اسطوره‌شناسی ایرانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏ایزدان و امشاسپندان: اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
'''اساطیر''' یا '''افسانه‌های ایران''' به مجموعهٔ [[اسطوره|افسانه‌های]] ایرانیان اشاره می‌دارد. این افسانه‌ها ریشه آریایی داشته و تا میزان بسیار بالایی میان اقوام ایرانی و هندی وجه اشتراک دارد. افسانه‌های ایران از یک اصل و منشأ [[آریایی]] مشتق شده و تفاوت‌های محیطی ایران و هند و نیز فرهنگ متفاوت بومیان ایران و آریاییان ایرانی مهاجرت کرده به هند تفاوت‌هایی میان [[اساطیر هند|اساطیر هندی]] و ایرانی موجب شده‌است. آنچه از اساطیر کهن ایرانی امروزه باقی‌مانده بیش‌تر به اوستا بازمی‌گردد. در آغاز هزاره یکم پیش از میلاد زرتشت اصلاحاتی را در عقاید و درپیدر پی آن اساطیر ایرانی پدیدآورد. با این وجود در قسمت‌های متاخر اوستا مانند [[یشت‌ها]] عقاید و باورهای پیش از [[زردشت]] ایرانیان وارد دین شده که به عنوان منشأ و منبع شناخت اساطیر ایرانی بکار می‌رود. این اساطیر مبتنی بر [[ثنویت|دوبن‌گرایی]] و مظاهر خوب و بد بوده و تاریخ روایی خاصی دارند که از تاریخ ثبت شده سرزمین ایران متفاوت است. اساطیر ایران بجز اساطیر منعکس شده در اوستای متاخر بصورتبه صورت محدود در [[سنگ‌نبشته‌های فارسی باستان]] و متون غیر ایرانی بویژهبه ویژه [[یونان|یونانی]] آمده‌است. همچنین ایرانیان اساطیر متفاوت اما هم‌ریشه دیگری با اساطیر اوستایی داشته‌اند که شامل اساطیر [[مانوی]] و [[زروانی]] و [[مهرپرستی]] می‌شود. تاریخ اساطیری ایران نیز از دوره اشکانیان و سپس [[ساسانیان]] ثبت و بعدها به [[فارسی]] و [[عربی]] ترجمه شد. [[شاهنامه فردوسی]] مهم‌ترین منبع شناخت تاریخ اساطیری ایران است.
{{هنرهای ایرانی}}
== پیشینه ==
[[پرونده:Centum Satem map.png|بندانگشتی|راست|320px|<sub>آریاییان (در نقشه به صورت منطقهٔ [[ایرانیان]] و [[هندوآریائیان]] نشان داده شده) در محدودهٔ پراکنش اصلی هندواروپائیان. در این نقشه تمایز زبانی [[بخش‌بندی ستم-کنتوم|سَتِم]] (قرمز) و [[بخش‌بندی ستم-کنتوم|کنتوم]] (آبی) در میان زبان‌های هندواروپایی نشان داده شده‌است. ایرانیان و هندیان که زبان‌های [[هندوایرانی]] به آنهاآن‌ها وابسته است در گذشته دور از سرزمینی مشترک از یکدیگر جدا شده بودند. اساطیر آنهاآن‌ها نام‌های یکسان فراوانی دارد.</sub>]]
[[آریایی‌ها]] اقوامی بودند که از نخست در در داخل [[فلات ایران]] زندگی می‌کردند. بعدها دسته‌ای از آنهاآن‌ها به هند و دسته‌ای دیگر به سوی [[قفقاز]] و سپس [[اروپا]] کوچیدند. گروهی از این اقوام به نام [[پارت‌ها]] در مناطق شمال شرقی ایران (خراسان و گرگان امروزی) ساکن شدند و گروه دیگری که [[ماد]] و [[پارس]] نامیده می‌شدند، به سوی سرزمین‌های جنوب غربی حرکت کردند (در اواسط قرن نهم پیش از میلاد، آشوری‌های عراق برای نخستین بار، از سرزمین پارسوآ به عنوان دشمن همسایه در کتیبه‌های خود یاد کرده‌اند. پژوهشگران نیز بر پایه این اسناد نتیجه گرفته آمد که احتمالاً مادها و پارس‌ها ابتدا در شمال غربی ایران ساکن بوده‌اند و بعدها به دلایلی به سرزمین‌های جنوبی رفته‌اند) و در نهایت مادها در نزدیکی همدان و پارس‌ها در استان فارس امروزی مستقر شدند. پس از قدرت گرفتن مادها و پارسها، قبایل مختلف دیگری از آریایی‌ها هر کدام قلمرو کوچکی را به خود اختصاص دادند. از میان اقوام شناخته شده آن دوران می‌توان به ماننایی‌ها، اورارتوها و لولوبی‌ها اشاره کرد که در اوایل هزاره اول پیش از میلاد، حکومت‌های مستقلی در شمال غربی ایران تشکیل داده بودند. گروه‌های دیگری در مارلیک گیلان، حسنلوی آذربایجان، زیویهٔ کردستان و… وجود داشتند که مدت کوتاهی در شمال و غرب ایران ساکن شدند. ما ابتدا به طوربه‌طور خلاصه به این اقوام پرداخته و سپس ادامهٔ بحث را پی می‌گیریم.
 
