شانکرا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:نویسندگان سده ۹ (میلادی) اهل هند |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۲۰:
|footnotes=
}}
'''شانکرا''' یا '''شنکره چاریه'''([[دوناگری|دِوَناگَری]]:'''आदि शङ्कर''' ''آدی شانکَرَه'') فیلسوف و اندیشمند هندو در [[مکتب ودانتا]] بود. او در میان برهمنان نمبودری مالابار در [[کرالا]] در [[هندوستان]] زاده شد، و در جوانی [[سنیاسی]] شد و به برهمنان پیوست. او به مطالعه فلسفه و دین [[اوپانیشادها]] پرداخت. تفسیری که شانکرا به زبان [[سانسکریت]] بر اوپانیشادها و [[باگاوادگیتا]] نوشت، از مهمترین متون فلسفی [[آئین هندو]]
== زندگی ==
خط ۲۸:
[[پرونده:Kaladi shankarabirthplace.jpg|بندانگشتی|زادگاه آدی شانکره در کالادی]]
شانکره در
پدر شانکره، هنگامی که شانکره هنوز خردسال بود و به روایتی هشت سال داشت، درگذشت. شانکره در پنج سالگی وارد مدرسه شد و به یادگیری
=== گرویدن به
شانکره از بدو کودکی تمایل داشت به دسته ماوراء کاستِ فقرای هندو یا [[سنیاسی]] بپیوندد. پیوستنِ او به این دسته به این معنا بود که او می بایست تجرد اختیار کرده و تمام پیوندهای خانوادگی و
=== یافتن مرشد معنوی ===
خط ۴۲:
شانکره استاد [[گوویندا بهگودپادا]] را به عنوانِ استاد و مرشدِ معنوی خود برگزید. معروف است که وقتی گوویندا از شانکره پرسید: "کیستی؟" شانکره در پاسخ گفت:
<blockquote>من نه از آتشم، نه از باد، نه از خاک و نه از آب. من آن منم که در همه نامها و نمادها نمود
گوویندا شانکره را غسل داد و قبای سنیاسی بر تن او کرد و از آن پس شانکره در زمره
=== دیدار با چنداله ===
بر اساس بسیاری از روایاتِ سنتی، هنگامی که شانکره در حال [[راه رفتن]] به سوی [[معبد]] بود، مردی از تبار [[چنداله]] به همراه چهارسگ جلویِ راهِ او را گرفت. چنداله، رده افراطی انسانِ فاقدِ [[کاست]] است که از پدری شودره و مادری براهمنه - و در نتیجه از راه نامشروع - زاده شده است، و به همین دلیل ناپاک و نجس شمرده می شد. شاگردانِ شانکره از مردِ چنداله خواستند که از سر راهِ استادشان کنار برود. اما چنداله گفت: "آیا تو نیستی که می گویی همه در ذاتِ خود یک هستند؟ اینک چه کسی باید کنار برود؟ آیا ذاتِ من - که با برهما یکی است - یا بدنِ من که همچون تو از خاک است؟ آیا ادویته ودانته را وعظ می کنی و به آن عمل نمیکنی؟" شانکره آنگاه در برابرِ چنداله سجده کرد و گفت: "آن کس که نور معرفت برمن بتاباند، گوروی من است: [[برهمن]] باشد یا چنداله." سپس، مردِ چنداله ناپدید گردید و معلوم شد که او شیوا
=== دیدار با کوماریلا بهاتا ===
معروف است که آدی شانکره قصد ملاقات با فیلسوف مشهور کوماریلا بهاتا
=== دیدار با ماندانا میشره ===
از بزرگترین مناظراتِ آدی شانکره، مناظره او با [[ماندانا میشره]]
پس از هفده روز بحث مداوم، آدی شانکره به طوطی که در خانه ماندانا میشره در قفس محبوس بود، توجه کرد و گفت: "در دایره عمل او میتواند برگزیند که دانه گیاهان را بخورد یا انگور شیرین را- اما هیچ یک از اینها او را از زندان رهایی نخواهد بخشید. مگر این که هم دانه را رها کند و هم انگور شیرین را، تا صاحبِ طوطی آن را رها نماید." با ادای این جمله، گردنبند ماندانا میشره خشکید و گردنبند شانکره تازه و شاداب ماند و بدین سان ماندانا میشره در زمره
آنچنان که از روایات سنتی برمی آید، همسر ماندانا میشره - موسوم به بهاراتی- که زنی دانشمند بود، وارد مجلس شد و به شانکره گفت: "اینک با شوهر من مناظره کردی و بر او غلبه کردی. حال با من مناظره کن." شانکره به ناچار پذیرفت. اما بهاراتی هوشمندانه بحث را به وظایف زن و شوهر کشانید و از آنجا که شانکره مجرد بود، چیزی از این مسائل نمی دانست. بر اساس [[افسانه ها]]، شانکره از بهاراتی مهلت خواست که درباره وظایفِ زن و شوهر کسب دانش کند.
او در این میان و برای کسب تجربه در امور زناشویی، جسدش را به شاگردانش سپرد. روح شانکره جسدش را ترک کرد و واردِ جسد پادشاهی شد. ملکه و مشاورانِ پادشاه به زودی دانستند که شاهِ جدید غیر از شاهِ پیشین است و به ناچار مردی از تبار برهمنان در جسدِ او حلول
=== وفات مادرش ===
|