مطالعات زنان: تفاوت میان نسخه‌ها

این رشته از اواخر دههٔ ۱۹۶۰ میلادی و به‌دنبال تأثیر سیاسی موج دوم فمینیسم بر دانشگاههای غرب تأسیس شد. بحث‌های مخالف زیادی درمورد این رشته وجود دارد؛ ازجمله اینکه مباحث مطرح‌شده در این رشته گرایش‌های ضدمرد دارند و رادیکال هستند یا به زنان به‌عنوان یک گروه کلیِ ازپیش‌تعریف‌شده نگاه میکنند. درعین‌حال، واحدهای درسی ارائهشدهٔ این رشته در دانشگاههای مختلف دنیا مباحث مختلفی ازجمله مطالعات مردان، مطالعات جنسیتی که دربرگیرندهٔ همهٔ افراد جامعه با جنسیتهایجنسیت‌های مختلف و گرایش‌های مختلف جنسی هستند، و [[فمینیسم فراملیتی]] را دربرمی‌گیرند و ظلم و بی‌عدالتی اجتماعی در همهٔ سطوح انسانی را مورد توجه قرار میدهند.

* توجه به تجربههایتجربه‌های زنان در نظریهپردازینظریه‌پردازی و تحقیقهایتحقیق‌های عملیعملی؛

* از بین بردن کلیشههای جنسیتی و تصحیح تصورات تعصبآمیز کلی دربارهٔ زنانزنان؛

* به چالش کشیدن روشهای تحقیق [[پوزیتیویسم|پوزیتیویستی]] که براساس آمار کمّی به نظریههاینظریه‌های مختلف عمومیت میبخشندمی‌بخشند و تأکید بر روشهایروش‌های تحقیق کیفی که تجربههاتجربه‌ها و حکایتهایحکایت‌های شخصی را مورد توجه قرار میدهندمی‌دهند؛

* نظریهپردازینظریه‌پردازی دربارهٔ جایگاه زنان در جامعه و راهکارهایراه‌کارهای عملیِ مناسب برای تغییرات اجتماعیاجتماعی؛

* به چالش کشیدن تصور کلی دربارهٔ مفهوم «زن» به‌عنوان یک پدیدهٔ مشخص و تعریفشدهتعریف شده در چارچوب مشخصات [[بیولوژی|بیولوژیکی]] و «طبیعی»؛

* بررسی و توجه به گوناگونیِ تجربههایتجربه‌های زنان و عوامل مختلفی ازقبیل جنسیت، [[گرایش جنسی]]، [[نژاد]]، [[طبقه اجتماعی|طبقهٔ اجتماعی]]، [[ملیت]]، سن، [[مذهب]] و توانایی جسمی که در طلاقی با یکدیگریک‌دیگر به نابرابریهاینابرابری‌های اجتماعی و [[استثمار]] منجر میشوندمی‌شوند.