شیخ احمد مدنی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۶:
== شیخ احمد مدنی وسردار محمد خان بلوچ ==
بعد از انتقال شیخ احمد مدنی به روستای کمشک وگذراندن چندین سال در روستای مذکور، درزمان حکم [[نادرشاه افشار]] بتهمت پناه دادن به سردار [[محمدخان بلوچ]] از جانب حکومت مرکزی بازدشت شدند.
سردار محمد خان بلوچ که به حسب ونسب معروف خود و از قبیله بزرگ [[بلوچستان]]
اما نادرشاه، طهماسب قلی خان سردار جلایر را با سی هزار سوار بتعقیب محمد خان بلوچ روانه کرد ودستور داد که در هرمحلی باشد محمد خان بلوچ را قلع وقمع ویا دستگیر نماید.
شیخ محمد سعید حاکم لار که به خوبی از موفقیت وپیروزی آینده نادرشاه اطمینان داشت ومی دانست که جنگ با نادرشاه وبرگشت شاه طهماسب صفوی از محالات است درخواست سردار محمد خان بلوچ را رد کرد و فقط وی را راهنمائی نمود که به نزد شیخ احمد مدنی که در [[کمشک]] [[فرامرزان]] معتکف بود پناه ببرد.
سردار محمد خان بلوچ ناچار از طریق [[بیخه فال|بیخهٔ فال]] باعده کمی به کمشک رفته پس از چند روز توقف به نزد شیخ احمد مدنی میرود و چون شنید که قشون نادرشاه بتعقیب وی بنزدیکی کمشک رسیدهاند بلا درنگ بهطرف [[شیبکوه (هرمزگان)|شیبکوه]] متواری و به جزیره [[کیش]] (قیس) پناه برد. سردار جلایر بسرعت محمد خان بلوچ را تعقیب کرد
== دستگیری شیخ احمد وخرابی [[کمشک]] و [[فرامرزان]] ==
طهماسب قلی خان سردار جلایر که میدانست محمد خان بلوچ در کمشک است، با یک حمله شدید وبرق آسا تمام مناطق کمشک وفرامرزان ویران نموده
گویا در موقع عبور از حوالی هرم که درآن حدود بود غالباً از مریدان شیخ احمد مدنی بودند بتحریک مادر شیخ عبدالرحیم انصاری که زنی فاضله وعابده ومورد اعتقاد مردم ونفوذ زیادی داشت اهالی آن دهات عموماً از زن ومرد از آبادی خارج شده بااسلحه سرد وگرم اطراف سواران را گرفته زد وخوردی نمودند شاید بتوانند شیخ احمد مدنی را از دست آنها نجات دهند، اما شیخ احمد مدنی به مادر انصاری وریش سفیدان هرم سفارش داد که مقاومت در مقابل لشکر سواره نادر بینتیجه وزحمت جنگ که خطرات جانی وتلفات وخسارت مردم بیچاره دربردارد برخود روا ندارند، با این ترتیب اهالی هرم عقبنشینی کرده و شیخ احمد مدنی نیز به شیراز برده وزندانی گردید.
|