ملکوت (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: دارای ادبیات عامیانه حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
خط ۶:
| تهیه‌کننده=[[بهمن فرمان‌آرا]]
| نویسنده=[[خسرو هریتاش]]
| بازیگران=[[بهروز وثوقی]]، [[عزت‌الله انتظامی]]، [[ژالهسیامک سامانصاری]]، [[جمشید گرگین]]، [[پری امیرحمزه]]، [[صابر آتشین]]، [[کامران نوزاد]]
| موسیقی= [[کامبیز روشن‌روان]]
| فیلمبرداری= [[هوشنگ بهارلو]]، [[احمد ابراهیمی (فیلم‌بردار)|احمد ابراهیمی]]
خط ۲۴:
| پانویس=
}}
مکلوت و ملکوت داداج هستن و هم دیگه را خیلی دوست دارن
'''''ملکوت''''' فیلمی به کارگردانی [[خسرو هریتاش]] است که براساس کتابی به [[ملکوت (داستان)|همین نام]] ساخته شد. این فیلم محصول کشور ایران و تولید سال [[۱۳۵۵]] می‌باشد.<ref>{{یادکرد وب| نشانی=http://www.sourehcinema.com/Title/Title.aspx?id=138205140334| عنوان = ملکوت| ناشر = وبگاه سوره سینما}}</ref>1متاسفانه این فیلم سینمایی جزو نایاب ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران است.حتی هیچ نسخه ای از این فیلم در آرشیو سازمان سینمایی و آرشیو ملی فیلم ایران هم موجود نیست و به علاوه آقای بهمن فرمان آرا که سمت تهیه‌کنندگی این فیلم را بعهده داشته به گفته ی خودش با وقوع انقلاب اسلامی وقت نکرده نسخه ای از این فیلم را تهیه و کپی کند و در حال حاضر هیچ نسخه ای از این فیلم را ندارد.
 
== خلاصه داستان ==
مودت داداش شودت توسط الی کند، م. ل را با تزریق آمپول مسموم می‌کند، و سپسبه شهری دیگر می‌رود تا از نو نقشهٔ خود را در مورد اهالی آنجا نیز عملی کند.
مودت در یک مهمانی، که در باغش برگزار کرده، مسموم می‌شود. دوستانش او را برای معالجه به مطب دکتر حاتم می‌برند. دکتر در گفت وگو با منشی جوان مودت خود را از شایعاتی، که درباره‌اش بر سر زبان‌ها است، تبرئه می‌کند. دکتر حاتم از بیمارش "م. ل" می‌گوید که در طبقهٔ دوم محل سکونت او بستری است و اصرار دارد که تنها عضو باقی ماندهٔ بدنش قطع شود. دکتر حاتم و منشی جوان به زیر زمین مطب- که محل زندگی شکو، نو کر سیاه و دو رگهٔ م. ل است- می‌روند. منشی در تابوتی، که م. ل همراه خود آورده، با جسد مومیایی پسر جوان م. ل روبه رو می‌شود. پسر جوان م. ل مرید دکتر اتم بوده و توسط پدر کشته شده است، و م. ل از بابت فاصله ای که دکتر حاتم بین او و فرزندش به وجود آورده درصدد گرفتن انتقام از اوست. شکو اوقاتش را با ساغر، همسر جوان دکتر حاتم، می‌گذراند. دکت حاتم- که همهٔ شاگردان و همسرانش را به قتل رسانده - ساغر را به جرم خیانت خفه می‌کند. م. ل، قبل از آن که دست راست خود را قطع کند، خاطراتش را می‌نویسد. او به دکتر حاتم پیشنهاد می‌کند که آمپولی به او تزریق کند تا حیات شادی آور برایش به ارمغان بیاورد. دکتر حاتم، که اهالی شهر را با تزریق آمپول مسموم کرده تا وجود آلودهٔ آن‌ها را از روی زمین پاک کند، م. ل را با تزریق آمپول مسموم می‌کند، و سپسبه شهری دیگر می‌رود تا از نو نقشهٔ خود را در مورد اهالی آنجا نیز عملی کند.
 
== منابع ==