در اواسط هزاره دوم پیش از میلاد، ایرانیان باستان با دستیابی به فناوری استخراج و ذوب آهن، گام مهم دیگری در جهت پیشرفت و توسعهٔ خود برداشتند. از این زمان تا اواسط هزاره اول پیش از میلاد، غرب فلات ایران شاهد نقل و انتقالات گسترده و ورود اقوام و فرهنگ‌های جدید از مرکز و شرق فلات ایران بود. کشف آثار بسیار نفیس از جنس طلا و نقره و همچنین سلاح‌ها و ابزار آهنی و مفرغی (مفرغ آلیاژی است محکم تر از مس که از ترکیب دو فلز مس و قلع به دست می‌آید) بیانگر اوج هنرمندی مردم ساکن این ناحیه‌است که ظاهراً از ثروت قابل توجهی برخوردار بوده‌اند. تپه‌های مارلیک گیلان یکی از معروفترین محوطه‌های باستانی این دوره‌است. در بالای این تپه هه که در ۱۴ کیلومتری شهرستان رودبار در استان گیلان قرار دارند، بیش از ۵۰ گور کشف شده‌است که در همه آنهاآن‌ها اشیای ارزشمند و منحصر به فردی چون پیکره سفالین انسان، گاو کوهان‌دار و همچنین جام‌های زرین و سیمین با نقوش قلم زنی شده بسیار زیبا قرار داشت. از دیگر مناطق باستانی این دوره می‌توان به تپه‌های املش، کلاردشت و عمارلو در استان‌های گیلان و مازندران، تپه زیویه در استان کردستان، تپه حسنلو در استان آذربایجان غربی (گفتنی است قدمت اصلی تپه حسنلو به بیش از ۷۰۰۰ سال پیش برمی گردد) و غار کلماکره در استان لرستان اشاره کرد. برخی از پژوهشگران معتقدند احتمالاً ساکنان این مناطق اجداد مادها و هخامنشی‌ها بوده‌اند؛ اما از طرفی در دست نبودن کتیبه معتبری باعث شده‌است باستان شناسان نتوانند به طوربه‌طور قطع دربارهٔ این مورد اظهار نظر کنند.
 
