حزب: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
MammothBot (بحث | مشارکتها) ←پیوند به بیرون: افزودن پیوند به ویکیگفتاورد با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۳:
[[پرونده:ElezioneBrunate.jpg|بندانگشتی|220 px|[[انتخابات]] [[پارلمان اروپا]] در [[ایتالیا]] و پوستری که فهرست احزاب نامزد را نمایش میدهد.]]
'''حزب''' در سیاست سازمانی سیاسی است که به دنبال تأثیرگذاری در [[حکومت]] است، این تأثیرگذاری معمولاً از طریق نامزد کردن کسانی با دیدگاههایی همسو با حزب برای کسب مسئولیتها و مناصب سیاسی صورت میپذیرد.<ref>{{cite book|last=Mc Donald|first=Neil|title=The Study of Political Parties|year=1963|location=New York}}</ref> احزاب در فعالیتهایی نظیر [[کارزار سیاسی|کارزارهای انتخاباتی]]، پژوهشهای آموزشی یا اعتراضهای سیاسی مشارکت میجویند. احزاب معمولاً به دنبال به کار بستن ایدئولوژی خاص یا دیدگاهی مشخص هستند که با اهدافی معین در ساختار و برنامه هایشان ذکر
== ساختار ==
خط ۱۰:
یک حزب سیاسی نوعاً توسط '''رهبر حزب''' (قدرتمندترین فرد حزب که با سخنگویی برای حزب از آن نمایندگی میکند)، '''دبیر حزب''' (کسی که کارهای روزانه را تنظیم و اسناد ملاقاتهای حزب را ثبت میکند)، '''دبیر مالی حزب''' (کسی که مسئول امور مالی و جمعآوری حق عضویت اعضای حزب است) و '''رئیس حزب''' (کسی که راهبردهای حزب را برای استخدام و آموزش اعضاء تنظیم میکند و ملاقاتهای حزب را برنامهریزی مینماید) اداره میشود. بیشتر مناصبی که در بالا ذکر شدند، عضو '''هیئت اجرایی''' حزب نیز محسوب میشوند، هیئتی که وظیفه اداره سازمان را بر عهده دارد و سیاستهای کل حزب را در سطح ملی تنظیم و تدوین میکند.
عموماً، در بازههای زمانی مشخص، گردهماییهای حزب برگزار میشوند تا دبیران حزب در
بسته به پخش و وجود اعضای حزب در کشور، اعضای حزب کمیتههای محلی یا منطقهای را تشکیل میدهند تا بتوانند به نامزدها برای شرکت در [[انتخابات]] محلی و منطقهای برای گرفتن مناصب مختلف حکومتی کمک کنند. این شعبههای منطقهای حزب بازتاب دهنده موقعیتهای دبیران در سطح ملی میباشند.
خط ۱۷:
* هویت محور: شامل شاخه جوانان، شاخه زنان، شاخه اقلیتهای قومی، شاخه همجنسگرایان و …
* موقعیت محور: شامل شاخههایی برای نامزدهای انتخاباتی، شهرداران، فرمانداران، متخصصین، دانشجویان و …
این گونه دستهبندیها و شاخهها برای دستاوردها، آموزش و به
=== ساختار حزب در نظام پارلمانی ===
وقتی حزب به وسیله اعضایش در مجلس نمایندگان، نمایندگی میشود، رهبر حزب
اعضای حزب و رهبران آن در مجلس نمایندگان که نه جزیی از دولت و نه جزیی از مخالفین رسمی یا همان دولت در سایه هستند با نام صندلیهای عقب شناخته میشوند و همیشه به دنبال کسب موقعیت و فرصتِ قرار گرفتن در کرسیهای اصلی و تأثیر گذار میباشند تا بتوانند در دولت آینده سهم قابل توجهی ایفا کنند.
