت ۲- هفت تن (=امشاسپندان) یشت ۳ اردیبهشت یشت ۴-خرداد یشت ۵- اَردوی سُور (=آبان، ناهید) یشت ۶- خورشید یشت ۷- ماه یشت ۸-تیشتر (=تیر) یشت ۹- درواسپ (گوش) یشت ۱۰- مهر یشت ۱۱- سروش یشت ۱۲- رَشن یسشت ۱۳- فروردین یشت ۱۴- بهرام یشت ۱۵- وَیو (=رام) یشت ۱۶- دین (=چیستا) یشت ۱۷- اَشی (اَرد) یشت ۱۸- اَشتاد یشت ۱۹- خُره (=کیان، زامیاد) یشت ۲۰- هوم یشت ۲۱- وَنَند یشت.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۴۴}}</ref>
همه یشتها از نظر قدمت یکسان نیستند. از میان
نام بعضی از یشتها با مضمون آن مطابقت ندارد. مثلاً [[اشتاد یشت|اَشتاد یشت]] دربارهٔ فره ایرانی (یا آریایی) و [[زامیاد یشت]] (مشتق از زَم: زمین) دربارهٔ فره کیانی است. همچنین [[رام یشت]] دربارهٔ ویو (ایزد هوا و فضا) است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۴۵}}</ref>
خط ۱۱۳:
تکرار یک کلمه در حالتهای تصریفی گوناگون، به دنبال هم، در یک بند برای اهمیت دادن به مفهوم کلمه (مانند تکرار کلمه اَناهیته<ref group="Latin">Anāhita</ref> «پاک، بی عیب» در حالتهای گوناگون صرفی در بند ۸۸ یشت ۱۰) از همین گونه ابداعهای شاعرانه است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=45}}</ref>
از دیگر مشخصههای ساختاری یشتها قرینه سازی در نقل روایتهای اساطیری و حماسی است. مثلاً جدال تیشتر با دیو اپوش در یشت ۸ یا ستیز آتش و اژی دهاک (=ضحاک) بر سر به دست آوردن فره در یشت ۱۹ به همین سبک به شعر
یشتهای بزرگ از نظر محتوا دارای ساختمان خاص هستند: توصیف، مدح و ستایش به یاری خواندن ایزدی که یشت بدو اختصاص دارد، همراه با ذکر اسطورهها و حوادثی که آن ایزد در
* ۱-اهوره مزدا به زرتشت سپتیمان گفت: برای من بستان اَردوی، سور ناهیدِ همه جا گسترده درمان بخشِ دوری گزیننده از دیوِ (کسی که از دیوها یعنی خدایانی که زرتشت
* ۶۱-او را پااُوروَه، کشتیران ماهر، پرستید در هنگامی که فریدون پیروزمند او را به شکل کرکس در بالا به پرواز درآورد.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=46}}</ref>
* ۶۲-هم چنان سه روز و سه شب به سوی خانه خویش پرواز میکرد، (اما) نمیتوانست فرود آید. در پایان شب سوم به سپیده دم رسید، در روشنی سپیده دم اَردوی سُور ناهید را خواند:<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=46}}</ref>
خط ۱۲۲:
* ۶۴-اردوی سور ناهید به شکل دختری زیبا، بسیار نیرومند، نیک اندام، کمر بسته، راستکار، خوب جهر، آزاده، در حالی که کفشهایی به پا کرده بود که تا قوزک او را پوشانیده بود، با بندهای زرین، درخشان (به سوی او آمد).<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=47}}</ref>
* ۶۵-بازوهای او را گرفت. دیری نگذشت که کشتیران تلاش کنان به زمین اهوره آفریده و خانه خویش، تندرست، نه بیمار و آسیب دیده، همچون پیش از آن، فرود آمد.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=47}}</ref>
داستانهایی که در یشتها آمده، غالباً کوتاهند و فقط اشارهای به
روی دادههایی که در یشتها ذکر شده و در آن خدایان نقش اساسی داشتهاند، بسیار کم است. از باب نمونه داستان جدال تیشتر (=شعرای یمانی و ایزد باران) با اَپُوش<ref group="Latin">Avesta:Apaoša</ref><ref group="Latin">Pahlavi:Apōš</ref> (به معنی «بازدارنده آب»؛ دیو خشک سالی) که در تیشتر یشت آمده و داستان جدال آتش و اَژی (مار) که بر سر فره میجنگند و سرانجام اَپامنپات آن را از آسیب رهایی میبخشد (زامیاد یشت) قابل ذکر است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=47-48}}</ref> روی دادهایی را که در
