رابیندرانات تاگور: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:نظریهپردازان آموزشی سده ۲۰ (میلادی) اهل هند+رده:مقالهنویسان سده ۲۰ (میلادی) اهل هند+رده:فیلسوفان سده ۲۰ (میلادی) اهل هند |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۷۸:
تاگور در سراسر مشرق زمین محبوبیت داشت. او به ایران علاقه فراوان داشت و دو بار به ایران سفر کرد: بار اول در اردیبهشت ۱۳۱۱ (بهار ۱۹۳۲) که به همراه عروس خود و [[دینشاه ایرانی]] (از پیشوایان [[پارسیان هند]]) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادمین زادروز او در تهران برگزار شد. تاگور در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. [[ملکالشعرای بهار]] در ستایش تاگور قصیدهای بلند سرودهاست. او در سال ۱۳۱۳ برای بار دوم به ایران سفر کرد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/06/100616_l41_tagore_painting_sold.shtml |عنوان = چند نقاشی نادر از رابیندرانات تاگور به فروش رفت | ناشر = وبگاه بیبیسی فارسی|تاریخ = ۲۶ خرداد ۱۳۸۹|تاریخ بازدید = ۲۳ مهر ۱۳۸۹}}</ref>
تاگور از عرفان «[[اوپانیشاد]]ی» و سرودههای عارفان و شاعران «بهکتی نو» بسیار تأثیر
== تبار ==
خط ۸۵:
تاگور از خاندان [[برهمن]]ان هند بود. بنیادگذار خاندانش مردی به نام پَنچامَن کوشاری بود. او در آغاز در جسور (Jesseor) در [[بنگال جنوبی]] میزیست ولی پس از پیدا کردن اختلاف با مرزبان آن سامان در سالهای پایانی [[سده هفدهم (میلادی)|سده هفدهم]] از شهر خویش به دهکده ماهیگیری کوچکی به نام [[گوویندپور]] کوچید. مردم این دهکده که از طبقههای پست هندوستان شمرده میشدند زیستن خانوادهای از طبقه برهمنان را در میان خویش ارج نهادند و به پنچامن لقب ''تهاکور'' (Thakur)دادند که معنای ''سرور'' را در زبان هندی میرساند. پس از چندی که این خاندان با انگلیسیان ارتباط برقرار کردند و به داد و ستد با هم پرداختند نزد انگلیسیان تاگور (Tagore) خوانده شدند که تغییر شکل داده همان تهاکور بود و رفته رفته به عنوان نام خانوادگی بر این خاندان بهجای ماند.
پس از چندی دهکده زیستگاه آنان و دهکدههای گرد آن به شهری بزرگ گسترش یافت و نام [[کلکته]] را به خود گرفت. خاندان تاگور هم که داد و ستد گستردهای با انگلیسیها داشتند به رونق و سود و دارایی بسیاری دست یافتند. اوج پیشرفت این خاندان در زمان پدربزرگ رابیندرانات تاگور که دورکنات (Dwarkanath) نام داشت پدید آمد. وی که در [[۱۷۹۴ (میلادی)|۱۷۹۴]] دیده به جهان گشوده بود به جوانمردی و بخشندگی شهرت داشت و همچنین رهبر آیین [[راجا رام موهان روی]] (Raja Rammohum Roy) بود. دورکنات دوبار به [[انگلستان]] رفت که بار دوم به سال [[۱۸۴۴ (میلادی)|۱۸۴۴]] بود. وی از این سفر بازنگشت و در سال [[۱۸۴۶ (میلادی)|۱۸۴۶]] در شهر [[لندن]] درگذشت. از او سه پسر به جای ماند که بزرگترین
مادر رابیندرانات، سارادادیوی (Sarada-devi) نام داشت که در [[۸ مارس]] [[۱۸۸۵ (میلادی)|۱۸۸۵]] درگذشت. «تاگور» درباره مرگ مادرش میگوید: «اولین باری بود که با مفهوم نیستی و رفتن بیبازگشت آشنا شدم آن هنگام که پیکر مادرم را به معبدی بردند و سوزاندند.»<ref name="magiran.com">{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1165603 |عنوان = رابیندرانات تاگور| ناشر = روزنامه شرق |تاریخ = ۱۶ مرداد ۱۳۸۵|تاریخ بازدید = ۲۳ مهر ۱۳۸۹}}</ref>
رابیندرانات چهاردهمین فرزند خانواده بود. پدرش مهاریشی چهارده فرزند داشت که او کوچکترین
== آغاز زندگی ==
خط ۱۳۰:
* تاگور در ایران
تاگور در [[۱۵ آوریل]] [[۱۹۳۲ (میلادی)|۱۹۳۲]] به همراه عروسش پراتیمادیوی و [[دینشاه ایرانی]] (از [[پارسیان]] نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در [[تهران]] برپا گردید. در این هنگام از [[رضاشاه پهلوی]] شاه آن زمان ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او [[ابراهیم پورداوود]] را برگزید و به هندوستان فرستاد. پس از آن وی از راه [[بغداد]] به هند بازگشت. در این هنگام بود که خبر درگذشت نوهاش نیندرانات را که در [[آلمان]] درس میخواند، شنید.
