ناصرخسرو: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:اهالی خلافت فاطمیان در سده ۱۱ (میلادی) |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۵۲:
(اغبر = غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)
در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت [[سلطان محمود غزنوی]] میگذشت. ناصر خسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله
ناصر خسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از برکرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله [[سلطان محمود غزنوی|سلطان محمود]] و [[سلطان مسعود غزنوی]] به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست [[غزنویان]] از [[سلجوقیان]] در [[نبرد دندانقان]]، ناصر خسرو به [[مرو]] و به دربار [[سلیمان چغری بیک]]، برادر [[طغرل سلجوقی]] رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصر خسرو مروزی شهرت یافت.
خط ۶۵:
{{پایان شعر}}
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله [[مسلمانان]]، [[زرتشتیان]]، [[مسیحیان]]، [[یهودیان]] و [[مانویان]] به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی
بنا بر نوشته اش در [[سفرنامه ناصرخسرو]] در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصر خسرو پاسخ داد «حکما، چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد». مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصر خسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت [[قبله]] اشاره کرد. ناصر خسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال
ناصر خسرو در سال [[۴۴۴ (هجری قمری)|۴۴۴]] بعد از دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار [[خراسان]] گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین [[سلجوقی]] بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصر خسرو از آنجا به [[مازندران]] رفت و سپس به [[نیشابور]] آمد و چون در هیچکدام از این شهرها در امان نبود
{{شعر}}
خط ۷۹:
== فعالیتهای مذهبی ==
ناصرخسرو [[حجت]] اسماعیلیان در [[خراسان بزرگ]] بود و در بلخ و بدخشان به ترویج این مذهب پرداخت. وی از ۴۴۴ تا ۴۸۱ در این راه کوشید
== شخصیت ناصر خسرو ==
خط ۱۱۳:
* [[گشایش و رهایش]] - رسالهای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
* [[وجه دین]] - رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.
* بستانالعقول و دلیل المتحرین که از
* [[سفرنامه]] - این کتاب مشتمل بر بخشی از مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب میآید.
[[پرونده:SafarNamehNaserKhosrou.jpg|بندانگشتی|سفرنامهٔ ناصرخسرو]]
* سعادتنامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
* روشنایینامه - این رساله نیز به نظم فارسی است.
غیر از
مهمترین و معروفترین اثر ناصر خسرو [[سفرنامه ناصر خسرو]] است که مختصری از گزارش مشاهدات مسافرت هفت ساله ناصر خسرو است و به زبانهای متعددی ترجمه شده است
حکیم ناصر خسرو دارای تآلیفات زیادی بوده که برخی از
{{شعر}}
خط ۱۲۶:
{{پایان شعر}}
این
۱ - دیوان اشعار به فارسی
|