ملکه سئوندئوک از شیلا: تفاوت میان نسخه‌ها

پس از مرگ پادشاه جین‌هئونگ صیغه سلطنتی وی به نام میشیل کودتا میکندمی‌کند و وصیت‌نامه جین‌هئونگ مبنی بر سلطنت نوه وی را مخفی میکندمی‌کند و برای به قدرت رسیدن خود پسر پادشاه جین‌هئونگ را به سلطنت میرساند ولی زمانی که متوجه میشودمی‌شود او خواسته هایخواسته‌های وی را نمیتواندنمی‌تواند براورده کند او را از سلطنت کنار میزند و بنا بر وصیت جین‌هئونگ نوه او را به سلطنت بر میگرداند. نوه جین‌هئونگ صاحب دو دختر دوقلو میشودمی‌شود ولی در شیلای آن زمان اگر پادشاهی صاحب فرزند دوقلو میشد مجبور بودند تا پادشاه را بر کنار و همسر و فرزندان او را بکشند و شاه برای جلوگیر از این ، یکی از فرزندان خود که همان دوکمان و بعدها ملکه سوندوک بود را به همراه یکی از ندیمه هایندیمه‌های خود به جای دوری فرستاد و بعدها او به کاخ باز میگردد ، میشیل را از بین میبرد و به سلطنت میرسد.

گفته میشودمی‌شود در اولین ماه قمری از سال ۶۴۷ که [[لرد بیدام]] شورشی را با شعار «زنان نمی‌توانند کشور را اداره کنند» رهبری کرد. طبق افسانه هاافسانه‌ها در طول این شورش، شهاب سنگی با زمین برخورد کرد و توسط پیروان بیدام آن را به عنوان نشانه اینشانه‌ای از پایان سلطنت ملکه تفسیر کردند. به توصیه کیم یوشین (فرمانده ارتش سلطنتی) بادبادک سوزانی را به پرواز درآوردند به نشانه آن‌که ستاره به جای خود برگشته. بیدام و سی تن از افرادش ده روز پس از مرگ ملکه اعدام شدند.

اعتقاد بر این است که انتخاب سوندوک به عنوان جانشین پدرش از روی نمایش هوش زودرس وی در زمانی که شاهزاده خانمی بودهبوده‌است استتأیید تایید شده استشده‌است. یک داستان اینچنینی (در هر دو کتاب سامگوک ساگی و سامگوک یوسا) روایت می کندمی‌کند که پدرش بسته ایبسته‌ای از بذرهای گل صد تومنی را به همراه یک نقاشی که شبیه گل به نظر می رسید را از امپراطور تایزونگ از تانگ دریافت نمود. با نظر انداختن به گل؛ سوندوک که در آن زمان هفت سال داشت فهمید که با اینکه گل‌ها زیبا هستند ولی شرم اور است که آنهاآن‌ها بویی ندارند. “اگر آن گل بویی داشت؛ زنبورها و پروانه هاپروانه‌ها در نقاشی در اطراف آن گل پرسه می زدند.” مشاهده ی وی در مورد فقدان بویایی گل صد تومنی صحت و یکی از بسیار نمونه هاینمونه‌های هوش و در نتیجه توانایی وی برای مدیریت کشور را ثابت کرد.

دو داستان دیگر در مورد توانایی غیر عادیغیرعادی سوندوک برای پیش بینیپیش‌بینی اتفاقات قبل از وقوع آنهاآن‌ها وجود دارد. در اولین مورد گفته می‌شود که یک بار سوندوک صدای جمعی از قورباغه هایقورباغه‌های سفید را که در کنار برکه ی دروازه یشم در زمستان غورغور می کردندمی‌کردند شنید. او این موضوع را نشانه اینشانه‌ای از حمله ی قریب الوقوع پادشاهی بکجه تفسیر کرد زیرا قورباغهقورباغه‌های های غورغور کنندهغورغورکننده به عنوان نشانه اینشانه‌ای از سربازان خشمگین؛ سفید به عنوان نمادی از غرب در ستاره شناسیستاره‌شناسی (شمال غرب شیلا)؛ و دروازه ی یشم به عنوان سمبلی برای زن (دره ی زنان) توصیف می شد.زمانی که او ژنرال هایژنرال‌های خود را به دروازه ی زنان فرستاد؛ آنهاآن‌ها توانستند تا دو هزار سرباز بکجه را دستگیر کنند.مورد دوم شامل زمانی می‌شود که او روز و دقیقه ی زمان مرگش را هم دقیقا پیش بینیپیش‌بینی نمود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=امیر سیروس پور|کد زبان=fa|تاریخ=|وب‌گاه=تاریخ ما|نشانی=http://tarikhema.org/ancient/korea/18991/%D9%85%D9%84%DA%A9%D9%87-%D8%B3%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%88%DA%A9/|عنوان=ملکه سون دوک}}</ref>

== ''رسانه هارسانه‌ها '' ==