# رویدادهای مربوط به نخستین، پهلوانها و شاهها، پیشدادی مانند جدال گرشاسب با گَندَرو (رام یشت، نبد ۲۷ تا ۲۹؛ زامیاد یشت، بند ۴۰ و ۴۱ و غیره)، که اثری است مربوط به دوره هندوایرانی و نیز روایتهای مربوط به دوران طلایی جمشید که در طی آن مردمها فارغ از مرگ و بیماری و پیری بودند (آبان یشت، بند ۱۵ تا ۱۷، اَرد یشت، بند ۲۸ تا ۳۱، زامیاد یشت، ۳۱ تا ۳۹، نیز قس هوم یسن (یسن ۹)، بند ۴ و وندیداد، فصل 2).<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=48}}</ref>
# آنچه اتفاقهای تاریخی یا نیمه تاریخی است مانند جنگ کیخسرو با افراسیاب (آبان یشت، بند ۴۹ و بعد؛ درواسپ یشت، بند ۱۷ و بعد و غیره) یا نبردهای کی گشتاسب با خیونان (رام یشت، بند ۲۹ به بعد؛ زامیاد یشت، بند 87).<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=48}}</ref>
# آنچه نتیجه و حاصل اختلاط عقیدههای زرتشت با اعتقادات قدیم ایرانیِ پیش از زرتشت است. در این روی دادهها زرتشت به صورت شخصیتی اساطیری
از میان یشتهای بزرگ، آبان یشت (۵)، درواسپ (۹)، ویو (۱۵) و زامیاد (۱۹) از نظر زبان و طرز بیان مطالب مشترکهایی دارند. از سوی دیگر، در چند یشت بزرگ دیگر، یعنی مهر (۱۰)، تیشتر (۸)، بهرام (۱۴) و فروردین (۱۳) نیز ویژگیهای همانندی را مییابیم. از جمله اینکه در گروه اول از قهرمانهای اساطیری ایرانی و هند و ایرانی سخن رفتهاست که برای ایزدها قربانی کرده و به آرزوی خود رسیدهاند و از این رو، فعلی که برای ستایش آنان به کار رفته، به صورت سوم شخص مفرد ماضی (ستود) است و در این یشتها است که اشاره به داستانها و اسطورهها شدهاست. از سوی دیگر، در گروه دوم از این قهرمانهای دورههای گذشته عموماً یادی نمیشود و فعلی که برای ستایش ایزد به کار میرود، صورت اول شخص جمع مضارع اخباری (می ستاییم) دارد. این تفاوت شاید از آنجا ناشی میشود که ایزدانی چون مهر و تیشتر و بهرام و نیز فروهرها همیشه و هر روزه در کار جهان فعال بودهاند و هستند و اهمیتشان بیشتر در نقش فعالانه و دائمی
;هرمزد یشت (۱)
خط ۱۴۲:
دارای ۳۰ کرده و ۱۳۳ بند است و از جهت تفصیل، (پس از فرودین یشت و مهر یشت) سومین بهشمار میرود. آبان (=آبها) نام متاخر این سرود است. این یشت به اَردوی سورا اَناهیتا، ایزدبانوی آبها و نعمت و برکت و آبادانی، که در اصل رودخانهای بوده و بعدها جنبه الوهیت یافتهاست، اختصاص دارد. بندهای ۱ تا ۱۵ در توصیف و مدح و ثنای این ایزدبانوست. در بندهای ۱۷ تا ۱۹ آمدهاست که اهوره مزدا او را ستایش کردهاست. در بندهای ۲۱ تا ۸۳ از شاههای اساطیری و پهلوانهایی که پیش از زرتشت این ایزدبانو را ستایش کرده و مشمول لطف او شدهاند، سخن رفتهاست و بندهای ۸۴ تا ۹۶ دربارهٔ آناهیتا و چگونگی ستایش او است و بندهای ۹۷ تا ۱۱۸ در ستایش نامدارهای معاصر زرتشت است که اردوی سور ناهید را ستایش کردهاند و بندهای ۱۱۹ تا ۱۳۳ در تعریف و توصیف در خواست یاری از او است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=49-50}}</ref>
در این یشت، همانند یشتهای دیگر، اعتقادات پیش از زرتشت با عقاید زرتشتی درآمیخته است. در بندهای ۳ تا ۵ و ۹۶ و ۱۳۲ مشخصات پیش زرتشتی<ref group="Latin">Pre-Zoroastrian</ref> این ایزدبانو و نیروی حیات بخشی او دیده میشود. در بندهای دیگر خصوصیت زرتشتی شده وی آشکار است به گونهای که اهوره مزدا به او حیات بخشیدهاست تا در سیتز آفریدههای نیک با بدی یاور