=== اساطیر و عقاید پیش‌آریایی در ایران ===
[[پرونده:Untash Napirisha stele Louvre Sb12.jpg|بندانگشتی|چپ|<sub>نقش برجسته عیلامی: در این تصویر زنی با پاهایی شبیه به دم ماهی مارهایی در دست دارد. دم ماهی ظاهراً از مظاهر اساطیری عیلامیان بوده و حتی در نقش‌های دوره هخامنشی بویژهبه ویژه در پاسارگاد نشانه‌های آن دیده می‌شود</sub>]]
 
پیش از قدرت گرفتن مادها، تمدنهای آریایی منفردی در این سرزمین می‌زیستند که عمدتاً با همسایگان خارج از فلات خود خویشاوندی زبانی نژادی و حتی مذهبی نداشته و خود گاهی دارای همبستگی‌هایی بودند. این اقوام شامل [[لولوبی]]ها، [[گوتیان|گوتیها]]، [[کاسی]]ها و [[اورارتو]]ها می‌شدند. البته [[عیلامیان]]، نیز در جنوب شرقی فلات ایران دارای تمدن قدیمی و شناخته شده‌ای بودند اما از نژاد آریایی نبودند. این اقوام که نیمه جنوبی ایران و غرب و شمال غربی را در اختیار داشتند دارای اساطیری ویژه خود بودند. از اساطیر آن‌ها اطلاع چندانی در دست نیست با این‌حال اساطیر کاسی‌ها تا اندازه‌ای به تمدنهای ایرانی بعدی یعنی مادها و پارسها، شباهت‌هایی بویژهبه ویژه در نام‌ها دارد. اساطیر عیلامی که قومی منفرد و البته دارای قرابت‌های زبانی با دراویدی‌های غیرآریایی هند، بودند با برخی اساطیر مندرج در ریگ‌ودا مشترک است. سنت‌ها و عقاید این اقوام بدون شک در عقاید جامعه بعدیشان که تحت سیطره فرهنگی آریایی‌ها بود تأثیر گذاشت. با قدرت گیریقدرت‌گیری مادها وسپسو سپس پارسها، اساطیر جدیدتری که اساطیر جامع ایران شناخته می‌شوند آغاز شد. محققان بر این باورند که پیش از قدرت گیریقدرت‌گیری مادها، شاخه‌ای از آریاییان از ایران به هند مهاجرت کردند. برای همین است که صورت کهن اساطیر هندی شباهت بسیاری با صورت‌های کهن [[اساطیر ایرانی]] می‌دارد. اسطوره‌شناسان گاه با کمک اساطیر قوم خویشاوند صورت کهن یا باستانی اسطوره‌ای خاص را بازسازی می‌کنند. اثر هندوی که بیشتر از آثار هندو به کار اسطوره‌شناسی ایرانی می‌آید کتاب [[ریگ‌ودا]] به [[زبان سنسکریت]] است. با جای‌گیر شدن هندوان در سرزمین نو سیر تکاملی اسطوره‌های تا-حد-زیادی-مشترکِ ایشان تفاوت یافت. اساطیر ایران از اسطوره‌های اقوام بومی فلات ایران و اسطوره‌های میانرودانی تأثیری زیادی پذیرفت. محققان این تأثیرها را در جای‌جای اساطیر ایرانی نشان داده‌اند.
 
=== ریشه‌های اساطیر آریایی ===
خط ۱۶:
 
=== شکل‌گیری اساطیر ایرانی ===
کهن‌ترین نمونه‌هایی که از صورت باستانی اساطیر ایران مانده‌است اشاره‌هایی در [[اوستا|اوستاست]] به‌خصوص در [[یشت]]ها. چون یشت‌ها بیش از هر چیز مجموعه‌ای سرودهای نیایشی‌است اشارت‌های مفصل به اسطوره‌ها در آنهاآن‌ها نیست. هر آنچه هست سربسته و کوتاه‌است. وانگهی تدوین‌کنندگان یشت‌ها از آشنایی شنونده با شخصیت‌هایی که نام برده می‌شدند مطمئن بودند. به هر حال همین اشارات کوتاه، و البته نسبتاً پرشمار، سخت به کار می‌آید. از جمله به کمک آنهاآن‌ها صورت کهن نام شخصیت‌ها را اندر توان یافت.
 
