حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشهای مشکوک به خرابکاری متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۱:
{{بازنویسی}}
[[پرونده:Abu Musa and Greater and Lesser Tunbs in Iran and Turan Map by Adolf Stieler map 1891.JPG|بندانگشتی|400px|جزایر ابوموسی، تمب بزرگ و کوچک در [[نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه]] که توسط [[آدولف اشتیلر]] ترسیم شدهاست. رنگ جزایر در نقشه، مالکیت
'''حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه''' [[ابوموسی]]، [[تنب بزرگ]] و [[تنب کوچک]] ریشه در دورهٔ امپراتوریهای عیلامی، ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد. در این دوران نظم و امنیت ایرانی (persianpax) بر سراسر این پهنه آبی خلیج فارس و جزایر آن حکمفرما بود.<ref name="ReferenceA">Small Islands, Big Politics The Tonbs and Abu Musa in the Persian Gulf - Hooshang Amirahmadi -</ref>
جزایر سهگانه در سال ۱۹۰۸
در سال ۱۹۷۱ پس از توافق ایران و بریتانیا و پیش از خروج نیروهای نظامی بریتانیا از منطقه و تأسیس کشور [[امارات متحده عربی]]، ابوموسی به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک پس از نزدیک به ۷۰ سال شکایتهای مداوم دولت ایران علیه اشغال گری بریتانیا سرانجام به ایران بازگردانده شد.<ref name="books.google.com">Small Islands, Big Politics [http://books.google.com/books?id=q-zvnCiaElEC&lpg=PA56&ots=OMzkv3GnU4&dq=iran%20and%20sharjah%201971%20Memorandum%20of%20Understanding&pg=PA60#v=onepage&q&f=false] The Tonbs and Abu Musa in the Persian Gulf. -</ref>
خط ۲۸:
در خصوص پیشینه مناقشه دربارهٔ سه جزیره چندین کتاب نوشته شدهاست. در کتاب [[اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان (کتاب)]] صفحه ۱۷۰–۱۹۷: پاسخ کوتاه به ادعاهای بزرگ و حاکمیت جزایر سهگانه آمدهاست:
"به دنبال شکست جنگ سالاران [[ساحل دزدان|ساحل دزدان دریایی]] (pirate coast) از بریتانیا [[ساحل دزدان|سواحل دزدان دریایی]] (شارجه و راس خیمه) به تصرف انگلیس درآمد؛ و بر اساس قرارداد ۱۸۱۹ بریتانیا برای
۱- یادداشت اعتراضی سال ۱۸۴۰ صدر اعظم ایران و ممالک محروسه [[حاجی میرزا آقاسی]]: «همه جزایر [[خلیج فارس]] متعلق به [[ایران]] است و انگلیس حق دخل و تصرف در آن ندارد».
خط ۳۹:
* پاسخ بریتانیا: جزایر هنگام اشغال توسط [[بریتانیا]] بدون صاحب بوده و مطابق قاعده حقوقی تقدم در مالکیت سرزمین بدون صاحب، (قاعده عرفی دوره استعمار گری) متعلق به کشوری است که آن را تصرف کند.
* پاسخ ایران: جزایر مسکونی بوده اتباع آن ایرانی هستند، آنها برای خرید و معاملات و رفع دعاوی و ارسال شکایتهای بین قبیلهای به نماینده فارس در [[بندر لنگه]] و [[بوشهر]] مراجعه میکردهاند و میکنند؛ و رعیت (شهروند) ایران هستند (در آن زمان شناسنامه نبود). نقشههای رسمی و مکاتبات شیوخ موید این موضوع است.
* برافراشته شدن [[پرچم ایران]] در جزایر سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۰۴ و ازنو از سال ۱۹۳۳ تا۱۹۴۱
* ۸۰ مورد شکایت و یادداشت اعتراضی ایران علیه اشغال جزایر.
* شکایت به جامعه ملل (سازمان ملل آن دوره)
خط ۴۷:
* وساطت بریتانیا برای جلب رضایت ایران دربارهٔ محترم شمردن استقلال شیخ نشینان [[خلیج فارس]] و همکاری و مساعدت ایران با آنها.
* مخالفت شدید ایران با تشکیل [[امارات عربی متحده]] قبل از برگشت کامل سه جزیره.