;خورشید یشت (۶)
دارای ۷ بند در ستایش خورشید است. به مناسبت ارتباط نزدیک خورشید با مهر، بند ۵ این یشت به ستایش این ایزد اختصاص دارد.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=51}}</ref>
خط ۱۵۶:
دارای ۳۵ کرده و ۱۴۶ بند و پس از فروردین یشت (۱۳) مفصلترین یشت است. این یشت در توصیف مهر (ایزد پیمان) است که افزون بر آن وظیفه حفظ تمامیت سرزمینهای ایرانی را بر عهده دارد و سروَر جنگجوها است. بند ۱ در توصیف این خدا و در ذم پیمانشکنها است. در این یشت مهر با صفتهایی چون دارای چراگاههای فراخ، دارای هزارگوش، دارای ده هزار چشم و کسی که هرگز خواب به چشمش نمیآید، توصیف شدهاست. این ایزد ارتباط نزدیکی با خورشید دارد، بدین گونه که پیش از برآمدن آفتاب، سر برمیآورد (بند ۱۳) و از اینجا است که در ادبیات پهلوی و فارسی مهر به معنی خورشید به کار رفتهاست. او گردونهای باشکوه دارد و با آن در همه جا در حرکت است (بند ۶۷ و ۶۸). حتی پس از فرورفتن خورشید نیز به زمین میآید و از یک کرانه آن به کرانه دیگر، برای نظارت بر پیمانها حرکت میکند (بند ۹۵). در سراسر این یشت بر وفاداری بر عهد و پیمان، اعم از پیمان میان دو کشور، میان زن و شوهر یا میان دو شریک و انباز، تأکید شدهاست. مهر در مجازات پیمانشکنها سخت گیر است و در بخشهایی از این یشت خصوصیت جنگ آوری او در مبارزه با پیمانشکنها و دشمنهایش توصیف شدهاست. بهرام، ایزد پیروزی، همچون گرازی تیزدندان، در پیش او در حرکت میکند (بند ۷۰ تا ۷۲). مهر جنگجویی است که گرز و نیزه و سپر و تازیانه دارد و گردونهای دارد که در آن انواع اینگونه سلاحها نهاده شدهاست. یشت با ستایش مهر پایان میگیرد (بندهای ۱۳۶ تا 140).<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=52-53}}</ref>
در این یشت، همچون یشتهای دیگر، تأثیر تلفیق ماهرانه میان اعتقادهای ایرانی قدیم پیش از زرتشت و عقاید زرتشتی را مییابیم (مانند بندهای ۲ و ۳ و ۶ و ۲۰ و ۲۱ و ۵۰ و ۵۱ و ۶۸ و ۷۳ و ۸۹ و ۹۰ و ۱۰۳ و ۱۱۵ و ۱۲۱ و ۱۲۲ و ۱۳۴ و ۱۳۷ تا ۱۳۹). مهر یشت از زمره یشتهای کهن و شاید قدیمیترین
;سروش یشت (۱۱)
دارای ۵ کرده و ۲۳ بند در توصیف و ستایش سروش، ایزد نظر و انضباط و شرح قدرت او و ایزدان همکار او، مانند مهر و اَشتاد و اَشی است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=53}}</ref>
خط ۱۶۲:
دارای ۳۸ بند است. رَشن ایزد عدالت است و از این رو، در این بند از انواع وَر (=آزمایش دینی) که برای معلوم کردن گناهکار از بی گناه به کار گرفته میشده، سخن رفتهاست.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=53}}</ref>
;فروردین یشت (۱۳)
دارای ۳۱ کرده و ۱۵۸ بند و در ستایش فرَوَهرها یا فروشیها است، که ارواح نگهبان آدمی بهشمار میروند. این یشت مفصلترین یشت است. در بندهای ۱ تا ۸۴ به توصیف فروهرها و نقش
بخش بعدی این یشت به ستایش هفت دسته از فروهرهای قهرمانهای دینی زرتشتی از گیومرث، نمونه نخستین انسان تا سوشیانس اختصاص دارد: فروهر خدایان، گیومرز، زرتشت و میدیوماه (نخستین پیرو زرتشت؛ بندهای ۸۵ تا ۹۵)، فروهرهای نخستین پیروان زرتشت مانند پسرهای زرتشت و گشتاسب و زریر و بستور (۹۶ تا ۱۰۰)، فروهرهای خاندان پوروذاخشتی (بندهای ۱۱۱ تا ۱۱۷)، فروهرهای قهرمانهای سرزمین غیرایرانی (۱۱۸ تا ۱۲۸)، فروهر سوشیانس (۱۲۹)، فروهرهای شخصیتهای اساطیری (۱۳۰ تا ۱۳۸) و فروهرهای زنهای پارسای زرتشتی (۱۳۹ تا 142).<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=54}}</ref>