مفصل‌ترین متن‌ها دربارهٔ اساطیر ایران در نوشته‌های [[زرتشتی]] به زبان [[فارسی میانه|فارسی میانهاست]]. تدوین نهایی اکثر آنهاآن‌ها در اوایل دوران اسلامی‌است؛ ولی بیشترشان مبتنی بر متن‌های اواخر دوران [[ساسانی|ساسانیاست]] که بعضاً مطالبی مربوط به وقایع پس از حملهٔ تازیان به ایران نیز به کتاب اضافه کرده‌اند. شماری از نامورترین این کتاب‌ها عبارت‌اند از ''[[بندهشن]]''، ''[[دینکرد]]''، ''[[گزیده‌های زادسپرم]]'' و ''[[روایت پهلوی]]''.
 
تا پیش از تحقیقات جدید، تاریخ ایران (به طوربه‌طور سنتی) از زمان‌های دور با اسطوره‌ها آغاز شدی و اندک‌اندک به پادشاهان تاریخی رسیدی و با تاریخی واقعی پیوند خوردی. با تحقیقات جدید و غلبهٔ دیدگاه انتقادی، بسیاری از شخصیت‌های اسطوره‌ای-حماسی وجههٔ تاریخی خود را از دست دادند و نزد مردمان شخصیت‌هایی «اسطوره‌ای» یا حد اقل «نیمه-تاریخی» تلقی شدند. مثلاً [[پیشدادیان|شاهان پیشدادی]] که به طوربه‌طور سنتی نخستین شاهان ایران و جهان دانسته شدندی امروز اسطوره‌ای یا نیمه-تاریخی در شمار آیند. هنگامی که روایتی «اسطوره‌ای» تلقی می‌شود خودبخود واقعیت تاریخی و عینی از آن سلب می‌شود. آنچه که امروز اسطوره خوانده می‌شود نزد پیشینیان واقعیتی ازلی و ابدی و مسلم بودی. تاریخ‌نگاری مبتنی بر اسطوره — یا دست‌کم نوشتن تاریخ دیرین مبتی بر اسطوره — خاص ایرانیان نبود بلکه آنِ همهٔ نظام‌های فکری کهن بودی: تاریخ عالم را با خلقت آغاز کردندی و تا زمان حال ادامه دادندی.
 
== اساطیر کهن ایرانی ==
خط ۲۶:
 
=== نمای کلی جهان ===
در باورهای اساطیری ایرانیان پیش از [[زرتشت]] جهان صورتی گرد و هموار مانند یک بشقاب داشت. [[آسمان]] نیز سنگی و سخت مانند [[الماس]] تصور می‌شد. زمین در مرکز کاملاً هموار و دست نخورده بود و هیچ حرکتی در میان زمین و ماه و ستارگان وجود نداشت. اما به دنبال تازش نخست [[اهریمن]] به زمین ناگهان دگرگون شد. در آن پویایی پدید آمد و کوه‌ها ایجاد شدند و رودخانه‌ها به جریان افتادند ماه و ستارگان به چرخش درآمد. در تصویر کلی دنیا در آن زمان، جهان به هفت اقلیم تقسیم شد که مرکز آن [[خونیرث]] نام داشت و شش سرزمین بصورتبه صورت اقماری در اطراف آن بودند. آسمان نیز دارای سه مرتبه ستاره‌پایه، [[ماه‌پایه]] و خورشیدپایه بود. کوه تیره که در [[البرز]] قرار داشت مرکز عالم دانسته می‌شد.<ref>شناخت اساطیر ایران. صفحات ۲۹–۳۱</ref>
 
