تد باندی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏روش کار، مشخصات قربانیان: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱۶۳:
باندی به صورتی غیرعادی منظم و حسابگر بود. او با استفاده از دانش گسترده‌اش در زمینه روند اجرای قانون توانست برای چند سال از شناسایی و دستگیر شدن پرهیز کند. محل وقوع جرائم او در محدوده جغرافیایی وسیعی پراکنده بودند. قبل از اینکه گروه‌های تحقیق مختلف به این نتیجه برسند هدف همه تحقیقات یک نفر است، تعداد قربانیان او به بیست نفر رسیده بود. شیوه‌ای که برای کشتن استفاده می‌کرد بی صدا بود و با ابزارهایی معمولی اجرا می‌شد که در هر خانه‌ای یافت می‌شود، او یا قربانیان را خفه می‌کرد یا با چند ضربه به سر آن‌ها را از پای در می‌آورد. او [[سلاح گرم]] را به سبب ایجاد صدا و شواهدی که از ان باقی می‌ماند نمی‌پسندید. باندی را می‌توان محققی موشکاف توصیف کرد که محیط اطرافش را تا ریزترین جزئیات می‌کاوید تا مکان مناسب برای آدم ربایی و همچنین پنهان کردن اجساد را بیابد. مهارت او در به جا گذاشتن حداقل شواهد فیزیکی غیرعادی بود. [[اثر انگشت]] او در هیچ یک از صحنه‌های وقوع جرم پیدا نشد. هیچ مدرک فیزیکی غیرقابل انکار دیگری هم دال بر حضور او در صحنه جنایت نبود. با تکیه بر همین امر او چندین سال بر بی گناهیش اصرار ورزید.
 
دیگر مانع عمده بر سر راه اعمال قانون، شکل‌های بی اندازه متنوعی بود که صورت باندی می‌توانست به خود بگیرد. برخی این ویژگی او را به [[آفتاب‌پرست]] شبیه دانسته‌اند: او تقریباً قادر بود در هر لحظه‌ای که اراده کند شمایل جدیدی به خود بگیرد. در اوایل تحقیقات پلیس می‌دید که نشان دادن عکس او به شاهدها بی‌فایده است، او در هر عکس شکل متفاوتی داشت. استوارت هانسون قاضی پرونده دارونچ، تجربه شخصی از برخورد با باندی را این چنین شرح می‌دهد: "حس صورت باندی قادر بود چنان تمام چهره او را دگرگون کند که برخی موارد نمی‌توانستی مطمئن باشی که با همان شخص رو به رو هستی." باندی آگاهانه از این قابلیت غیرعادی استفاده می‌کرد. او برای دگرگون کردن چهره‌اش درمواقعدر مواقع ضروری، تغییرات مختصری در ته ریش یا مدل موهایش می‌داد. باندی یک خال سیاه‌روی گردنش داشت او این علامت مشخصه را به سادگی با پوشیدن لباسهای [[یقه اسکی]] پنهان می‌کرد. حتی شناسایی فولکس واگن او هم غیرممکن به نظرمی رسید، شاهدان مختلف رنگ ماشین او را طیفی از رنگ‌های متالیک یا غیرمتالیکِ قهوه‌ای سیر، قهوه‌ای روشن، قهوه‌ای سوخته یا برنزی توصیف کرده بودند.
 
عملکرد باندی، نظیر هر قاتل سریالی دیگری، طی زمان رشد پیدا کرد. اوایل نقشه این بود: دیر وقت شب، ورود به عنف، حمله به قربانی با شیئی چماق مانند درحالیکه قربانی هنوز خواب است. به بعضی با استفاده از اشیا خارجی تجاوز شده بود و در نهایت قربانی در حالیکه بیهوش یا مرده بود به حال خود رها می‌شد. به تدریج سبک باندی تکامل پیدا می‌کرد و انتخاب قربانی و مکان از سوی او سازمان یافته تر صورت می‌گرفت. او از ترفندهای متعددی برای فریب دادن قربانیش بهره می‌برد تا اورا به اتوموبیلش که در محل از پیش تعیین شده‌ای پارک شده بود، بکشاند. در اتومبیل ابزار کار از پیش آماده بود. در مواردی او با جعل ظاهر فردی محتاج کمک با استفاده از آویز بازو یا چوب زیر بغل قربانی را تطمیع می‌کرد تا برای کمک، با او همراه شود. در مواردی هم او خودش را پلیس یا آتش‌نشان جا می‌زد. باندی خوش قیافه و کاریزماتیک بود و از این دو موهبت برای تحت تأثیر قرار دادن قربانی و جلب اعتماد او استفاده می‌کرد. در نزدیکی اتوموبیل ناگهان او بر قربانی مسلط می‌شد، او را می‌زد و با دستبند مهار می‌کرد. چه در همان محل و چه در مکانی دورتر، که با مطالعه قبلی انتخاب شده بود، قربانی اغلب مورد تجاوز قرار می‌گرفت و بعد خفه می‌شد. باندی در اواخر فعالیت جناییش در فلوریدا، احتمالاً به سبب ترس از تحت تعقیب قرار گرفتن، دوباره به سبک قدیمیش در حمله‌های بی نظم و آشفته به قربانیان خوابیده که به صورت اتفاقی انتخاب می‌شدند، بازگشت.