خط ۱۸۲:
دارای ۱۰ کرده و ۶۲ بند و در ستایش اَشی، ایزدبانوی ثروت و برکت است. بندهای ۱ تا ۵ در ستایش و معرفی این ایزدبانو و در بندهای ۶ تا ۱۴ از ثروتهای مادی که اَشی میبخشد، سخن رفتهاست. بندهای ۱۵ تا ۲۲ دربارهٔ ملاقات زرتشت با اَشی است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=56}}</ref>
در بندهای ۳۲ تا ۵۲ سخن از شاههای اساطیری و پهلوانها و شخصیتهایی در میان است که این ایزدبانو را ستودهاند و از او یاری خواستهاند. مانند هوشنگ، جمشید، فریدون، ضحاک، هوم، کیخسرو، زرتشت، گشتاسب (بندهای ۳ تا ۳۱ یشت ۹). بندهای ۵۳ تا ۶۲ در ستایش اَشی و آیینهای پرستش وی است. در بند ۵۳ فهرست کسانی ذکر شدهاست که از نثارهایی که به اَشی هدیه میشود،
اردیشت از جهت زبانِ توصیفی، غنی است. خانههای مردهایی که از لطف اَشی برخوردارند، زنهای
;اَشتاد یشت (۱۸)
دارای ۹ بند است. اَشتاد صورت پهلوی اَرشتات اوستایی به معنی «درستی، عدالت» است. نام این یشت با مطالب آن مناسب نیست و حتی این واژه در متن این یشت نیامده است. بندهای ۱ و ۲ دربارهٔ فره ایرانی و غلبه آن بر دیوهای گوناگون و کشورهای غیر ایرانی است. در بندهای ۳ و ۴ و در بند ۸ دعای اهونَوَر ستایش شدهاست و یشت با ستایش مجدد فره ایرانی پایان میپذیرد.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=57}}</ref>
;خُره (کیان، زامیاد) یشت (۱۹)
دارای ۱۵ کرده و ۹۶ بند است و به دو بخش اصلی تقسیم میشود: بندهای ۱ تا ۸ فهرستی از کوههای سرزمین ایران است و بندهای ۹ تا ۹۶ ستایش فره (در اوستا خورنَه) است؛ بنابراین، این یشت پیش از آن که مربوط به زمین (در اوستا زَم) باشد، مربوط به فره است. در بندههای ۹ تا ۱۳ فره اهوره مزدا ستوده شده که به کمک آن آفریدگان خوب را آفریدهاست و تا پایان جهان
زامیاد یشت از زمره یشتهای بزرگ قدیمی است، که در جای جای آن زبان شاعرانه و حماسی ملاحظه میشود، گرچه در متن آن تصحیفات بسیار راه یافته و گاه متن را دشوار کردهاست. این یشت با سیستان ارتباط بسیار دارد. ذکر قهرمانی گشتاسب به تفضیل، برشمردن رودها و دریاچهها و کوههای این ناحیه و ظهور سوشانس از آنجا، دال بر صحت این نظر است. احتمالاً تدوین نهایی این یشت در سیستان بودهاست.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=59}}</ref>
خط ۲۰۰:
;وزن یشتها
از آنجا که یشتها حاصل تلفیق اعتقادات پیش از زرتشت و عقاید زرتشتی است، بر حسب مضمون دو گونه اشعار در
=== وندیداد ===
{{اصلی|وندیداد}}
لغت وندیداد که صورت قدیم تر آن ویدیوداد<ref group="Latin">Vi.daēva.dāta</ref> است، اصلاً به معنی «کسی که قانونش جدایی دین و دوری از دیوان» است. «دیو» در اصل به معنی خدا بودهاست، یعنی آن دسته از خدایان که زرتشت
وندیداد مجموع قوانین طهارتی و گناهان و جرائم و تاوان
از نظر دستور زبان، متن وندیداد غالباً تحریف شدهاست و با مقایسه با یشتها صورتهای دستوری آن نادرست است. شناسههای اسمی و فعلی غالباً نابجا به کار رفتهاست. مؤلفین وندیداد به وفور صورتهای دستوری و جملات را از قسمتی از کتاب به قسمت دیگر آن نقل و تکرار کردهاند یا کلمات و عبارات را به تقلید از بخشهای دیگر اوستا ساخته و به متن منتقل کردهاند. مثلاً کلمهای که در جملهای به حالت فاعلی آمده عیناً در جای دیگر به همان شکل نقل میشود، در حالی که از نظر نحوی آن کلمه بایستی فی المثل حالت مفعولی با اضافی داشته باشد.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=61-62}}</ref>