* وساطت [[بریتانیا]] برای بستن
* سفر شیخ خالد رئیس شارجه و شیخ صقر رئیس راس الخیمه به ایران و تقاضای کمک مالی در قبال برگشت دادن جزایر سهگانه به ایران.
* رد قاطعانه خواسته شیخ صقر (ناصریست بود) از سوی ایران دربارهٔ واگذاری [[تنب بزرگ]] و [[تنب کوچک]] به ایران در قبال دریافت پول. بریتانیا نیز دربارهٔ برگرداندن تنبها به ایران هیچ اعتراضی نکردو فقط تلاش کرد که دربارهٔ بوموسی امتیازاتی بنفع شیوخ از ایران بگیرد.
* در نتیجه ایران رضایت داد به دادن کمک مالی سالانه یک و نیم میلیون پوند به امیر شارجه برای توسعه و عمران شیخ نشین شارجه.
* اعطای سه فقره چک به همین مبلغ برای سال ۱۹۷۱ از سوی وزارت خارجه ایران پس ازامضای توافقنامه همکاری و ترتیبات برگشت جزایر به ایران میان ایران و [[ویلیام لوس]] میانجیگر بریتانیایی.
* ایران این یادداشت تفاهم (مذکرة التفاهم) را فقط ترتیبات موقتی برای برگشت بوموسی میدانست و [[هویدا]] فردای آن در پارلمان اعلام کرد: «جزایر سهگانه امروز
-[[ویلیام لوس]] میانجی گر بریتانیا و کشورهای عربی به این یادداشت و بیانیه اعتراضی نکردند.[http://parssea.org/?p=2817 ]
* به موجب تفاهم نامه ایران قبول مساعدت کرد که، سالیانه یک و نیم میلیون لیره به شیخ شارجه بپردازدتا زمانی که آن کشور از کمک مالی برای توسعه زیر ساختها بینیاز شود.
* دربارهٔ جزایر [[تنب کوچک]] و [[تنب بزرگ]] که ایران آنها را ملک مسلم خود میدانست، حاضر به پذیرش هیچ گونه شرط یا همکاری با شیخ [[رأسالخیمه]] نشدو اعلام کرد: به زور یا با رضایت جزایر به ایران برخواهد گشت. صرف نظر از سوابق تاریخی حاکمیت ایران- انگلیس نیز پذیرفته بود که این دو جزیره در داخل حوزه قلمرو و صلاحیت دریایی ایران قرار دارد (دنیس رایت و اسدالله علم). بنا بر این انگلیس نتوانست دربارهٔ برگردان تمبها هیچ گونه عذر و بهانه و شرطی بتراشد و بدون هیچ گونه شرطی دو تنب به ایران برگشت داده شد.
در دسامبر ۱۹۷۱ نماینده ایران در [[شورای امنیت]] اسناد و مدارک ایرانی بودن جزایر را به اعضای [[شورای امنیت]]
"این جزایر همواره از گذشتههای بسیار دور بخشی از قلمرو ایران بودهاند و در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی جزء حوزهٔ صلاحیت و حکمرانی لنگه به حساب میآمدهاند که خود یک بخش اداری از استان فارس بودهاست.
خط ۶۴:
از میان نقشههای رسمی و نیمه رسمی میتوان به چند نمونه زیراشاره کرد:
* در نقشهها و
* در «نقشه اداره جنگ» انگلستان ۱۸۸۷ و نقشه سال ۱۸۸۶- اداره امنیت بریتانیا که توسط سر ادموند وولف از طرف ملکه انگلیس به ناصرالدین شاه هدیه شدهاست؛ و نقشه لرد کروزن از ایران مورخ ۱۸۹۲ و نقشه مورخ ۱۸۹۷<ref>[http://www.irane7000saale.com/pdf-Iran-7000/Bonyad-IranShenasi/Persian-Gulf-Hamayesh/ASNAD-NAGHSHE-TARIKHI/main-Maps-Docs-Irane7000saale.pdf] نقشه هاواسنادنام خلیج فارس و جزایر آن- دکتر عجم بنیاد
* نقشه شرح وضعیت دریانوردی در خلیج فارس که در سال ۱۷۸۶ توسط جان مک کلئور تهیهاست
* یادداشتهای جغرافیایی مربوط به امپراطوری ایران که جی.ام. کیز مشاور سیاسی سرجام ملکم سال ۱۸۱۳ به چاپ رسیدهاست،
خط ۷۲:
علاوه بر دورههای مختلف تاریخی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۵۰۰ تمامی جزایر و سواحل [[خلیج فارس]] تحت حکومت سلطان [[هرمز]] بود که خود تابع حکّام فارس یا کرمان محسوب میشد. در دوره استعمار مدت کوتاهی حاکمیت مؤثر ایران بر جزایر تحتالشعاع قرار گرفت اما ایران هرگز حاکمیت خود بر این جزایر را به دولتی تفویض نکردهاست.
