جدایی دین از دولت: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۷:
== پیشینه ==
[[پرونده:Constantine's conversion.jpg|بندانگشتی|240px|با ایمان آوردن [[کنستانتین یکم|کنستانتین]] امپراتور رم، دین مسیحیت برای نخستین بار رسماً وارد حیطه سیاست و حکومت گردید. تابلو از پیتر روبنز، قرن هفدهم میلادی.]]
برخی [[جان لاک]] را مبدع این نظریه در فرم مدرن و امروزی آن دانسته‌اند.<ref>نوح فلدمان (Feldman, Noah) در کتاب ''Divided by God'' (جدایی انسانهاانسان‌ها توسط خدا). انتشارات Farrar, Straus and Giroux چاپ ۲۰۰۵ ص۲۹</ref>
 
== روابط بین دین و سیاست در جوامع امروزی ==
خط ۴۷:
عده‌ای از علما و اندیشمندان تاریخ شیعه عدم دخالت دین در سیاست را توصیه نموده‌اند. { از افرادی مانند [[مهدی بازرگان]] و [[عبدالکریم سروش]] و [[مهدی حائری یزدی|حائری یزدی]] که در ابتدا با جمهوری اسلامی همکاری داشته‌اند در نوشته‌ها و گفته‌های بعدی آن‌ها آثار موافقت این جدائی مشهود است.
 
حائری یزدی در کتاب خود '''[[حکمت و حکومت]]''' بخوبیبه خوبی این نظر را بیان کرده‌است:
{{نقل قول| خلاصه کلام این است که نه از مفهوم نبوت و نه از مفهوم امامت، هیچ ایما و اشاره‌ای به تشکیل یک نظام سیاسی که مسئولیت اجرای تکالیف را بر عهده بگیرد استنباط نمی‌شود، تنها این خود مردم و مکلفین‌اند که باید همانگونه که در تدبیر بهزیستی خود و خانوادهٔ خویش می‌کوشند به همان نحو، فرد اکمل و اصلح جامعه خود را که احیاناً پیامبر یا امام است شناسائی کرده و برای زمامداری سیاسی کشور خود انتخاب نمایند … آئین کشور داری نه جزوی از نبوت است و نه در ماهیت امامت که همه دانائی است، مدخلیت دارد.<ref>حائری یزدی، مهدی. ''حکمت و حکومت'' مجله حکومت اسلامی شماره ۱ ص ۹۹.</ref>}}
همچنین [[مهدی بازرگان]] می‌نویسد:{{نقل قول| گرچه در احادیث و کلمات پیامبران توصیه‌هائی در زمینه‌های مختلف زندگی وجود دارد، خطبه‌های [[نهج البلاغه]] و نامه‌های حضرت امیر، ضمن آنکه شامل خداشناسی، دین‌شناسی و تعلیم و تربیت است نسبت به اخلاق و تربیت اجتماعی و مسائل حکومتی و اداره حکومت عنایت وافر دارد، اما آنان افزون بر وظایف رسالت و امامت، معلم و مصلح و موظف به خدمت و اعمال صالح بودند … تعلیماتی که از این نظرها داده‌اند در عین ارزنده و ممتاز بودن، جز دین و [[شریعت]] حساب نمی‌شود و مشمول «ان هو الا وحی یوحی» نمی‌گردد.<ref>مجله کیان شماره ۲۸ صفحهٔ ۵۵</ref>}}