ولایت بادغیس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱۶:
 
== تاریخچه ==
بادغیس در زمان [[ساسانیان]] در قلمرو آن دولت بوده‌است و پس از آنکه به روزگار [[انوشیروان|خسرو اول انوشیروان]] سرتاسر ایران به چهار بخش تقسیم شد، بادغیس نیز جزو مناطق چهارده‌گانهٔ [[خراسان بزرگ|خراسان]] درآمد و حکمران آن یکی از چهار مرزبان خراسان، و ملقب به [[برازان]] بود. همچنین بادغیس یکی از نواحی [[اسقف]]‌نشین ایران در زمان ساسانیان به شماربه‌شمار می‌رفت. این ناحیه به سبب واقع شدن در مرزهای شمال شرقی امپراتوری ساسانیان، در معرض تهاجم ترکان و [[هپتالیان]] قرار داشت.
 
بادغیس جز قلمرو هپتالیان محسوب می‌گردید که در مقابل پیشروی سپاه [[اسلام]] به سرکردگی [[نیزک طرخان]] ایستادگی زیادی کردند. به گفتهٔ مولف گمنام [[حدود عالم]] بادغیس سیصد قریه داشته‌است. مهم‌ترین و پر نفوذترین شهر آن [[دهستان]] و مرکز حکومت بادغیس در [[کوغن آباد]] قرار داشته‌است.
خط ۲۲:
تا زمان تقسیم بندی اداری، سیاسی افغانستان درسال [[۱۹۶۲]] بادغیس جزء قلمرو [[هرات]] بود.
 
ارتباط مزبور ریشه‌ای دراز در زمانهایزمان‌های قدیم دارد. در بازارهای بادغیس [[بازرگان]]ان و [[صنعتگر]]انی وجود دارند که به بیشتر اهل هرات اند یا [[هراتی]] بودن خود را بطور کامل حفظ کردند.
 
بادغیس زادگاه [[حنظله بادغیسی]]، نخستین شاعر [[پارسی‌زبان]] پس از اسلام می‌باشد.
 
== جمعیت ==
[[پرونده:Badghis-man.jpg|چپ|انگشتدان|280px|مردم بادغیس عمدتا دارای اقتصاد ضعیف اند و از این رو تلاش گسترده برای تامینتأمین مخارج شان می‌کنند.]]
بادغیس ولایتی است که از راه ارتباطی کافی کم بهره‌است و آب کافی ندارد. به همین خاطر کمترین جمعیت (جمعیت نسبی) را در افغانستان دارد و درجه رشد و توسعه این ولایت در پایین‌ترین سطح است.
 
خط ۳۵:
<!-- Commented out because image was deleted: [[پرونده:Badghis&#x26;#x2D;nice.jpg|چپ|انگشتدان|280px|طبیعت ولایت بادغیس.]] -->
 
ولایت بادغیس بخاطر کوهستانی بودن آن بویژهبه ویژه در نواحی جنوب غرب و جنوب شرقی مناظر زیبای طبیعی زیادی دارد که می‌توان از [[بند سبزک]] که پوشیده از درختان ارچه‌است و چشمه‌های آب فراوان نیز دارد نام برد.
دره جوند و آب استاده آن که مشهور به آب (پوده) است یکی دیگر از مناظر طبیعی بادغیس است.
دریای مرغاب که یکی از پرآب‌ترین دریاهای افغانستان است که در ولسوالی بالامرغاب ولایت بادغیس موقعیت دارد. بند زرمست یکی دیگر از این مناظر طبیعی است که آب وهوایی ستودنی دارد، با این همه مناظر زیبایی طبیعی سلاطین و حکام افغان درمورد بادغیس هیچگاه توجه جدی مبذول نکرده‌اند.
خط ۵۵:
== اقتصاد ==
 