مأموران ایرانی در طول سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۷۱ بارها
در دورهٔ ۲۲ نوامبر ۱۹۵۴ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۵۵ سواحل ایران در خلیج فارس به صورت فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس سازمان دهی شد. طبق طرح تقسیمات اداری جدید، [[تنب بزرگ]] جزء بخش [[قشم]] قرار گرفت که خود قسمتی از حوزهٔ [[بندرعباس]] محسوب میشد و جزایر [[تنب کوچک]] و ابوموسی به بخش جزیرهٔ کیش اختصاص یافت. البته ابوموسی در تابستان ۱۹۵۸ در بخش [[کیش]] ادغام شد. در این موارد، دولت بریتانیا هیچ اعتراضی نکرد.
خط ۷۸:
== جزایر سهگانه در دورههای تاریخی ==
=== پیش از اسلام ===
* گزارشهای تاریخی یونانیان و رومیها و سفرنامههای آن دوران حکایت از فارسی بودن ساکنان تمام سواحل و جزایر خلیج فارس دارند. اسناد و [[سنگنبشته هخامنشی (جزیره خارک)]] که جزیره خارک کشف شد یک نمونه از این موارد است. کتیبه خط میخی خارک با اندازه ۲۰ در ۳۰ سانتیمتر بر روی سنگ مرجانی بومی جزیره نوشته شدهاست؛ و تاجی بر آن حک شده نشانگر حاکمیت و حضور مؤثر امپراتوری پارس بر جزایر دارد این کتیبه یگانه و
در کنار کتیبه، آثاری از محل گردآوری آب شیرین و بازماندههای پلکان دسترسی به آن دیده میشود که امروزه خشک شدهاست. همچنین کتیبه در سایه یک درخت بزرگ «لیل» یا انجیر معابد قرار دارد. کتیبه<ref>[http://www.flickr.com/photos/54272266@N06/7240549478/in/photostream/ kharg_2 | Flickr - Photo Sharing!<!-- عنوان تصحیح شده توسط ربات -->]</ref> از شش سطر تشکیل شده که دربردارنده شش واژه به خط و زبان فارسی باستان متداول در عصر هخامنشی است در پیرامون صخره، نشانهای میخی دیگر که گاه بسیار محو و ناخوانا هستند، دیده میشود. این سنگ نوشته خط میخی منحصربهفرد در اثر رها شدن آن بدون حفاظت توسط عوامل مرموز تخریب شد ولی با استفاده از تصاویر گرفته شده از آن چند خط بازخوانی شدهاست؛ که مربوط به حفر قنات و چاه آب است.<ref>کتاب [[اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان]] توضیح تصویر جلدو صفحه۱۹۳–۱۹۴</ref>
خط ۱۰۲:
== دوره قاجار ==
در نظام حکومتی ایالتی آن دوران، که به نظام «ممالک محروسة» ایران معروف بود، فرمانداری و حکومت بر ولایات ایران، چه این ولایات به صورت خودمختار و تحت فرمان حاکمان محلی اداره میشدند چه حکومت مرکزی فرماندار آن را تعیین میکرد، حق مالکیت و حاکمیت مستقلی برای فرمانداران محسوب نمیشد چنانکه پیش از فرمانداری عربهای قاسمی در بندرلنگه، شماری از فرمانداران ایرانی آنجا را اداره میکردند و پس از عزل قاسمیان در ۱۲۶۶، تعدادی از [[فرمانداران]] [[ایرانیها|ایرانی]] اداره امور بندرلنگه وتوابع آن را بر عهده گرفتند.<ref>.(نامة وزارت امور خارجه ایران به سفارت بریتانیا، ۲۴ ربیع الا´خر ۱۳۱۲، مجموعة ش ۶۱۸۰ اسناد دولتی مرکز اسناد وزارت امور خارجة ایران؛ نیز رجوع کنید به قائم مقامی، ص ۱۲۶–۱۳۱).</ref>
در ۱۸۲۰ که بریتانیا شیوخ قاسمی ساحل جنوبی خلیج فارس را که به راهزنی دریایی میپرداختند سرکوب کرد، قصد داشت قواسم لنگه را نیز مورد تعرض قرار دهد اما ایران با این استدلال که
بر اساس همین واقعیت جغرافیایی بود که از ۱۲۵۶ تا ۱۲۶۵/ دهه ۱۸۴۰، که بریتانیا در خلیج فارس، اقتدار مییافت و جزایر [[خلیج فارس]] را به حاکمیتهای عربی تحتالحمایة خود تبدیل میکرد، حاج میرزا آقاسی، صدراعظم وقت ایران، در اطلاعیهای و یادداشتی به بریتانیا همه جزایر خلیج فارس را متعلق به ایران اعلام کرد (اسکوفیلد، ص ۳۵).
