لئون حرفهای: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:فیلمهای شرکت فیلم گومون |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۳:
== داستان ==
فیلم با صحنهای از بالای [[شهر نیویورک]] شروع میشود و داخل کافه و مرکز کار تونی ([[دنی آیلو]]) میشود، تونی در حالی که سیگار میکشد در مورد کار با شخصی صحبت میکند که چهرهاش چندان پیدا نیست، وی با یک عینک دودی در مقابل تونی نشستهاست، کار را میپذیرد و لیوان شیر جلویش را سر میکشد. وی همان لئون ([[ژان رنو]]) آدمکشی حرفهای و خطرناک است (که خودش را بعداً «
مأمور که از کلنجار رفتن با او به نتیجهای نمیرسد موضوع را به اطلاع رئیس خود میرساند. در اینجا با نورمن «استن» استنفیلد ([[گری اولدمن]]) یکی دیگر از نقشهای اصلی فیلم آشنا میشویم. وی که از رؤسای دی.ای. اِی است، خود در کار قاچاق مواد و مصرف آن نقش دارد. به پدر ماتیلدا توصیه میکند که تا فردا ظهر مواد را تحویل دهد. فردا ظهر استنفیلد به همراه چندین مأمور و همکار خود با اسلحه به منزلشان حمله میکنند و تمام اعضای خانواده را به غیر از ماتیلدا که به منظور خرید بیرون رفته، از جمله پسر چهار ساله خانواده را به قتل میرسانند. ماتیلدا از خرید بازگشته و متوجه قضیه میشود و برای نجات یافتن خود به در منزل لئون رفته و زنگ میزند. لئون که مردد در بازکردن در است بر اثر اصرار و التماس ماتیلدا در را باز میکند.
خط ۳۳:
لئون تصمیم میگیرد قاتلین خانواده ماتیلدا را از بین ببرد و برای این کار از کشتن مالکی، دستیار استنفیلد شروع میکند. از طرفی ماتیلدا برای کشتن استنفیلد شخصاً عمل میکند و چند اسلحه برمیدارد و به سمت دفتر کاریش روانه میشود و با بهانه آوردن غذا تصمیم به وارد شدن به ساختمان دی.ای. اِی میگیرد. استنفیلد به توالت مردان میرود و ماتیلدا به دنبال وی میرود اما اثری از وی پیدا نمیکند تا اینکه در توالت عمومی بسته میشود و استنفیلد از پشت در نمایان میگردد و کمکم جلو میآید. وی که فرد زرنگی میباشد حدس میزند که ماتیلدا برای کشتن وی آمده اما فکر میکند کسی او را فرستاده ولی بعد با گفته خود ماتیلدا متوجه میشود که قضیه شخصی است. در همین حال یکی از مأمورینش خبر کشته شدن مالکی را میآورد که باعث ناراحتیش میشود، ماتیلدا را توسط مأمور به اتاقش میفرستد. لئون بازمیگردد و متوجه نبود ماتیلدا و نامه وی میشود که در آن گفته که خودش به سراغ استنفیلد رفتهاست. لئون به سمت ساختمان مذکور میرود و ماتیلدا را از دست مأمورین آزاد میکند. استنفیلد برای پیدا کردن لئون به کافه و محل کار تونی مراجعه میکند و اظهار میدارد که در منطقه تونی آدمکشی با تیپ ایتالیاییها دست به قتل مأمورین وی زدهاست. استنفیلد بعد از گرفتن پاسخ خود و شناسایی لئون با تعداد زیادی مأمور راهی آپارتمانی که لئون در آن زندگی میکند میشود. ماتیلدا طبق معمول به خرید شیر رفته و بازمیگردد که در جلوی درب منزل مأمورین از پشت وی را میگیرند و از او اطلاعاتی در مورد لئون میخواهند و کلید منزل را از او میگیرند.
مأمورین در را باز میکنند و وارد میشوند. در نمای دوربین، دستی دیده میشود که از بالا، در را میبندد و پی آمد آن شنیده شدن صدای شلیک چند گلوله است و با
بعد از انفجار جلوی منزل توسط نیروهای پلیس لئون با ماسک خود را قاطی پلیسها میکند. استنفیلد متوجه موضوع میشود و حدس میزند که وی همان لئون و فرد مورد نظر اوست. همه نیروهای خود را بیرون میکند تا لئون را تنها گیر بیاورد. لئون در حالی که از در عقبی بیرون میرود میتواند فرار کند اما بازمیگردد و از پلهها پائین میآید تا بعد از گذر از راهرو از در اصلی بیرون برود که استنفیلد وی را از پشت مورد اصابت گلوله قرار میدهد. لئون در هنگام مرگ دست استنفیلد را میگیرد و در آن چیزی قرار میدهد و اضافه میکند «این از طرف ماتیلدا است» وقتی استنفیلد دست خود را باز میکند یک ضامن را میبیند که بعد از بازکردن لباس لئون متوجه میشود ضامن متعلق به بمبی است که لئون به خودش بستهاست. بمب با قدرت زیادی منفجر میشود. ماتیلدا بعد از گرفتن پول اندکی که تونی به وصیت لئون به او میدهد و صحبتهای تونی در کافهاش به مدرسهاش بازمیگردد و گیاه گلدان لئون را در حیاط مدرسه خاک میکند تا به گفته قبلیاش «ریشه دار شود».
|