خط ۲۷:
مسائلی از قبیل تشکیل یک حزب، اعلام عضویت در آن و برگزاری [[کارزار انتخاباتی]] برای نامزدهای یک حزب سیاسی، همه و همه ارزشهایی سیاسی هستند که در یک [[لیبرال دموکراسی]] باید محترم شمرده شده و مورد اعمال قرار گیرند. نظام یک حزب ممکن است مقرر دارد که در سرکوبی احزاب مخالف سخت گیریهای شدیدی صورت پذیرد، کما این که چنین چیزی در یک دولت [[تمامیتخواهی|تمامیت خواه]] امری عادی به حساب میآید، یا ممکن است به این صورت باشد که فقط احزاب خاصی که نظریات و دیدگاههایی کاملاً مخالف ایدئولوژی عام دولت دارند مورد تنبیه و سرکوب قرار گیرند.
گذشته از این، در مواردی که احزاب خیلی راست، خیلی چپ یا منطقهای در سطح [[مجلس ملی]] وجود داشته باشند، همانطور که در [[اتحادیه اروپا]] به این شکل است، جریان اصلی احزاب سیاسی ممکن است دست به تشکیل یک قرنطینه بزنند که در آن سیاستهایی اعمال شود که منجر به منزوی کردن احزاب مخالف شده و کاری کند که دیدگاههای آنان در [[مجلس قانون گذاری]] ضد نظام تلقی شده و توسط دولت قابل پذیرش نباشد. با این وجود این فضای قرنطینهای در دو دهه گذشته در کشورهایی که به دموکراسیهای چند حزبی پای بندند به شدت ممنوع
در نیمه دوم قرن بیستم دموکراسیهای مدرن شروع به معرفی قواعدی برای به جریان افتادن منابع مالی احزاب کردند، برای مثال میتوان به انتخابات قانون [[کانادا]] در سال ۱۹۷۶، انتخابات پی.پی.آر. ای در [[انگلستان]] و انتخابات اف.ای.سی. ای در [[ایالات متحده]] اشاره کرد که همگی در این راستا برگزار شدند. چنین نظامهایی گونههای مختلفی از مقررات را برای نقل و انتقال منابع مالی و هزینه کردن
== نظامهای انتخاباتی ==
خط ۴۴:
در نظامهای تک حزبی، یک حزب سیاسی قانوناً مجاز است تا تمام قدرت اجرایی و مؤثر را در دست داشته باشد. گرچه ممکن است در این نظامها به احزاب اقلیت هم سهمی در اداره امور داده شود؛ ولی در این صورت آنها قطعاً ملزم به این هستند که رهبری حزب اصلی را قبول کرده و مطابق با دیدگاههای وی عمل کنند. در این نظامها ممکن است چنین حزبی فقط کسب مناصب دولتی را در نظر نداشته باشد چرا که در بعضی مواقع موقعیتها و مناصبی که در داخل خود حزب هستند اهمیت بسیار بیشتری از مناصب دولتی دارند. [[کره شمالی]] و [[چین]] مثالهایی از این دست هستند، مثالهای دیگر این چنینی را میتوان در دولتهای [[فاشیسم|فاشیست]] یافت، دولتهای نظیر [[آلمان نازی]] در سالهای بین ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۵. نظامهای تک حزبی معمولاً با [[دیکتاتوری]] و استبداد همراه و ملازم هستند.
در نظامهای تک حزبی، احزاب مخالف ممکن است مجال حضور داشته باشند، و شاید حتی در این کشورها سنت دموکراتیک عمیقی وجود داشته باشد، اما این احزاب مخالف هیچ شانسی برای به دست گرفتن قدرت نخواهند داشت. گهگاه شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و نظر شهروندان دلیل شکست دیگر احزاب ذکر میشود. گهگاه در کشورهایی که همان سنت دموکراتیک را همان ندارند یا این سنتها کمتر در آن وجود دارند، تک حزب اصلی حتی با [[تقلب در انتخابات]] نیز به گرفتن قدرت سیاسی مبادرت میورزد. در موارد مؤخر تر این گونه نظام تک حزبی بیشتر به امری مبهم تبدیل
=== نظام دو حزبی ===
نظامهای دو حزبی در کشورهایی نظیر [[جامائیکا]] و [[غنا]] وجود دارند که در این کشورها تنها دو حزب سیاسی بر کل کشور مسلط اند و برنده تمام انتخابات یکی از آن دو میباشند، مضاف بر این، این احزاب از حضور و فعالیت دیگر احزاب جلوگیری میکنند و تقریباً مجالی برای تشکیل و فعالیت احزاب دیگر نیست. یک جناح راست که با ائتلاف یک حزب را تشکیل میدهند و یک جناح چپ که با ائتلاف یک حزب دیگر را تشکیل میدهند، معمولاً مسئلهای رایج در این نوع نظامهای دو حزبی این است که به سرکوب دیگر احزاب احتمالی دست میزنند و سعی در از بین بردن یا جذب احزاب احتمالی غیر از خود دارند.