خط ۲۱۴:
=== هیربدستان و نیرنگستان ===
{{اصلی|نیرنگستان}}
هیربدستان را معمولاً جز نیرنگستان بهشمار آوردهاند، زیرا در نسخههای خطی هیربدستان مقدم بر نیرنگستان میآید و نیز از این جهت که هر دو متن از نظر سبک نگارش همانندند. هیربدستان مربوط به تحصیلات و مطالعات هیربدی و وظائف و تکالیف هیربدان است. این متن خصوصاً از جهت دربرداشتن مطالبی در مورد تحصیلات دینی زنان در خور توجه است. نیرنگستان شرح قوانین آیینهای دینی است و در آن از هوم، درون (نان دعا خوانده)، بَرسُم (شاخههای مقدس که در هنگام مراسم دینی در دست میگرفتند)، نثارها و چگونگی فراهم آوردن و آماده کردن آنها، قربانیها، موارد برگزیدگی آئینهای دینی و دعاهای مخصوص
=== هادخت نسک ===
خط ۲۲۰:
=== اوگمدیچا ===
تنها قطعاتی از اَوگِمَدَیچا<ref group="Latin">Aogemadaēča</ref> (به معنی «بر زبان میآوریم، بیان میداریم») در دست است و به نام اولین کلمه متن آن را چنین نام نهادهاند. این متن احتمالاً در اصل بخشی از هادُخت نسک اوستایی بوده و در آن جملههای اوستایی همراه با ترجمه به سنسکریت و برگردان پازند و ترجمه پهلوی و تفسیر آمدهاست. متن شامل ۲۹ جمله اوستایی است که ۵ تای
=== ویثا نسک ===
وَیثا<ref group="Latin">Vaeθā</ref> (به معنی دانش) نَسک مجموعه کوچکی از قطعات اوستایی است که اتفاقی و گاه بی نظم و ترتیب، بیشتر از وندیداد (یا قطعات اوستایی نقل شده در خلال ترجمه پهلوی این کتاب) یا از فرهنگ اویم و منابع دیگر همراه با ترجمه پهلوی
=== آفرین پیغامبر زرتشت ===
خط ۲۳۰:
=== خردهاوستا ===
{{اصلی|خردهاوستا}}
خرده اوستا (یا اوستای کوچک)، مجموعهای است از دعاهای کوتاه خاص مردم عادی زرتشتی که
مهمترین بخشهای خرده اوستا عبارتند از:
* نیایش، نام پنج دعا به نام خورشید و مهر و ماه و آب و آتش است که هر یک از
* گاه شامل دعاهایی است که در پنج هنگام از شبانه روز باید خوانده شود.<ref name="ReferenceC" />
* سی روزه شامل دعاهایی است که هر یک متعلق به یکی از سی ایزدی است که سی روز ماه بنام
* دعاهایی است که همره با اهدای نذرها میخوانند. چهار آفرینگا در دست است: آفرینگانِ دَهمان دعایی است که پس از فوت برای روان فرد در گذشته میخوانند؛ آفرینگانِ گاهان که در پنج روز پایان سال به نام روزهای گاهانی که روزهای فرود آمدن ارواح درگذشتگان به زمین است، خوانده میشود و آفرینگانِ رَپیتوین<ref group="Latin">Raptīwīn</ref> که در آغاز و پایان تابستان خوانده میشود.<ref name="ReferenceC" />
* علاوه بر متنهای فوق، خرده اوستا شعرها و دعاهای کوتاه دیگری مانند سه دعای معروف زرتشتی، سروش باج (دعای خاص ایزد سروش) و هوشبام (دعایی در ستایش سپیده دم؛ مقتبس از بخشهای گوناگون وندیداد و یسنها) را نیز دربردارد. در نسخههایی گوناگون خرده اوستا، متنهایی نیز به پازند آمدهاست.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=42-43}}</ref>
=== نسک چهرداد ===
بعضی از نسکهای اوستا گمشدهاند و اثری از
در زبان اوستایی: «چیثره داته » (Cithradata )، در پهلوی: «چیتردات » (نسک ) (Cihr dat ) یا (citr ) یا: «جیراشت » (jirast ) و به گفتهی مسعودی (سدهی چهارم ): «چیرشت » (jirast )، و در پارسی: «چهرداد » (نسک » است.