اقتصاد این ولایت عمدتاً بر محصولات زراعتی پایبند است. زراعت آن بشکل للمی (دیمه) بوده کمتر از سا مان و لوازم تکنیکی و مدرن درآن بکار می‌رود. حاصلات زراعتی آن عبارت از:گندم جو، جواری، نخود، زیره، کنجد، هندوانه، خربوزه وغیره می‌باشد. بادغیس از قدیم الایام تا امروز بنام گدام خراسان و حوزه غربی افغانستان مشهور بود. پیشه دوم مردم این دیار مالداری و تربیه گوسفند نوع قره قُل است که ازهمین مدرک همه ساله گوسفند، پوست قره قُل، پشم، کُرک و قروت به سایر ولایات و خارج کشور صادر می‌گردد. صنعت قالین بافی پیشه دیگر مردمان زحمتکش بادغیس می‌باشد که اکثرا در خانه‌ها توسط خانمهاخانم‌ها تهیه می‌گردد. قالین‌های بادغیس در داخل و خارج کشوراز شهرت بخصوص برخوردار است چنانچه در نمایشگاه بین‌المللی سالهای ۵۰ ش(۷۰ م) در فلادلفیا امریکا و توکیو مقام اول را بدست آورد. موسسهمؤسسه قالیبافی بنام «شرکت قالین بافی بادغیس» الی ۱۳۷۱ که دفتر مرکزی آن درشهر کابل قرار داشت فعالیت می‌نمود ولی نسبت شدت جنگهایجنگ‌های تنظیمی مجاهدین مانند سایر بخشهایبخش‌های اقتصادی کشور مجبور بفرار بدانسوی مرزها گردید که هم اکنون بهمینبه همین نام در شهر سمر قند فعالیت دارد. پسته یکی از پیداوار عمده بادغیس است که سالانه به میلیارد هامیلیاردها افغانی عاید بمردم و دولت میرساند، پسته زار بادغیس بزرگترین جنگل پسته در افغانستان است که ساحه بیشتراز۹۵ هزار هکتار زمین را پوشانیده‌است، مقامات دولتی در حفظ و نگهداشت این ثروت ملی افغانستان توجه کمتر می‌نمایند. زیرا اکثراً مردم محل چوب سوخت ایام زمستان خویش را با قطع درختان پسته تهیه می‌کنند ونیز در قسمت تکثیر پسته دولت تا کنونتاکنون کدام پروژه مشخص را روی کار نگرفته.
 
== اماکن تاریخی ==
خط ۶۱:
<!-- Commented out because image was deleted: [[پرونده:Badghis&#x26;#x2D;school.jpg|چپ|انگشتدان|280px|دانش آموزان بدون مکتب و مدرسه بادغیسی و تحصیل در زیر خیمه‌ها]] -->
 
درست در چند صد متری شهر قله نو بطرف جنوب میدان هوایی آن از اثر فروریختن کوهی در سالهای قدیم چندین طاق بشکل طاق‌های بامیان باز گردیده که دردامنه همین کوه بااستقامت غرب و شرق کاوش صورت گیرد دستاورد چشمگیر خواهد داشت ممکن طاقهای یاد شده به دوره‌های قبل از اسلام زمان زرتشتی‌ها مربوط باشد. در فا صله حدود۷۰ کیلومتری غرب شهر قلعه نو حصار مشهور بنام (قلعه نریمان) که دارای بناها و ساختمان‌های قدیمی و حیرت انگیز می‌باشد وجود دارد. غبار در کتاب افغانستان درمسیر تاریخ آنراآن را بنام قلعه کالیون یاد نموده‌است.
نبردهای کالیون در هنگام حمله چنگیز مشهور است که مدت ۱۶ ماه با دشمن جنگیدند و تا اینکه آذوقه اهالی قلعه ختم و از اثر خوردن گوشت قدید و پسته به مرض ورم اعضای بدن گرفتار بودند با آنهم حاضر به تسلیم شدن بدشمن نشدند تا اینکه از اهالی ۵۰ تن آنهم مریض باقی ماندهباقی‌مانده بود که دروازه قلعه را گشودند و بر دشمن یورش بردند و بدینوسیله همه باز بین رفتند (افغانستان در مسیر تاریخ ص۲۱۳-۲۱۴) قلعه مشهور دیگری که آنراآن را خواهر کالیون (نریمان) می‌گویند در نزدیکی ولسوالی قادس می‌باشد که بدین شکل به مقابل دشمن در هنگام حمله مغُل از خود شهامت نشان داد بنام (قلعه پیوار) یاد می‌شود. مردمان محل از هردو ناحیه یادشده درسالهای گذشته آثارباستانی زیادی را از زمین بیرون کشیده‌اند که توسط قاچاقبران محلی به پاکستان انتقال و به فروش رسانید.
 