ایالات متحده نیز اساساً به یک نظام دو حزبی تبدیل
نظام سیاسی بریتانیا گرچه از نظر تکنیکی بر پایه نظام چند حزبی است، اما در کل بر مبنای دو حزب اداره میشود (که گهگاه نظام دو و نیم حزبی نیز نامیده میشود)؛ از دهه ۱۹۲۰ دو حزب بزرگ سیاسی انگلستان [[حزب محافظه کار]] و [[حزب کارگر]] بودهاند. قبل از آن که حزب کارگر در انگلستان ظهور کند، حزب لیبرال دیگر حزب بزرگ و اصلی این کشور به همراه محافظه کاران بود. از آن جا که دولت ائتلافی و حداقلی، ویژگی اساسی سیاست بریتانیا میباشد، همیشه سعی
=== نظام چند حزبی ===
خط ۵۷:
[[استرالیا]]، [[کانادا]]، [[بنگلادش|جمهوری خلق بنگلادش]]، [[پاکستان]]، [[هند]]، [[ایرلند]]، [[بریتانیا]] و [[نروژ]] مثالهایی از کشورهایی هستند که دارای دو حزب قدرتمند به علاوهٔ دیگر احزاب کوچکتر هستند که هر یک سهمی در اداره دولت دارند. احزاب کوچکتر یا احزاب ثالث باعث متعادل نگاه داشتن قدرت در نظام پارلمانی هستند و بنابراین همیشه ممکن است برای تشکیل دولت ائتلافی دعوت شوند که به همراه حزب بزرگتر در ساختن دولت سهیم باشند، یا ممکن است مستقل از احزاب بزرگتر دست به فعالیت و رقابت بزنند.
چیزی که بیش از هر چیزی در نظامهای چند حزبی مطرح است این است وقتی سه یا تعداد بیشتری حزب در کشور وجود داشته باشد هیچ تک حزبی نمیتواند به تنهایی کل قدرت را در دست بگیرد و احزاب در کنار یکدیگر کار میکنند تا بتوانند دولتی ائتلافی را تشکیل دهند. این امر در سیاستهای جمهوری ایرلند از دهه ۱۹۸۰ ظهور
== منابع مالی حزب ==
خط ۶۵:
* از محل تأمین درآمد عمومی دولت.<ref>See Heard, Alexander, 'Political financing'. In: Sills, David I. (ed.) ''International Emcyclopedia of the Social Sciences'', vol. 12. New York, NY: Free Press - Macmillan, 1968, pp. 235–241; Paltiel, Khayyam Z. , 'Campaign finance - contrasting practices and reforms'. In: Butler, David et al. (eds.), Democracy at the polls - a comparative study of competitive national elections. Washington, DC: AEI, 1981, pp. 138-172; Paltiel, Khayyam Z. , 'Political finance'. In: Bogdanor, Vernon (ed.), ''The Blackwell Encyclopedia of Political Institutions''. Oxford, UK: Blackwell, 1987, pp. 454–456; 'Party finance', in: Kurian, George T. et al. (eds.) The encyclopedia of political science. vol 4, Washington, DC: CQ Press, 2011, pp. 1187-1189.</ref>
هنوز احزاب سیاسی توسط بعضیها جناج خوانده میشوند، به ویژه توسط کسانی که در دولت مشغول به کارند. این احزاب همیشه به شدت در حال رایزنی با سازمانها، تجارتها و گروههایی با منافع خاص مثل اتحادیههای اصناف میباشند. پول و هدیههای مالی که به حزب یا اعضای رده بالای آن اعطا میشود ممکن است به عنوان یک مشوق عمل کند. چنین کمکهایی منبع سنتی جمعآوری منابع مالی برای احزاب هستند. این شیوه از اواخر قرن نوزدهم شروع شد و احزابی که تازه تأسیس بودند به مدد همین کمکها میتوانستند شروع به کار و فعالیت کنند، نمونه بارز این دسته از احزاب، حزبهای دسته چپی کارگران بود. اما احزاب بعدها شیوه جدید را ابداع کردند، شیوهای که حزب در آن به شدت