در اساطیر ایرانی بیش از هر چیز نبرد خیر و شر و عناصری که در زیر آن دو رده‌بندی می‌شود، چشمگیر است. به عبارتی تفکر ایرانی در همه چیز در پی این رده‌بندی است و جنبه اخلاقی نیرومندی به آن داده‌است. یکی دیگر از عناصری که در همین رده‌بندی اهمیت زیادی در فرهنگ ایرانی داشته‌است مفهوم شاه و فره‌مندی او از طرف خداست. شاهی که در خدمت رده نیک باشد فره همیشه به او تعلق دارد، و هر کاری که او را از این رده خارج سازد باعث گسستن فره از اوست. بررسی این مسائل و این رده‌بندی فرهنگ و ریشه‌های فرهنگی ایرانی را روشن می‌سازد.
در فرهنگ اساطیر ایران، تقابل خیر و شر وجود دارد و نه تقابل انسان و خدا. پیام اسطوره‌های ایرانی تقابل دو گوهر است؛ دو گوهر خیر و شر. یکی راستی و دیگری ناراستی، یکی خوشبویی و دیگری بویناکی، یکی روشنایی است و دیگری تاریکی» (برگرفته از مصاحبه جلال ستاری با دکتر فکوهی).
کهن‌ترین نمونه‌هایی که از صورت باستانی اساطیر ایران مانده‌است، اشاره‌هایی در اوستا است، بخصوص در یشت‌ها. چون یشت‌ها بیش از هر چیز مجموعه‌ای از سرودهای نیایشی هستند. اشاره‌های مفصل به اسطوره‌ها در آنهاآن‌ها وجود ندارد و هر چه هست سر بسته و کوتاه‌است. تا آنجا که مفصل‌ترین متن‌ها پیرامون اساطیر ایران در نوشته‌های زرتشتی به زبان فارسی میانه‌است. تدوین نهایی بیشتر آن‌ها در اوایل دوران اسلامی است و بیشترشان مبتنی بر متنهای اواخر دوران ساسانی است و بعضی هم مطالبی مربوط به وقایع پس از حمله تازیان به ایران نیز به کتاب اضافه کرده‌اند. برخی از معروفترین این کتاب‌ها عبارتند از: بندهش، دینکرد، گزیده‌های زادسیرم و روایت پهلوی.
پیام اسطوره‌های ایرانی هم با توجه به تقابل دو الگوی خیر و شر، پیروی از الگوی خیر و وفاداری به آن است و اینکه بشر پیمان ببندد که دروغ نگوید. هر چند امروزه اسطوره‌ها معنای واقعی خود را از دست داده‌اند و ما دیگر کمتر شاهد درک معنای واقعی آن‌ها هستیم. در واقع همان خدمتگزاری به مفاهیم خیر از پیام‌های بزرگ اساطیری ایران است.
 
=== نیروهای شر ===
در اساطیر ایران چیزی که همه جا در همه روایات اساطیری مشاهده می‌شود حضور شر و نیروهای حافظ پلیدی در جهان است. این نیروهای شر که دستیاران اهریمن یا انگره مینو بشماربه‌شمار می‌آیند با نام‌های [[دیو]] و [[دروج]] از ایشان یاد شده‌است. دیوان دروجان جنسیت‌های مذکر و مؤنث دارند و در برابر هر نیکی در جهان یک پلیدی است و حداقل یک دیو هم موکل بر آن پلیدیست. در برابر زندگی مرگ است؛ در برابر خوشی رنج و بیماری در برابر گرما، سرمای سخت سوزان و برابر راستی دروغ و برابر باران [[خشکسالی]] و دیو موکل بر آن [[اپوش]] است. در اساطیر ایران همیشه دنیا صحنه جدال میان این نیروهای پلیدی و اساطیر نیکوست، آن‌هایی که یاور آفریده‌های گتیایی و نیک هستند.<ref>اساطیر و فرهنگ ایران، رحیم عفیفی: ص ۵۲۳</ref>
 
