دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏مارکسیسم: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۵۰:
[[مارکس]] و [[انگلس]] در این که هدف غایی کمونیست‌ها داشتن یک جامعه بدون طبقه است که در آن دولت محو شده باشد، آشکارا نظرات خود را ابراز کرده‌اند.<ref>[http://www.marxists.org/archive/marx/works/1880/soc-utop/index.htm ''Frederick Engels'' - Socialism: Utopian and Scientific. 1880] Full Text. From ''[[ماده‌باوری تاریخی]]'': "State interference in social relations becomes, in one domain after another, superfluous, and then dies out of itself; the government of persons is replaced by the administration of things, and by the conduct of processes of production. The State is not "abolished". It dies out...Socialized production upon a predetermined plan becomes henceforth possible. The development of production makes the existence of different classes of society thenceforth an anachronism. In proportion as anarchy in social production vanishes, the political authority of the State dies out. Man, at last the master of his own form of social organization, becomes at the same time the lord over Nature, his own master&nbsp;— free."</ref> دیدگاه‌های ایشان از طریق مجموعه کارهای جمع‌آوری شده مارکس و انگلس گرد هم آمده‌است و در این کارها انواع دولت‌های قدیم یا زمان خویش را از نظر تاکتیکی و تحلیلی مورد بررسی قرار داده‌اند که البته در این کارها اثری از انواع سوسیالیستی دولت که در آینده به وجود آمد، نیست؛ و در این تحلیل‌ها بیش از همه به این موضوع توجه داشته‌اند که کدام یک از این دولت‌ها مورد نظر مارکسیست‌ها باید باشد و کدام یک تهدیدی است برای بقای ایشان. تا جایی که قابل فهم است هیچ ایده منحصری برای تشریح نظریه مارکسیستی دربارهٔ دولت وجود ندارد، بلکه به جای آن بسیاری از ایده‌های متفاوت مارکسیستی وجود دارد که سعی در تعریف دولت با استفاده از میراث مارکسیسم می‌باشند.<ref name="flint-taylor-139">Flint & Taylor, 2007: p. 139</ref><ref>Joseph, 2004: [http://books.google.com/books?id=ic5UOphbKHsC&pg=PA15 p. 15]</ref><ref>Barrow, 1993: p. 4</ref>
 
مارکس در نوشته‌های اولیه خود دولت را به مثابه یک انگل ترسیم می‌کرد که بر روی ساختاری عظیم اقتصادی بنا شده‌است و بر خلاف مصالح عمومی کار می‌کند. وی هم چنین نوشت که طبقه‌های میانی جامعه در کل به عنوان [[تنظیم‌کننده]] اختلاف‌ها و کشمکش‌های طبقاتی عمل می‌کنند و بعنوانبه عنوان وسیله‌ای برای اعمال قدرت و سیطره طبقهٔ حاکم مورد استفاده قرار می‌گیرند.<ref>{{cite book|author=Smith, Mark J.|title=Rethinking state theory|publisher=Psychology Press|year=2000|isbn=978-0-415-20892-5|page=176|url=http://books.google.com/books?id=hFCpqJwuv1QC&pg=PA176}}</ref> [[مرام نامه]] کمونیسم ادعا داشت که دولت چیزی بیش از یک کمیته برای [[اداره امور عمومی]] بورژواها نیست.<ref name="flint-taylor-139"/>
 
در نظریات مارکسیست‌ها نقش یک دولت غیر سوسیالیست توسط کارکردهای آن در نظم جهانی سرمایه دارانه تبیین می‌شود. [[رالف میلیبند]] بحث می‌کند که طبقه حاکم از دولت به عنوان وسیله‌ای برای سیطره بر جامعه از طریق ارزش‌های شخصی استفاده می‌کند. در نظر میلیبند دولت توسط گروهی از نخبگان اداره می‌شود که از پس زمینه‌ای یکسان بهره مندند و این پس زمینه همان طبقه سرمایه دار ایشان است.<ref name="AUTOREF8"/>