از نیمه دوم قرن بیستم احزابی که تنها به کمکهای بیرونی متکی بودند، دچار مشکلاتی جدی شدند. به همراه بالارفتن امنیت کمکهای بیرونی، مشکل دیگری در
در بعضی از احزاب، مانند احزاب بعد از کمونیسم در [[ایتالیا]] و فرانسه و و حزبهای سین فین و سوسیالیست در [[ایرلند]]، نمایندگان منتخب بخشی از حقوق و دستمزد خود به حزب میدهند یا در بعضی موارد کل درآمد خویش را صرف حزب میکنند در حالی که سایرین سهم کوچکی را به خزانه حزب واریز مینمایند. گرچه ممکن است چنین مثالهایی امروزه نادر باشند، اما رانتخواری شاید یک ویژگی اصلی بسیاری از احزاب سیاسی در جهان باشد.<ref name=ODI>Foresti and Wild 2010. [http://www.odi.org.uk/resources/details.asp?id=5143&title=political-parties-governance-politics Support to political parties: a missing piece of the governance puzzle]. London: [[Overseas Development Institute]]</ref>
در بریتانیا میتوان مدعی شد که اشراف برای مشارکت در تأمین منابع مالی حزب تشویق میشوند و کسانی که چنین کمکهایی به حزب میکنند تبدیل به اعضای [[مجلس اعیان]] این کشور میشوند و در نتیجه در موقعیتی قرار میگیرند که میتوانند در روندهای قانون گذاری مشارکت جویند. اما یکی از مشکلات این امر چیزی بود که در دوره [[لوید جرج]] و توسط وی اتفاق افتاد و آن فروش چنین حمایتهایی و بروز فساد در نظام سیاسی بریتانیا بود. برای جلوگیری از چنین مفاسدی در آینده، مجلس بریتانیا قانون جلوگیری از سوءاستفاده را در ۱۹۲۵ به تصویب رساند و بنابراین فروش چنین کمکهایی تبدیل به یک عمل کیفری شد. اما این امر هم نهایتاً
چنین فعالیتی که از آنها با نام تأثیر نامشخص یاد میشود باعث این شد تا تقاضایی ایجاد شود که میزان این کمکهای مالی محدود و معین شود و از یک میزانی بالاتر کسی حق کمک مالی نداشته باشد. پس همانطور که هزینههای انتخاباتی شدت مییافت، تقاضا برای تأمین منابع مالی حزب نیز افزایش یافت. در انگلستان بعضی از سیاستمداران از این ایده حمایت کردند که احزاب باید به وسیله دولت تأمین مالی شوند؛ پیشنهادی که این نوید را میداد که دولت به فعالیتها و بحثهای جالبی که در کارزار انتخاباتی در کشور میشود کمک مالی کرده و هزینه آنها را تأمین کند. (در سال ۱۸۸۳)
در بسیاری از دموکراسیهای دیگر چنین کمکهای دولتی (چه به صورت کلی یا تنها برای کارزارهای انتخاباتی) دههها پیش پایهگذاری شدهاند. تأمین منابع مالی توسط دولت برای احزاب و نامزدها (در زمان انتخابات و دیگر مواقع) موارد متعددی داشته و به شدت رایج است. [[آلمان]]، [[سوئد]]، [[اسرائیل]]، [[کانادا]]، [[اتریش]] و [[اسپانیا]] مواردی از این دست هستند، گرچه کانادا عملاً تأمین منابع مالی برای احزاب توسط دولت را از سال ۲۰۱۰
