تعریف: تفاوت میان نسخه‌ها

در اروپا، تاکیدتأکید بر اهمیت وضوح زبانی نخست در [[دکارت]] و از آن پس از فیلسوفان تجربی انگلیسی چون [[تامس هابز]]، [[لاک]]، [[بارکلی]] و [[هیوم]] صورت گرفت. این سنت، با توجه دقیق به کارکرد الفاظ و مفاهیم، همراه بود و با نوشته‌های [[لودویگ ویتگنشتاین]] تقویت شد و با گسترش فلسفه‌های پردازش زبانی اهمیت بیشتری یافت. امروزه یکی از مسائل فلسفه‌های تحلیل زبانی، بحث تعریف دقیقی و تبیین واژه‌های کلیدی هر بحث می‌باشد.

هنگامی که تعریفی بیان می‌شود به هیچ وجه اطلاعاتی در این‌باره به دست نمی‌دهد که آیا چیزی که در تعریف وصف شده استشده‌است واقعاً '''وجود دارد''' یا نه. یعنی تعریف می‌تواند بیان کنندهٔبیان‌کنندهٔ چیزهای خیالی باشد که وجود ندارند. مثل [[قنطورس]]. یعنی نمی‌توان گفت که [[قنطورس]] معنایی ندارد.<ref>هاسپرس، جان، ''درآمدی بر تحلیل فلسفی''، ترجمهٔ موسی اکرمی. تهران: طرح نو، ۱۳۷۹.ص۵۰ ISBN 964-7134-17-7</ref>

تعریف باید جامع و مانع باشد، این بدان معناست که «تعریف واژهٔ مورد نظر باید جامع همهٔ جنبه‌های تعریف کنندهتعریف‌کننده و مانع همهٔ جنبه‌هایی باشد که جنبه‌های غیر تعریف کنندهتعریف‌کننده|تعریف کنندهتعریف‌کننده نیستند.»<ref>هاسپرس، جان، ''درآمدی بر تحلیل فلسفی''، ترجمهٔ موسی اکرمی. تهران: طرح نو، ۱۳۷۹.ص۵۳ ISBN 964-7134-17-7</ref>. یعنی تعریفی که ارائه می‌شود ویژگی‌هایی که آن چیز را از بقیه جدا می‌کند را بیان کند.

جنبه‌های تعریف کنندهتعریف‌کننده ویژگی‌هایی هستند که اگر اعضای یک طبقه دارای آن ویژگی‌ها نباشند، دیگر به آن طبقه تعلق ندارند. مانند ویژگی داشتن سه ضلع برای مثلث، که اگر چیزی سه ضلع نداشته باشد به هیچ وجه نمی‌تواند مثلث باشد.

توضیح تخصصی است که در علوم در مورد یک پدیده می دهیم که همواره توسط همان علوم در حال ترمیم و روز آمد شدن است.مانند تعریف گسترده ایگسترده‌ای که شیمیدان هاشیمیدان‌ها از آب ارایهارائه میدهند.<ref>http://yon.ir/7y72</ref>