== مشاهیر ==
خط ۷۶:
== آموزش و پرورش ==
 
همینک ۶۵هزار دانش آموز در مصروف تحصیل اند، خبرنگارانی که گزارشاتی از بادغیس به نشریاتشان درست کرده‌اند عمدتا می‌گویند که دانش اموزان بادغیس کتاب درسی ندارند. راه‌های رفت و آمد دور است. معلمین با تجربه و مسلکی ندارند. دانش آموزان مدرسه ندارند و در زیر خیمه مصروف آموزش اندآموزش‌اند.
 
== تقسیمات اداری ==
خط ۸۹:
{{اصلی|ولسوالی جوند}}
جوند در واقع گوین یا گویانی است که ساحهٔ بزرگی از خراسان دورهٔ اسلامی بوده‌است. جوین (جوند) بر دو ناحیه معروف در غرب افغانستان اطلاق میشده یکی در ساحهٔ خراسان یا توابق بادغیس کهن و دیگر در مربوطات سیستان: اینجا از جوند یا جوین از اعمال بادغیس سخن گفته می‌شود، جوین یا جوند در قدیمترین منابع جغرافیایی عربی از شهرهای نیشاپور گفته شده‌است و مرکز آن را آزاد وار دانسته‌اند. اما مرکز این ناحیه در دوره‌های مختلف به ساحات دیگر انتقال کرده و به مناطق دیگر ارتباط گرفته‌است، چنانچه گفته‌اند که در قرن هشتم هجری. (۴۱ میلادی) به فریومذ مرتبط گردیده‌است. این ناحیه در زین الاخبار گردیزی چند جا به شکل گویان آمده که بعضا بدون نقطه و نیز به صورت (گوان) هم ثبت شده‌است، آنهم بعضا به جوین بادغیس و بعضا هم به جوین سیستان ارتباط داده شده‌است.
جوند در واقع بزرگترین ولسوالی بادغیس است که در جنوب شرق این ولایت قرار گرفته‌است. جمعیت جوند را تقریباتقریباً ۱۸۶۰۰۰ نفر تشکیل می‌داد با وجودی که درسال ۱۹۹۰ نفوس تقریبی این ولسوالی توسط دفتر یو اس آی دی به ۴۶۴۰۳ نفر می‌رسید. مرکز این ولسوالی را خود جوند نامند. ولسوالی جوند دارای ۳۸۰ قریه می‌باشد که در میان کوهای عجیب و غریب و سر به فلک کشیده موقعیت دارند، بیشتر راه‌های ارتباطی قریه جات جوند را باید با پای پیاد پیمود، تنگدستی، فقر، گرسنگی و انواع و اقسام مریضی‌ها مردم جوند را رنج می‌دهد.
جوند از معدود ولسوالی‌های است که از لحاظ بازسازی نیز توجه کمتر بدان صورت گرفته چنانچه نه چندان کلینک ساخته شده و نه از ساخت وساز مکتب و مدرسه بر حسب ضرورت خبری است.
زیبائی‌های طبعیی این ولسوالی هنوز بطور دست نخورده موجود است که چشم هر بیننده را به خود جلب نموده و آب هوای گوارای آن جای مناسبی برای گشت و گذار و باز دید است.
خط ۱۰۲:
=== ولسوالی قادس ===
{{اصلی|ولسوالی قادس}}
بخش جنوبی ولایت بادغیس را ولسوالی قادس تشکیل داده‌است. که از طرف شرق به ولسوالی جوند از غرب به شهر قلعه نواز غرب به ولسوالی‌های مقر و مرغاب و از طرف جنوب به [[بند سبزک]] وصل بوده که امتدادا این ولسوالی را به ولایت هرات وصل می‌نماید. مرکز این ولسوالی را نیز قادس نامند. قابل یاد آوری است که زیبائی‌های طبیعی این ولسوالی نیز زبانزد است، بزرگان زیادی در قریه جات مختلف این ولسوالی بود وباش داشتند و هم اکنون آرامگاهای شان زیارات مشهور که بازدید کنندهبازدیدکننده گان زیادی را از سرتا سر افغانستان به این ولسوالی میکشاند. آب وهوای این ولسوالی بسیار گوارا و محل مناسبی برای زنده گی گفته می‌شود، آب و هوای این ولسوالی چنان از حالت طبعی فوق العاده برخوردار است که تقریباتقریباً همه مردم بادغیس قادس را خوش آب و هواترین منطقه بادغیس می‌نامند.
 