از اواخر عهد قاجار تا ۱۳۱۶، تقسیمات کشوری تغییر یافت و نظام سیاسی ـ اداری تازهای به وجود آمد. بر اساس این نظام جدید، ایران به ۲۷ ایالت تقسیم شد. ایالت بیست وششم، شامل جزایر و بندرهای خلیج فارس میشد و بندر لنگه و توابع آن، ولایت ویژة آن ایالت
=== بهرهبرداری ایران از خاک سرخ بوموسا ===
خط ۱۱۱:
سلمان قاسمیان از [[عبدالرضاهوشنگ مهدوی]] نقل میکند:
«تجدید حاکمیت ایران بر لنگه در سال ۱۸۸۷م/۱۳۰۵ ه ق، و تحقیقات ''[[احمد خان دریابیگی]]'' و ارسال این موارد به دربار ناصر الدین شاه و صدر اعظم او - امین السلطان از دیدگاه مقامات انگلیسی یک شوک سیاسی بود. نماینده سیاسی که مخفیانه از این نامه اطلاع یافته بود، آن را برای وزیر مختار انگلستان در تهران فرستاد. ظاهراً این نخستین سندی است که ایران
از طرف دیگر دکتر تقی طبرسا در رابطه با اعتراض مظفرالدین شاه به اشغال جزایر تنب و ابوموسی توسط انگلستان مینویسد:
خط ۱۲۰:
* [[محمد مصدق]] در کتاب «خاطرات و تألمات»، فصل ۲۴: «انتصاب من به وزارت خارجه» (وزیر خارجه)۱۳۰۲، دربارهٔ این جزیرهها، چنین نوشتهاست:
«اولین روز ورودم به وزارت خارجه، میرزا محمد تقی خان منتخب الملک، نامهای به من ارائه نمود که «سرپرسی لورن»، به نخست وزیر نوشته و موضوعش این بود که «جزایر «ابوموسی» و «شیخ شعیب» (لاوان)، متعلق به ایران نیست و نظامیان ایران برخلاف حق در
== جزایر سهگانه در دوره پهلوی ==
خط ۱۵۹:
* ۳ ـ ایران و شارجه عرض دریای سرزمینی جزیره را به میزان «۱۲ مایل دریایی» به رسمیت میشناسند.
* ۴ ـ بهرهبرداری از منابع نفت ابوموسی و بستر دریا و کف دریای سرزمینی که توسط شرکت نفت و گاز بیوتس طبق قرارداد حاضر که میباید مورد قبول ایران باشد، انجام خواهد شد. نیمی از درآمدهای دولتی از نفت
که از این پس از بهرهبرداری فوق حاصل شود، توسط شرکت
* ۵ ـ شهروندان ایران و شارجه از حقوق مساوی برای ماهی گیری در دریا برخوردارند.
* ۶ ـ یک موافقت نامه دربارهٔ کمک مالی، میان ایران و شارجه منعقد خواهد شد.