دو دستهبندی عمده در تأمین منابع مالی وجود دارد؛ '''مستقیم'''، که یعنی انتقال مستقیم پول به حزب، و '''غیر مستقیم'''، که شامل زمان تبلیغات و برنامههای تلویزیونی در رسانههای دولتی، خدمات پستی و کالایی میباشد. بر طبق آمار مقایسهای که توسط شبکه دانش انتخاباتی ای سی ای ارائه شده است، در بررسی بیش از صد و هشتاد کشور، ۲۵ درصد کشورها هیچ تأمین مالی مستقیم یا غیر مستقیمی را انجام نمیدهند، ۵۸ درصد فراهم آورنده کمکهای مالی مستقیم هستند و ۶۰ درصد کشورها کمکهای غیر مستقیم اعطا میکنند.<ref>[http://aceproject.org/epic-en/CDMap?question=PC12 ACEproject.org] ACE Electoral Knowledge Network: Comparative Data: Political Parties and Candidates</ref> همانطور که از این اطلاعات مشخص است بعضی از کشورها به احزاب سیاسی خود هم کمکهای مستقیم و هم غیر مستقیم را ارائه میدهند. کمکهای دولتی ممکن است به تمام احزاب یکسان داده شده یا بسته نتایج کارزارهای قبلی یا تعداد نامزدهای
تأمین منابع مالی همچنین میتواند از طریق کمکهای خارجی (دولت خارجی) فراهم شود. یاری رسانان بینالمللی برای احزاب سیاسی در [[کشورهای در حال توسعه]] منابع مالی فراهم میکنند تا وسیلهای باشد برای ارتقای دموکراسی و پدیدآیی یک دولت خوب در آن کشور.<ref name=ODI /> این حمایت میتواند صرفاً مالی باشد یا به طرق دیگر باعث افزایش ظرفیت توسعه قرار بگیرد با فعالیتهایی نظیر بهبود بخشیدن به مرامنامه حزب، اساسنامه حزب و مهارتهای کارزاری.<ref name=ODI /> بهبود ارتباط میان احزابی که از نظر ایدئولوژیکی با هم یکسو هستند نیز راه رایج دیگری برای حمایتهای بینالمللی است.<ref name=ODI /> گهگاه این حمایتها میتواند حمایت مستقیم سیاسی از یک حزب سیاسی باشد، نظیر کمک و حمایتی که دولت ایالات متحده از حزب گرجی در [[گرجستان]] در انقلاب رز کرد. یاری رسانان غیردولتی بر پایه کمکهای بیشتر
== رنگها و نمادهای احزاب ==
[[پرونده:William Hogarth 031.jpg|بندانگشتی|چپ|رایگیری در انتخابات پارلمان بریتانیا در ۱۷۵۴ که پرچمهای آبی و نارنجی نشان از احزاب
وقتی
سبز رنگ احزاب سبز، احزاب اسلام گرا و احزاب جمهوریخواه ایرلندی است. نارنجی بعضی مواقع اشاره به [[ناسیونالیسم|ناسیونالیست]]ها دارد نظیر [[هلند]]، یا در [[اسرائیل]] کمپهای نارنجی، و وفاداران اولستر در [[ایرلند|ایرلند شمالی]]؛ نارنجی هم چنین میتواند اشاره به اصلاحات نیز داشته باشد مانند [[اوکراین]]. در گذشته بنفش رنگ وفاداری درنظر گرفته میشد (مانند سفید) اما امروزه بیشتر برای احزاب [[فمینیسم|فمینیست]] به کار برده میشود. رنگ سفید نیز امروزه با ناسیونالیستها پیوند دارد. حزب بنفش نیز به نوعی حزب فرضی دانشگاهی در ایالات متحده در نظر گرفته میشود که حزبی مرکزی میان دو حزب اصلی این کشور است (چرا که رنگ بنفش تلفیقی است از رنگ دو حزب اصلی این کشور؛ قرمز و آبی) و همچنین به عنوان احزاب به شدت آرمان گرایانه صلح و عشق نیز در نظر گرفته میشود (رنگ سبز نیز کارویژهای را دارد). سیاه عموماً رنگ احزاب [[فاشیسم|فاشیست]] در نظر گرفته میشود و به زمان [[بنیتو موسولینی]] و رنگ پیراهن مشکی وی بر میگردد ولی همچنین این رنگ به [[آنارشیسم]] هم ارتباط مییابد. به گونه مشابه قهوهای نیز با [[نازیسم]] در ارتباط است و به حزب نازی و یونیفورمهای قهوهای