=== اهوره مزدا وانگره مینو ===
خط ۴۹:
=== ایزدان و امشاسپندان ===
امشاسپندان
در اوستا داستان خدایان و موجودات افسانه‌ای غالباً در «یشت»‌ها آمده‌است در یشت‌ها اسطوره‌هایی که منشأ ما قبل زرتشتی دارند و نوعی ایدئولوژی کافرانه را منعکس می‌کنند در غالب سرودهای گوناگون آمده. مثلاً یشت ۵ یا همان [[آبان یشت]] به ایزدبانو [[آناهیتا]] اختصاص دارد و [[مهر یشت]] به میترا. از کفرکیشی و تاریخ آن در یشت‌ها که بیرون بیاییم در نیایش‌های زرتشت می‌رسیم که باورهای اولیهٔ زرتشت است و در آنهاآن‌ها نیز اشاره‌های جالبی به خلقت اولیه یا عناصر سازندهٔ هستی بر مبنایی کاملاً اسطوره‌ای دیده می‌شود در وندیداد نیز نهایتاً اصل دیدگاه مزدا علیه اهریمن زرتشتی بازشناسانده می‌شود.
 
امشاسپندان در اوستا فروزه‌های اهوره مزدا و صفات او و نیز گاهی فرشتگان عالی مقام او هستند که در حکم دستیار او عمل می‌کنند. در آفرینش و نیز در پایان جهان بطور مستقیم دخالت دارند و هرکدامشان شمار زیادی ایزد همکار دارد. این امشاسپندان در امور این جهانی بر اساس نیایش و نذر و قربانی به یاری مردمان می‌آیند. ایزدان رده‌ای نسبتاً پایین‌تر دارند اما همه آن اختیارات و وظایف امشاسپندان را نیز دارند. واژه [[ایزد]] در اصل به معنی موجودات ستودنی است. ایزدان اگرچه در [[گاهان]] زرتشت جایی ندارند اما در متون زرتشتی پس از زرتشت دوباره ظاهر شده و شکل قدیس می‌یابند.
خط ۶۳:
'''سه هزار سال سوم''': در این دوره شاهد درگیری اهریمن و دیوهایش با اورمزد و ایزدانش هستیم. در این بین گاو آفریده شده، توسط اهریمن کشته می‌شود و از تن او غلات، گیاهان و جانوران آفریده می‌شود. از نطفهٔ کیومرث که بر زمین ریخته شده بود، پس از چهل سال شاخه‌ای [[ریواس]] می‌روید دارای دو ساق است و پانزده برگ. این پانزده برگ مطابق با سال‌هایی است که [[مشیه]] و [[مشیانه]] نخستین زوج ادمی در ان هنگام دارند. [[مشی]] نر و [[مشیانه]] ماده است. بدین ترتیب مشی به عنوان پدر انسان‌ها و مشیانه به عنوان [[حوا|حوای]] انسان‌ها شناخته می‌شود. اهریمن بر اندیشهٔ آنان می‌تازد و آنان اولین دروغ را بر زبان می‌آورند و آفریدگاری را به اهریمن نسبت می‌دهند. مشی و مشیانه توبه می‌کنند و دارای هفت جفت فرزند می‌شوند و پس از صد سال زندگی می‌میرند.
 
شجره‌نامهٔ اعقاب مشی و مشیانه اصل و مبدأ بسیاری از نژادهای گوناگون را در بر می‌گیرد. نژاد ایرانی از زوجی است که [[سیامک]] و [[نشاک]] نامیده می‌شود. از این زوج، [[فرواگ]]-[[فرواگین]] و بعد از آنهاآن‌ها زوج [[هوشنگ]]-[[گوزک]] به وجود می‌آیند.
 
'''سه هزار سال چهارم''': سه هزار سال سوم در میانه‌های دوران [[لهراسپ]] به پایان می‌رسد و سه هزار سال چهارم شروع می‌شود. مهمترین ویژگی این دوره ظهور [[زردشت]] است. این دوره دورهٔ وحی دینی می‌باشد. اورمزد اسرار دین را بر زردشت آشکار می‌کند و او پیامبری دین [[مزدیسنی]] و رسالت خود را اعلام می‌دارد. آیین مزدیسنایی آیینی است که در راس خدایان ان‌ها اهورامزدا قرار دارد و به عبارت دیگر دین زردشتی است. پس از مرگ زردشت به ترتیب [[اوشیدر]]، [[اوشیدر ماه]] و [[سوشیانت]] رهبری بهدینان را بر عهده می‌گیرند. دورهٔ سوشیانت دورهٔ تکامل موجودات اورمزدی است و همه دیوان از نسل دو پایان و چهارپایان نابود می‌شوند. سوشیانت وظیفه برانگیختن مردگان را دارد. هر کدام از این مردگان در طی زمان و پس از گذراندن داوری از [[پل چینود]] می‌گذرند که پلی حد فاصل این جهان و آن جهان است.
خط ۷۶:
{{اصلی|کیانیان}}
 