خط ۱۶۶:
* این یاداشت تفاهم ۶ بندی را ایران امضاء نکرده بلکه وزارتخارجه و مشترکالمنافع بریتانیا متن و ضمایم آن را ابتدا برای امیر شارجه فرستاده و او شیخ خالد طی نامه مورخ ۱۸ نوامبر ۱۹۷۱ اعلام نموده که مفاد آن را پذیرفتهاست از سوی دیگر وزیر خارجه ایران نیز طی دو نامه در یک روز به شماره W21281 تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۱ و در پاسخ به یادداشت مورخ ۲۴ نوامبر وزارت خارجه و مشترکالمنافع بریتانیا که منضم به یادداشت تفاهم مذکور بوده ابتدا پاسخ مثبت دادهاست؛ و سپس طی نامه شماره W21284 اعلام میکند که من از طرف دولتم مأمور شدم به اطلاع برسانم که ضمن پذیرش یادداشت تفاهم - ایران هیچ گونه محدودیتی را در اجرای اقداماتی که برای امنیت جزیره لازم بداند نخواهد پذیرفت. فردای آن روز هویدا نیز همین مطلب رادر بیانیهای در پارلمان اعلام میکند.<ref>[http://parssea.org/?p=2817 / سفر ریاست جمهوری به ابوموسی اقدامی به جا، مناسب، قانونی وامری داخلی است]</ref>
: این تفاهم نامه که طی آن مالکیت ۳ جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی پس از اشغال طولانی مدت آن بوسیله دولت وقت بریتانیا، به ایران بازگردانده شده به امضاء بریتانیا به عنوان قیم امارات
: امارات بر این نظر است که که شارجه تفاهم نامه ۱۹۷۱ بر سر ابوموسی را از سر اجبار و در آن زمان فقط
* (توضیح: قرارداد مساعدت مالی ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ با ورود ایران به ابوموسی جداگانه امضاء شد. قرارداد مساعدت مالی سالانه یک و نیم میلیون پوند انگلیس جهت توسعه شارجه را دولت ایران سخاوتمندانه پذیرفت؛ و سه فقره چک تحویل شیخ خالدداد. این مبلغ هر سال قابل پرداخت بود تا زمانیکه درآمد شارجه به سقف سه میلیون پوند در سال برسد)<ref name="persiangulfstudies"/><ref>{{یادکرد وب |عنوان = کمک مالی ایران به شارجه|نشانی =http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8503160416 |پژوهشگر:م. عجم تاریخ = ۱۳۸۵/۰۳/۱۷|ناشر = فارس}}</ref>
== پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران ==
بر اساس یک سند سری سفارت بریتانیا در بغداد، اولویتهای [[صدام حسین]] در آغاز جنگ چنین بود: اولویت نخست: تصرف آبادان و خرمشهر، پیشروی به سوی اهواز ولی نیروهای ایرانی به طرز شگفتانگیزی مانع این پیشروی شدند. اولویت دوم: پس از گذر از قصر شیرین پیشروی به سوی جاده کرمانشاه، تصرف اراضی نوار شمال و جنوب مندلی. اولویت سوم: کمک از شیخ صقر حاکم [[راس الخیمه]] برای سوخت دهی به جنگندههای عراقی، حمله به جزایر سهگانه و اشغال
تفاهمنامه ۱۹۷۱ دو مجموعه حقوق را روشن میکرد، حقوق اتباع شارجه و حق انحصاری حاکمیت ملی ایرانی در خصوص موارد مطرح. در آوریل ۱۹۹۲، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر این که ایران به گروهی از کارمندان شارجه (که تابع شارجه نبودند) شامل کارگران و تکنیسنهای پاکستانی و فیلیپینی و هندی و معلمین مصری اجازه ورود به جزیره ابوموسی را ندادهاست. ایران ضمن تکذیب خبر اخراج اتباع شارجه، از زبان کمال خرازی نمایندهاش در سازمان ملل گفت که آنهایی که در آنجا نزیستهاند حق ندارند آنجا بمانند. این اظهارات توسط برخی در غرب به این تعبیر شد که فقط اتباع شارجه که ارتباط ثابت شدهای با جزیره دارند اجازه خواهند یافت در آینده در آن بمانند. ولایتی وزیر خارجه ایران گفت که تفاهمنامه ۱۹۷۱ تنها به اتباع شارجه حق میدهد که در جزیره اقامت داشته باشند. نمایندهای از امارات در بازدید از تهران پیشنهاد داد که کمیسیونی از نمایندگان ایران و امارات برای مطالعه قضیه تشکیل شود ولی ایران بر این اساس که این مسئله بین ایران و شارجهاست آن را رد کرد.<ref name="books.google.com"/>
|