بخش نخست واژه از ریشهی اوستایی: چیثر (cithra ) به معنی تخمه و نژاد (چهر ).
خط ۲۵۶:
متون گاهانی شامل گاهان (یا چنانکه در فارسی مصطلح شده «گاتها» یا گاثَاها)، یسنهای هَپتنگهایتی<ref group="Latin">haptaṇhāiti</ref> و چهار دعای مذکور در یسن ۲۷ است.
;گاهان: گاهی جمع گاه (در اوستا گاثا<ref group="Latin">Gāθā</ref> به معنی سرود) قدیمیترین بخش از اوستا و کهنترین اثر ادبی ایرانی است که بر جای ماندهاست. سراینده این سرودهها خود زرتشت است، چنانکه در شش تا از گاهان سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد میکند. گاهان مشتمل بر ۱۷ سرود است که در اوستای کنونی در میان یَسنها قرار دارد و یسنهای ۲۸ تا ۳۴ و ۴۳ تا ۵۱ و ۵۳ را تشکیل میدهد. این سرودها نه تنها از نظر ادبی، بلکه از نظر جهت دربرداشتن تفکرات نوین آن روزگارها اهمیت بسزایی دارد و نشان دهنده عقیدههای اصلی زرتشت است. در گاهای خدای مطلق اهُورَه مَزدا است و جلوههای خاص او امشاسپندان اند و در مقابل، روح مخرب یا اهرمن قرار دارد. متأسفانه به سبب دشواری این سرودها هنوز نمیتوانیم کاملاً اطمینان پیدا کنیم که آنچه را پیامبر ایرانی در حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد بیان کردهاست، خوب دریافتهایم. دشواری سرودههای زرتشت تنها به سبب وجود تعداد بسیاری لغت ناشناخته نیست، بلکه مشکل اساسی عدم آشنایی کامل ما با اندیشههای او است. زبان شهر نیز خود بر پیچیدگی مطلب میافزاید. مشکلهای دستوری نیز در این امر بی تأثیر نیست. زبان اوستایی زبانی است که در آن، علاوه بر فعلها، اسمها و صفتها و ضمیرها نیز در حالات مختلف نحوی صرف میشوند و بعضی حالتهای صرفی پسوندهای یکسانی میگیرند؛ بنابراین ممکن است به یک لغت در جمله چندین محل نحوی داد تا آنجا که مثلاً اسمی را دانشمند اوستاشناسی در یک حالت صری بهشمار آورده و همان واژه را محققی دیگر در حالتی دیگر دانستهاست. در نتیجه، دانشمندهای اوستاشناس جز در این موارد نادری دربارهٔ معنی و مفهوم این سرودها، اتفاق نظر ندارند. دو متخصص ممکن است یک شعر را به دو گونه ترجمه کنند که هیچکدام بر دیگری مزیتی نداشته باشد. با این همه، مشکلهای لغوی و صرف و نحوی گاهان سبب آن نمیشود که لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی را که معنی
از نظر ساختمان، شعر گاهان شباهتی به شعرهای ودایی دارد. هر سرود دارای بندهایی است و هر بندی بیتهایی را با تعداد ثابتی هجا دربردارد. گاهان را به پنج بخش تقسیم کردهاند و هر یک از بخشها دارای فصولی است که به پهلوی «هات»، یا «هاد» (مشتق از واژه اوستایی «هایتی»<ref group="Latin">hāxiti</ref>) و به فارسی «ها «نامیده میشود. نام این پنج گاهان که از نخستین کلمههای هر بخش گرفته شده و همه صورت پهلوی دارند، عبارتند از:
خط ۲۷۰:
بنابر روایتی که در بعضی از کتابهای پهلوی آمدهاست، زرتشت به فرمان گشتاسب کتاب اوستا را همراه با تفسیر آن (=زَند) بر روی پوست گاو یا بر الواح زرین نوشت و آن را در گنج شاهی یا خزانه آتشکده سمرقند نهاد. روایت دیگری که احتمالاً بازتاب نظر روحانیان زرتشتی جنوب ایران است، در کتاب چهارم دینکرد آمدهاست و بر طبق آن دارا پسر دارا (یعنی داریوش سوم ۳۳۶/۵ تا ۳۳۰ پ. م) دستور داد که همه اوستا و زند را در دو نسخه، یکی در خزانه شاهی و دیگری در دز نبشت،<ref group="Latin">Diz ī nibišt</ref> نگاه دارند. در روایتی دیگر از دینکرد آمدهاست که به دستور گشتاسب تعلیمات زرتشت به کتابت درآمد و نسخه اصلی آن را در گنج شاهی نهادند و رونویسهایی از آن پخش گردید. پس از آن، نسخهای را نیز در دزِ نبشت فرستادند. با آمدن اسکندر نسخهای که در دزِ نبشت بود، به دست یونانی افتاد و آن را به زبان یونانی ترجمه کردند.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=65}}</ref>
