هائه موسو: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
وگ
Rasultnt (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱:
هائه موسو به گفته برخی مورخین پدر موسس [[گوگوریو]] یعنی [[جومونگ]] می باشد.
{{تمیزکاری}}{{منبع}}{{ارزش}}
گفته شده‌است که هموسو با یوها در زمانی که او در کنار رودخانه در حال حمام کردن بود آشنا شده‌است، اما خدای رودخانه هه موسو را قبول نکرد و او به آسمان برگشت. خدای رودخانه یوهوا را به اوبالسو (優渤水) تبعید کرد، مکانی که او با پادشاه دانگ بویو (بویو شمالی)، گوموا آشناشد و صیغه او گردید. یوهوا که توسط نور خورشید باردار شده بود، تخمی را بدنیا آورد. گوموا سعی کرد تا تخم را نابود کند سپس سعی کرد تا تخم را به حیوانات بخوراند، اما حیوانات به جای خوردن آن، از تخم محافظت کردند تا صدمه نبیند. در نهایت گوموا تخم را به یوها برگرداند و از درون تخم پسری به دنیا آمد که جومونگ نامیده شد و در زبان کره‌ای به معنی کماندار ماهر است.
 
هه موسو ژنرال ارتش کشور بویو بود.او به همراه ولیعهد کشور بویو شاهزاده گیوم وا اقدام به تاسیس ارتش دامول نمود.این ارتش متشکل از پناهندگان چوسان قدیم و افراد مورد اعتماد ژنرال هه موسو بود و به منظور مبارزه با هان برای پس گرفتن سرزمین‌های اجدادی آنان بود
 
 
== هه موسو در کاروان تجاری ==
بعد از یک مبارزه هه موسو به کاروان تجاری ارباب یون تابال(پدر سوسونو ملکه اول گوگوریو) پناه می‌آورد و خود را با نامی جعلی معرفی می‌کند.اما ارباب یون تابال او را شناسایی و تصمیم می‌گیرد او را به کشور هان تحویل دهد ولی بعد از این که به زن او که در آن شب هنگام به دنیا آمدن دخترش(سوسونو)بود حمله و هه موسو آن‌ها را نجات میدهد از کارش پشیمان و او را فراری می‌دهد.
 
 
== ازدواج با یوهوا ==
هه موسو در نبردی با ارتش هان زخمی و به رودخانه می‌افتد و جریان آب او را بسوی رودخانه هان بک می‌برد و با دختر رییس قبیله(بانو یوهوا)ازدواج می‌کند ولی ارتش آهنین هان به قبیله هجوم برده و همه را می‌کشند و یوهوا را به اسارت می‌گیرند ولی گیوم وا شاهزاده بویو او را نجات می‌دهد
== خیانت ==
پادشاه وقت بویو تصمیم گرفته بود وقتی هه موسو در حال جنگ با ارتش آهنین هان است او را با خیانت افراد خودی مواجه کنند در نتیجه هه موسو دستگیر و توسط سربازان نابینا می‌شود وقتی همه فکر می‌کنند او مرده نخست وزیر بویو و کاهن اعظم که بر طبق خرافاتی او را پرنده سه پا می‌نامیدند او را به زندانی ناشناخته می‌فرستند....
 
== بیست سال بعد ==
پسر هه موسو(پادشاه جومونگ) پسری تنبل و بی عرضه‌است و از شمشیر بازی سر در نمی‌آورد ولی طبق افسانه به دلیل جرمی به زندان می‌رود و آنجا پدرش را می‌بیند و همه چیز را از او می‌آموزد و با هم از زندان فرار می‌کنند
 
 
== مرگ و علل آن ==
 
هه موسو در سال ۱۴ قبل از میلاد درگذشت
 
فرضیه‌های مختلفی درباره چگونگی مرگ او وجود دارد
۱-بر طبق نظر بعضی مورخان روح پرنده سه پا به پسرش منتقل شد و او بی روح افتاد!
۲-بر طبق این فرضیه که کمی معتبر تر است او توسط شاهزاده دائی سو پسر گیوم وا کشته شد.