بسیار زیاد دوستت دارم قادس جان عزیزم سالهای زیاد است که از تو دورم ( زیدان )
خط ۱۰۸:
=== ولسوالی مرغاب ===
{{اصلی|ولسوالی مرغاب}}
طوریکهطوری‌که از مطالعه آثار موََرخان و جغرافیه نگاران بر می‌آید، مرو، مرو رود و مرغاب نامهای جداگانه یی اند که گاه یکی به جای دیگر یعنی رود بر محل و محل بر رود اطلاق گردیده یا هم بعضا هر کدام به عین مفهوم به کار برده شده‌است، هم به معنای شهر و ولایت و هم به مفهوم رود. واژهٔ مرو در ادوار کهن به مفهوم حوزهٔ بزرگی در شمال غرب افغانستان اطلاق شده‌است و آن در اوستا (در فصل اول و ندیدات) به طورتبه‌طورت مورو آمده که یکی از جملهٔ شانزده ایالات آریایی‌ها بوده‌است و آن پس از آیانم ویجه و سوعذه به حیث سومین ایالت آریائی نشین در وندیدات ذکر شده‌است. استرابون (سده سوم قبل از میلاد) و نیز بطلیموس و ویلس آن را به شلک مرگیانه یا مرجیانا به کار برده‌اند و به همین اساس رود مرد (مرغاب) را یونانی‌ها مرگوس گفته‌اند و این واژه را مشتق از ریشه یی دانسته‌اند که معنای ابیاری کردن را میرساند. بنابران با مرور زمان به تغییر حدود و ساحه‌ها و با گسترش و محدود شدن مرزهای ناحیه‌ها، مورو یا مرو هم برناحیهٔ محدود تری اطلاق شده و آن همان وادی رود مرو می‌باشد، رودی که منبع آن در داخل افغانستان کنونی در گرزیوان است، و بدین گونه مرو رود، مرو آب و بالاخره مرغاب گفته شده و برناحیه یی که این آب آن را ابیاری می‌کند اطلاق گردیده‌است و همین است فلسفه نامگذاری مرغاب. موََلف صورة الارض نیر مرغاب را اینطور معرفی می‌کند: (این رود از پشت بامیان می‌آید و نام آن مرغاب یعی مرو آب است) و اصطخری علاوه بر این وجه تسمیه باز هم علاوه می‌کند که منبع این رود مرو را مرغ همه گفته‌اند، چنانکه گوید: (رود مرو رود بزرگ است و این رود هاکی یاد کردیم همه از این رود بر خیزد و آن را مرغاب خوانند یعنی آب مرو گویند کی نسبت این آب به آن جایگاه است که از بیرون می‌آید از غرجستان و این جایگاه را مرغ گویند.
 
== جستارهای وابسته==