او به ایران و زبان فارسی علاقه فراوان داشت و به رغم کهولت سن و سختی سفر در آن زمان دوبار به ایران سفر کرد. سفر اول او در اردیبهشت ۱۳۱۱ و دیدارش با نویسندگان و شاعران ایران در [[بوشهر]]– [[شیراز]] و [[تهران]] و [[اصفهان]] باعث تبادل فرهنگی و ادبی گستردهای میان نویسندگان و شاعران [[ایران]] و [[هند]] شدکه
.
خط ۱۴۹:
تاگور در [[۱۵ مه]] [[۱۹۲۶ (میلادی)|۱۹۲۶]] به دعوت [[بنیتو موسولینی]] به [[ایتالیا]] ره سپرد. در آن هنگام با [[جواهر لعل نهرو]] و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
وی در [[سپتامبر]] [[۱۹۴۰ (میلادی)|۱۹۴۰]] به کوههای [[هیمالیا]] -همانجا که در کودکی پدرش وی را بدانجا برده بود- رفت. ناگهان ناخوش شد و به ناچار به [[کلکته]] بازگشت. پس از درمان به شانتینیکتان رفت. دوباره بیمار شد و او را در [[۲۵ ژوئیه]] [[۱۹۴۱ (میلادی)|۱۹۴۱]] به کلکته بردند. در انجا او را جراحی کردند ولی حالش بدتر شد. سر انجام در [[۷ اوت]] همان سال در حالی که هشتاد سال و سه ماه از زندگیش میگذشت جان سپرد. جسد او را در کنار [[رود گنگ]] سوزاندند و خاکسترش را به شانتینیکتان، یعنی
== تاگور و سیاست ==
[[پرونده:Tagore Gandhi.jpg|بندانگشتی|چپ|تاگور در کنار گاندی، سال ۱۹۴۰]]
رابیندرانات تاگور نه تنها نویسنده بزرگ ادبیات مدرن [[هندوستان]] و شاعر و رماننویسی قهار بلکه وی از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان نیز
تاگور نخستین بار در [[۱۰ مارس]] [[۱۹۱۵ (میلادی)|۱۹۱۵]] با [[ماهاتما گاندی]] در [[شانتینیکتان]] دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه ۱۹۲۵ گاندی باز چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال [[۱۹۳۲ (میلادی)|۱۹۳۲]] گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی بریتانیا زد در آغاز کار نامهای به تاگور نوشت و در آن از او خواست تا برایش دعا کند. تاگور به دیدار او شتافت و پس از بیست و شش روز که بریتانیا درخواستهای او را پذیرفت وی در حالی که سر بر بالین تاگور داشت روزه خود را گشود.
خط ۱۶۴:
== برگردان فارسی ==
برخی از سرودهها و نوشتههای تاگور به فارسی برگردانده
* [[گیتانجالی]] (که در سال ۱۹۱۳ برندهٔ جایزهٔ نوبل گردید.)
* [[ماه نو و مرغان آواره]] ترجمه [[ع. پاشایی]]
خط ۱۸۰:
* ابراهیم پورداوود، میترا مهرآبادی (مصحح)، مرتضی گرجی (به اهتمام). ''آناهیتا'' (مقالات ایرانشناسی پورداوود). ناشر: دنیای کتاب (۱۱ اردیبهشت، ۱۳۸۷) شابک: ۹۶۴-۳۴۶-۱۲۴-۶
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2010/06/100616_l41_tagore_painting_sold.shtml |عنوان = چند نقاشی نادر از رابیندرانات تاگور به فروش رفت | ناشر = وبگاه بیبیسی فارسی|تاریخ = ۲۶ خرداد ۱۳۸۹|تاریخ بازدید = ۲۳ مهر ۱۳۸۹}}
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.smskade.ir/بیوگرافی-و-زندگینامه-رابیندرانات-تاگ/ |عنوان = بیوگرافی و زندگینامه رابیندرانات تاگور| ناشر =
* {{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1165603 |عنوان = رابیندرانات تاگور| ناشر = روزنامه شرق |تاریخ = ۱۶ مرداد ۱۳۸۵|تاریخ بازدید = ۲۳ مهر ۱۳۸۹}}
* {{یادکرد وب|نویسنده = فرشاد قربانپور |نشانی = لینک مرده |عنوان = روح هند با هویت ایرانی | ناشر = وبگاه فرهیختگان آنلاین |تاریخ = ۱۶ مهر ۱۳۸۹ |تاریخ بازدید = ۲۳ مهر ۱۳۸۹}}
خط ۱۸۶:
== پیوند به بیرون ==
{{ویکیگفتاورد}}
* رابیندرانات تاگور، نخستین آسیایی ِ
* حامد انصاری:تاگور از احترام به فرهنگها و از عشق به ایران سخن گفت:
* [http://parssea.org/?p=588 نگاهی به زندگی 'تاگور' شاعر پرآوازه هندی ...]*
|