بلاش اشکانی (احتمالاً بلاش اول: حدود ۵۱ تا ۷۶/۸۰ م) به نواحی مختلف فرمانی فرستاد که آنچه از اوستا و زند به صورت مکتوب یا شفاهی از گزند در امان بود، نگاه دارند. بعدها اردشیر بابکان (۲۲۶ تا ۲۴۱ م) به راهنمایی توسر (مشهور به تنسر) همه آن تعلیمات پراکنده را به دربار خواست. آنچه معتبر بود، پذیرفت و بقیه را کنار گذاشت. در مرحله بعد، شاپور پسر اردشیر (شاپور اول: ۲۴۱ تا ۲۷۲ م) کتابهایی را، که در اصل منشعب از دین (یعنی کتاب اوستا) بودند، یعنی کتاب مربوط به پزشکی، ستارهشناسی، حرکت، زمان، مکان، جوهر، آفرینش، کون، فساد، تغییرِ عَرَض، منطق و دیگر صنایع و فنون در هندوستان و روم و دیگر سرزمینها پراکنده بودند، بازگردآوری کرد و
از روایات مذکور چنین مستفاد میشود که در نظر مؤلفان کتابهای پهلوی، که در قرن سوم هجری میزیستند، ولی روایات ساسانی را منعکس میکردند، صورت مکتوب اوستا و زند و خط آن به خود زرتشت بازمیگردد که پس از پراکنده شدن اوستا بر اثر حمله اسکند، چندین شاه ایرانی در زمانهای گوناگون در صدد جمعآوری و تدوین مجدد آن برآمدند. همین نظر را در کتابهای عربی و فارسی قرون اولیه اسلامی، که مطالبشان مبتنی بر گفتهها و نوشتههای زرتشتیان است، نیز مییابیم. در نامه تنسر آمدهاست که اسکندر کتاب دین (=اوستا) را که بر دوازده هزار پوست نوشته شده بود، در اصطخر (فارس) سوزانید و یک سوم آن در دلها ماند. طبری مینویسد که زرتشت کتابی را بر گشتاسب عرضه داشت که ادعا میکرد خدا بر او وحی کردهاست. آن را بر دوازده هزار پوست گاو نوشتند و به صورتی که (نوشتهها) بر پوست کنده و با زر منقش شده بود. گشتاسب آن را در محلی در اصطخر به نام دزِ نبشت نهاد و هیربدان را بر آن گماشت و عموم مردم را از فراگیری آن منع کرد. ثعالبی، مسعودی، مقدسی، ابن مسکویه، و ابن بلخی نیز روایتی نظیر آن را آوردهاند.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=66-67}}</ref>
آنچه در روایات مذکور دربارهٔ کتابت اوستا به خط اوستایی در زمان زرتشت ذکر شده، افسانه آمیز است. از سوی دیگر، از روایات خارجی چنین بر میآید که پیروان ادیان دیگر زرتشتیان را دارای کتابی که در زمان زرتشت به کتابت آمده باشد، نمیدانستند. در یکی از روایات مانوی نقل شده در کتاب کفالایا آمدهاست: «زرتشت کتاب ننوشت، بلکه شاگردان او پس از مرگش (سخنان او را) به خاطر سپردند و به صورت کتابهایی درآوردند که امروز میخوانیم. از این گفته میتوان استنباط کرد که در قرن سوم میلادی زرتشتیان کتابهای دینی داشتهاند، اما معلوم نیست منظور کدام نوشته هاست. احتمال میرود که مقصود از این کتابها، نوشتههایی باشد که از دیرباز در بینالنهرین به نام زرتشت معروف بودهاست و نه نوشتههای خود زرتشت. باسیلیوس<ref group="Latin">basilius</ref> (در حدود ۳۷۷ م) گفته مغان کتاب نداشتند… بلکه پسران از پدران خود تعلیم میگرفتند؛ بنابراین، هیچ سندی در دست نیست که بر ما روشن سازد که کتاب اوستا پیش آنکه به خط کنونی درآید، به چه خطی مکتوب بودهاست. اهمیت سنت شفاهی و حفظ آثار دینی به صورت سینه به سینه در ایران، دلالت بر این دارد که کتاب اوستا بیشتر بدین صورت حفظ میشدهاست تا به شکل مکتوب. چنانکه در نامه تنسر نیز آمدهاست که پس از اسکند فقط یک سوم اوستا در دلها مانده بود. حتی از نوشتههای پهلوی و عربی و فارسی مذکور، که در
