خواندن و نوشتن را در نخجوان آموخت و در شهر [[گوری]] در [[گرجستان]] به دارالمعلمین رفت. سالها در مدارس گرجستان آموزگار بود. در سال ۱۹۰۴ به [[تفلیس]] رفت و در روزنامه شرق روس مشغول به نویسندگی شد. چند داستان کوتاه منتشر کرد. نمایشنامهای به نام مردگان نوشت که با استقبال زیاد روبرو شد.
انتشار ملانصرالدین مهمترین کار فرهنگی او بود و دشمنان زیادی از مستبدین و ملایان برای او ساخت. میرزا جلیل در جایی گفته بود: "اگر من این مجله را به جای تفلیس در باکو یا ایروان ( پایتخت ارمنستان امروزی که آن زمان اکثریت جمعیت آن را آذربایجانی هاآذربایجانیها تشکیل می دادند) منتشر می کردممیکردم حتماً دفتر کار من را نابود و من را هم می کشتند." روزنامهٔ ملانصرالدین نوشتارهایی روشنفکرانه و اصلاحطلبانه داشت و این امر باعث شد تا مسلمانان به تکفیر و آزار مدیر، کارکنان و حتی فروشندگان آن دست بزنند. محمدقلیزاده ناچار شد برای گریز از تعرض مسلمانان در محله گرجینشین [[تفلیس]] اقامت کند. در بایگانی شخصی دستنوشتههای جلیل محمدقلیزاده، نامهٔ یک [[بنیادگرایی اسلامی|مسلمان تندرو]] در ده [[قاسمکندی]] دیده میشود که محمدقلیزاده را با دشنام شدید تهدید به قتل و خونریزیخونریزی کردهاست.<ref>ملانصرالدین جلیل محمدقلیزاده، به کوشش محسن قشمی، تهران: نشر ثالث، ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹، شابک: 9789646404120
</ref>
جلیل محمدقلیزاده در سال ۱۹۲۱ میلادی به قصد اقامت دائم در سرزمین اجدادی به [[ایران]] آمد ولی یک سال پس از اقامت در تبریز به دعوت حکومت [[آذربایجان شوروی]] به باکو رفت.<ref>همان.</ref> در طول اقامت در تبریز و به یاری روشنفکران شهر، نشر مجله [[ملانصرالدین (نشریه)|ملا نصرالدین]] را ادامه می دهد و نمایشنامه « مرده هامردهها » را به روی صحنه می آوردمیآورد. سکونت یکساله میرزا جلیل در تبریز، از دوران پر کار وی و از پر ثمرثمرترین ترین سال هایسالهای زندگی او بشماربهشمار می رودمیرود.<ref>چکیده ایچکیدهای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل، تبریز: نشر تلاش، پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۵</ref>
شخصت اصلی معروف ترینمعروفترین کتابش با عنوان "میّت" یک [[خداناباور]] [[مست]] است که به خاطر گفتن حقایق مربوط به عقب ماندگی جامعه دیوانه تلقی می شود، جامعهمیشود، ایجامعهای که شوهر دادن دختران نه ساله به مردان ۵۰ یا ۶۰ ساله امر پذیرفته و رایجی بود.<ref name="History">{{یادکرد وب| نشانی =http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2015/03/150308_l51_nesreddin_satire_media| عنوان = مجله ملانصرالدین؛ پیشرو طنز سیاسی در جهان اسلام | تاریخ بازدید = ۱۷ اسفند ۱۳۹۳| ناشر = بیبیسی فارسی}}</ref>
== آثار دیگر ==
خط ۲۵:
.... اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن( یعنی دستار بندان ) تسویه حساب نشود؛ خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود؛ این میکربها میمانند و من می ترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید " هشتصد ملا یکجا خلق شده ". ملا همه امور مملکت را بدست گرفته؛ همه ثروت شما را بر باد داده؛ و شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده ....<ref>روزنامه ملا نصرالدین . شماره 25 - سال 1908 میلادی</ref>
.... همه جا دود است، در مجالس و منازل دود دحانیات و مشروبات، در کوچه هاکوچهها دود حمام، در معنویات دود موهومات و خرافات، در روح و قلب دود کثافات...خلاصه ملت در میان دود هادودها دارد خفه می شودمیشود! در حال خفگی منتظر نجات است. از کی؟ -- از هر شخص با وجدان، از هر وطن پرست حقیقی، از هر انساندوست، ملت دارد خفه می شودمیشود. دود هادودها ملت را از هر طرف احاطه کرده، اگر زود به فریادشان نرسیم، ممکن است دیگر اثری از ملت بجا نماند. «عجله لازم است»...<ref>چکیده ایچکیدهای از زندگی و افکار جلیل محمدقلی زاده، ترجمه بهزاد آبادی باویل، تبریز: نشر تلاش، پاییز ۱۳۳۶. برگ ۲۶</ref>