کیانیان دومین سلسله اساطیری ایران هستند که در شاهنامه فردوسی برابر دوره‌های حماسی قرار می‌گیرد. با [[کی قباد]] آغاز می‌شود و به [[دارا|دارای دارایان]] ختم می‌شود. در این دوره دین زرتشتی عرضه می‌شود و تغییراتی بنیادین را در تاریخ اساطیری ایران می‌بینیم. مهمترین رخدادهای این دوره به جنگ‌های ایران و [[توران]] مربوط می‌شود. داستان [[آرش کمانگیر]] به روایت‌های این دوره اختصاص دارد. در شاهنامه با [[حماسه]] همراه است و در آن [[رستم]] که در متون زرتشتی شخصیتی کم فروغ است اوج می‌گیرد. این شاهان را احتمالاً شاهان محلی شرق ایران دانسته‌اند. [[ابوریحان بیرونی]] در آثار الباقیه هخامنشیان را برابر کیانیان قرار داده. با آنهاآن‌ها یکی فرضشان کرده‌است. با این حال مشخص است آخرین شاه کیانی که در متون اساطیری مغلوب اسکندر می‌شود دارای دارایان همان داریوش سوم هخامنشی است.
 
=== آمیختگی تاریخ اساطیری و تاریخ واقعی ===
خط ۸۶:
=== اساطیر مانوی ===
== منابع اسطوره‌های ایرانی ==
منابع متعددی برای مطالعه و شناخت اساطیر ایران پیش از اسلام وجود دارد. نخستین متون و نوشته‌ها، آثار هندی مکتوب مانند [[مهابهاراتا]] و پورانا و پانیشادها و نیز متون [[ریگ ودا]] هستند که برخی متون آنهاآن‌ها به دوره همزیستی ایرانیان و هندیان و یکسانی آرا و عقایدشان بازمی‌گردد. دیگر متون ایرانی اوستا بویژهبه ویژه متن‌های کتاب یشت اوستا هستند که به ایزدان ایران حتی پیش از [[زرتشت]] نیز پرداخته‌اند. همچنین متون یونانی و آشوری و بعد هم ارمنی گزارش‌های فراوانی از اسطوره‌های ایرانیان در خود دارند. از سایر متن‌های مورد کاربرد در این زمینه می‌توان به نوشته‌های [[مانوی|مانویان]] و نیز کتاب‌های زرتشتی دوره ساسانی و سه قرن نخست اسلامی اشاره کرد که به زبان [[فارسی میانه]] هستند. بجز اینها متون [[گجراتی]] مربوط به [[پارسیان هند]] و نوشته‌های فارسی زرتشتیان ایران حاوی اطلاعات گسترده‌ای در این امر هستند. در دوره اسلامی به زبان‌های عربی و فارسی نیز آثار زیادی به این موضوع پرداخته‌اند. مهمترین کتاب‌های منبع برای اساطیر ایران عبارتند از: [[اوستا]]، [[گزیده‌های زادسپرم]]، [[دادستان مینوی خرد]]، [[بندهش]]، [[دینکرد]]، [[شکند گمانیک ویزار]]، [[الفهرست]] نوشته [[ابن ندیم]]، ملل و نحل اثر شهرستانی و آثار الباقیه از [[ابوریحان بیرونی]].
 
== اساطیر ایرانی در دوره اسلامی ==