منظور از جمعآوری اوستا به دستور شاهان در زمانهای گوناگون، ظاهراً گردآوری روایات سینه به سینه بودهاست. در رساله شگفتیهای سیستان آمدهاست که نسکهای اوستا در میان دودمانهای نیکان (=زرتشتیان) پیوسته بر جای ماند… پس از اسکندر، این نسکها نزد زنان بود و یکی از
کتاب اوستا تا مدتها اساساً سینه به سینه حفظ میشد. احتمالاً در دوره اشکانی در زمان بلاش اول یا در اوایل ساسانی کوشش شد که آن را به خطی از نوع خطوط مشتق از آرامی متداول در ایران، مانند خط پهلوی بنویسند. در اینگونه خطوط برای مصوتها در خط عامت خاصی وجود ندارد و گاهی از صامتها برای نشان دادن بعضی مصوتها استفاده میشود. مثلاً برای ـُ (کوتاه) و اُو (بلند) در خط علامتی نیست و برای ضبط این دو صدا و خصوصاً اُو (بلند) گاهی از حرف واو استفاده میشود. علاوه بر آن، اینگونه خطوط واحد حروف کافی برای نشان دادن همه صامتهای اوستایی نیستند. نگارش کلمات اوستایی به خط پهلوی، که گاه گاه در کتابهای پهلوی آمدهاست، به خوبی نقص این خط را برای ضبط آواهای کتاب دینی نشان میدهد. از این رو، ضبط کتاب اوستا به خطی از اینگونه بی تردید رضایت بخش نبودهاست، زیرا موبدان زرتشتی مانند همه روحانیون دیگر معتقد بودند و هستند که کتاب دینی باید با تلفظی درست و با مراعات تجوید خوانده شود. مسلماً هیچیک از خطوط موجود آن زمان نمیتوانست این نیاز را برآورده سازد؛ بنابراین، موبدان از روی خط پهلوی، که خود از آرامی اقتباس شده بود و به علت اینکه یک حرف نشانه چندین آوا بود ابهام فراوانی داشت، خطی را اختراع کردند و اوستا را با آن نوشتند. در اختراع این خط بسیار دقت و زمان صرف شدهاست و احتمالاً هیئتی از روحانیان و دبیران در آن دست داشتهاند. این دانشمندان برای جلوگیری از هر گونه ابهامی در ضبط اوستا، بر آن شدند که برای هر آوای اوستایی حرف واحدی را در نظر بگیرند و بدین منظور با اعمال تغییراتی در حروف پهلوی، که نشانگر چندین آوا بود، حروف جدیدی را اختراع کردن که هر یک نشانگر یک آوا باشد. مثلاً حرف الف پهلوی نشان دهنده چهار آوای ـَ، آ، ه، خ است. مخترعان خط اوستایی این حرف را برای نمایاندن آوای ـَ اوستایی اختصاص دادند و با افزودن دندانهای به آخر آن حرفی را ساختند که نشانگر آوای آ باشد و با افزودن حلقهای بدان حرف ه و با افزودن دنبالهای بدان حرف خ اوستایی ایجاد کردند. علاوه بر آن کوشش شد که همه جزئیات و ظرائف تلفظ کلمات با اختراع حروف خاصی نشان داده شود.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۶۹–۷۰}}</ref>
خط موجود اوستایی دارای ۵۳ حرف است، ولی از مطالعه نسخههای موجود اوستا ۵۸ حرف اوستایی به دست میآید که بعضیها در
از اوستا نسخههای خطی متعددی در دست است، اما هیچیک از
اوستای مکتوب زمان ساسانی به صورت سه کتاب بزرگ تدوین شده بود که هر یک شامل هفت بخش بزرگ یا به اصطلاح پهلوی نَسک بود و هر یک از نَسکها نیز به فصلها و اجزاء کوچکتری تقسیم میشد. نام سه کتاب بزرگ و ۲۱ نسک اوستای زمان ساسانی به زبان پهلوی با خلاصهای از مطالب
== پانویس ==
|