رنگ حزب آنجا فایده و اهمیت بسیار مییابد که بی سوادی در میان رایدهندگان شایع باشد، در این مورد، رایدهندگان میتوانند با به خاطر سپردن رنگ حزب مطبوع خود به نامزدهای آن رای دهند. مورد دیگری که رنگ حزب به گونهای مفید مورد استفاده قرار میگیرد وقتی است که میان احزاب مختلف ائتلاف و اتحاد صورت میپذیرد؛ برای مثال بنفش حاکی از متحدین رنگ قرمز و آبی است، یا متحدین قرمز و سبز و مثالهایی دیگر از این دست که در طول انتخابات دنیا موارد متعددی دارد و همیشه با نشان دادن ساده رنگها در کنار یکدیگر از این اتحاد و ائتلاف خبر دادهاند.
[[پرونده:ElectoralCollege2008.svg|بندانگشتی|راست|نقشه انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ که رنگهای قرمز و آبی حاکی از پیروزی هر حزب در هر ایالت است]]
طرح رنگها در [[سیاست ایالات متحده]] از استانداردهای بینالمللی منشعب
نماد احزاب سوسیالیستی عموماً مشتی است که یک رز را دربر
سمبل و نماد نازیسم صلیب شکسته است که ریشه در دوران باستان دارد و در طول زمان همیشه توسط گروههایی که به تفوق نژادی و نژادپرستی معتقد بودهاند، مورد استفاده قرار
سمبلها وقتی که حجم زیادی از رایدهندگان بی سواد هستند، میتوانند بسیار مهم باشند. برای مثال در همه پرسی قانون اساسی [[کنیا]] در سال ۲۰۰۵، حامیان قانون اساسی از موز به عنوان سمبل خویش استفاده میکردند و مخالفین قانون اساسی پرتقال را برای نماد خود انتخاب کرده بودند.
خط ۱۰۱:
== انواع احزاب سیاسی ==
دانشمند فرانسوی علم سیاست، [[موریس دوررزه]]، تمایزی میان احزاب کادری و احزابی با اعضای بسیار قائل میشود. احزاب کادری نخبگان سیاسی هستند که دغدغه پیروزی در انتخابات و تأثیر محدودی بر فضای خارج از خود را دارند، و تنها در کارزارهای انتخاباتی مشغول به کار میشوند. اما احزاب بزرگ در صدد جذب و به
[[کلوس ون بیمه]]، احزاب اروپایی را به نه خانواده دستهبندی میکند، که اکثر احزاب در این دستهها جای میگیرند. او توانست هفت دسته از این دستهها را از چپ تا راست مرتب کند: [[کمونیست]]، [[سوسیالیست]]، [[حزب سبز|سبز]]، [[لیبرال]]، [[دموکرات مسیحی]]، [[محافظه کار]] و [[لیبرتارین]]. جایگاه دو نوع دیگر که احزاب منطقهای و قومی هستند، متفاوت میباشد.<ref>Ware, ''Political parties'', p. 22</ref>
خط ۱۱۸:
* کتاب [[رژیم احزاب سیاسی]] تألیف [[جهانگیر محمودی نژادیان]] تاریخ انتشار تابستان ۶۹
* [[کتاب رشد سیاسی]] تألیف آقای [[سی ایچ داد]]
*
* کتاب [[احزاب سیاسی]] تألیف [[ولیالله یوسفیه]]
* [http://web.archive.org/web/20160815235337/http://rch.ac.ir/article/Details/11794 دانشنامهٔ جهان اسلام، مدخل «حزب (۱)»]
|